تامل و تاویل در مکانیسمماشه
- توضیحات
- نمایش از سه شنبه, 18 شهریور 1399 23:00
- بازدید: 262
دکتر رامتین رضایی عضو هیئت تحریریه مجله ایرانی روابط بین الملل
این نوشتار کوتاه در پی تبیین حقوقی صرف و یا نگرش هنجاری به موضوع مکانیسمماشه به موجب قطعنامه 2231 شورای امنیت سازمان ملل متحد نیست. هدف این مقال کوتاه تامل و تاویل در قطعنامه مذکور و برداشتهای متفاوت از آن و در نهایت نتایج آن بر اساس واقعیات روابط بینالملل و تجربیات پیشین است.قطعنامه 2231 مانند هر متن و سند حقوقی دیگری قابلیت تفسیر فراوان داشته و برداشتهای متفاوت میتوان از آن داشت.
در رویکرد پستمدرنیستی و خصوصا از نگاه دریدا بهتر میتوان به اهمیت تاویل و خصوصا نگاه شالودهشکنانه به یک متن پی برد و با مدد گرفتن از رویکرد فوکویی و پساساختارگرایانه ضرورت و اهمیت گفتمان قدرت و مشروعیت در تاویل متن را میتوان دریافت و با عینک افرادی چون لاکلائو و موفه برداشت مورد تایید اکثریت را در تبیین و تاویل یک متن حتی باوجود صراحت آن میتوان پذیرفت. بنابراین و برای برخورداری از نگاهی دقیق و تاویلیتر تاملی در مورد مکانیسمماشه به موجب قطعنامه 2231 ضروری به نظر میرسد. در همین راستا به چند نکته در ادامه اشاره خواهد شد .
-با توجه به خروج ایالات متحدهآمریکا از توافقنامه موسوم به برنامه جامعاقدام مشترک (برجام)، ایران و دیگر اعضای مخالف مکانیسم ماشه، آمریکا را به دلیل خروج از این توافقنامه و عضونبودن آن در برجام از سال 2018 میلادی برخوردار از حق کشیدن ماشه و بازگرداندن تحریمها نمیدانند. اما بر اساس تاویل و تفسیر آمریکا از قطعنامه 2231 ، این کشور به عنوان طرف مشارکتکننده در برجام(نه عضو برجام) حق بازگرداندن تمامی تحریمهای بینالمللی علیه ایران را برخوردار است.
- آمریکا بر اساس تفسیر و تاویل دیگر، بهرغم خروج از عضویت در برجام اما خود را از امضاکنندگان قطعنامه 2231 و عضو دائم شورایامنیت میداند که میتواند علیه نقض تعهدات برجامی علیه جمهوری اسلامی ایران اقامه دعوا و شکایت نموده و پس از طی شدن مراحل مندرج در قطعنامه تحریمها و قطعنامههای پیشین بینالمللی را بازگردانده و احیا نماید.
- آمریکا برجام را یک توافقنامه بینالدولی( با اعضای محدود) میداند و نه یک معاهده یا کنوانسیون بینالمللی با مسئولیتهایحقوقی و یا تعهداتهنجاری. به نظر میرسد که برجام از نگاه آمریکایی آن یک مکانیسم امنیتی به شمار میرود که موضوع اصلی آن صرفا برنامه هستهای ج.ا.ا است و مهار و کنترل آن است و نه یک میثاق و هنجار جهانی یا یک رژیمبینالمللی که دول عضو را دستکم به لحاظ اخلاقی و ارزشی با الزامات و محذوراتی مواجه میسازد.
- در سند برجام اساسا پیشبینی مشخصی در خصوص خروج اعضا از توافقنامه و مجازات یا سلب حقوق و اختیارات آنها به واسطه خارج شدن از برجام صورت نگرفته و قید نگردیده است که این میتواند یکی از نقدهای وارده بر این سند باشد.
- آمریکا بیش از هر چیز ایران را ملزم به رعایت برجام میدانسته و میداند و نه خود و دیگر اعضا را. چرا که جمهوری اسلامیایران و برنامههستهای آن موضوع اصلی برجام است( در تفسیر آمریکایی). این به معنا است که لزوما برنامه جامعاقدام دستکم در تفسیر و تاویل ایالات متحدهآمریکا نه یک پیمان یا معاهده دو سویه و افقی، بلکه یک توافق عمودی و سلسلهمراتبی است.
بنابراین تاویل و تفسیر و برداشتهای مختلف و بعضا متعارض از یک متن و یا حتی یک سند حقوقی مسالهای به شدت قابل تامل و بایسته غور و بررسی است و صرف حذف صورت مساله نمیتواند نتایج قابلقبولی را برای بازیگران عرصه سیاست و روابط بینالملل به دنبال داشته باشد. اما مبحث مکانیسم ماشه و فعال شدن آن را از منظری دیگر نیز باید مورد تامل و تاویل قرار داد. به موجب قطعنامه 2231 شورایامنیت سازمان مللمتحد، در صورت طرح شکایت هر یک از اعضا( میتواند به پنج به علاوه یک تفسیر شود نه ایران) مبنی بر نقض برجام توسط یکی از اعضا(ج.ا.ا)، در یک بازه زمانی 30 روزه و در صورت صلاحدید و تمدید 60 روزه و طی مراحل و فرایندهای در نظر گرفته شده میتواند کلیه تحریمهای بینالمللی پیش از برجام و نیز قطعنامههای تعلیق شده از جمله قطعنامه 1929 شورای امنیت سازمان ملل متحد که ذیل فصلهفتم منشور قرار دارد را بازگردانده و احیا نماید. لازم به یادآوری نیست که از این فرایند به عنوان مکانیسمخودکار یاد میشود. به این معنی که در صورت عدمحصول به نتیجه قابلقبول طرفین دعوا( تاویل شود به عدم جلبرضایت عضو شاکی پنج بهعلاوه یک)، خود به خود کلیه تحریمها و قطعنامههای یاد شده احیا و باز خواهد گشت و اجرای ان برای کلیه دول جهان الزام آور خواهد بود.
اما آنچه که در این میان نباید از ذکر آن خودداری نمود توجه به بازه زمانی 30 روزه است. اساسا مکانیسم ماشه به مکانیسم حلاختلاف نیز تعبیر و تاویل میشود. به این معنی که این بازه زمانی مهلتی است برای تشکیل کمیسیون مشترک برجام، کمیسیون حلاختلاف و داوری و در نهایت ارائه پیشنویس قطعنامه به شورای امنیت از سوی هر یک از اعضای شورا مبنی بر ادامه تعلیق تحریمهای بینالمللی و قطعنامهها بر علیه برنامه هستهای و موشکی ج.ا.ایران که به طور قطع به یقین توسط آمریکا وتو خواهد شد و در نتیجه مکانیسم موسوم به ماشه به صورت خودکار فعال می گردد. اما در ادامه و یا به عبارت بهتر در پایان این نوشتار تامل و پرسش جدی در خصوص چند مساله خصوصا برای ما ایرانیان ضرورتی جدی و حیاتی دارد.
-آیا واقعا امکانپذیر است که ایران و امریکا در طی سی الی شصت روز اختلافات خود را حل و فصل نموده و به توافقی دست یابند که رضایت آمریکا جلب و مکانیسم ماشه منتفی گردد؟
- در صورتی که هیچ یک از اعضای شورایامنیت آمریکا را به دلیل خروج از برجام محق در طرح شکایت ندانسته و طی مراحل حل اختلاف را نیز غیرقانونی بدانند و پیشنویس هیچ قطعنامهای نیز به شورایامنیت ارائه نشود آیا باز هم میتوان تصور کرد که آمریکا توان کشیدن ماشه را نخواهد داشت؟
- در صورت اجرای یکجانبه مکانیسم ماشه و بازگرداندن کلیه تحریمها علیه ایران و احیای قطعنامههای ذیل فصلهفتم منشور، آیا واقعا هیچ کشوری از جمله اروپاییان و خصوصا روسیه و چین از اجرای تحریمهای بینالمللی به نفع ایران سر باز خواهند زد یا یک دو قطبی در میان دول جهان در حمایت و ضدیت از تحریمهای بینالمللی بر علیه ایران شکل خواهد گرفت؟
در پاسخ به سوال دوم و سوم و با نگاهی تاملگرایانه و تاویلگرایانه اما مبتنی بر شناخت واقعیات نظام بینالملل باید گفت که بر خلاف تصور برخی از مفسرین یا تحلیلگران داخلی، آمریکا نه تنها مکانیسمماشه را فعال و تحریمهای بینالمللی و قطعنامههای پیشین را احیا و اعمال میکند بلکه تمامی دول جهان از جمله دوستان ایران نیز در این تحریمها و اجرای قطعنامهها مشارکت تام و تمام خواهند داشت. همانطور که در دور جدید تحریمهای آمریکا بر علیه ایران از جمله تحریم فروش نفت تمامی جهان مشارکت و اجرا نمودند. چرا که هیچ دولت و خصوصا هیچ شرکت و بنگاه اقتصادی در جهان حاضر نیست که مهمترین بازار جهان یعنی ایالات متحدهآمرکا را به دلیل تحریم شدن از سوی این کشور از دست بدهد. دلار آمریکا پول بینالمللی و مرجع کلیه مبادلات جهانی است و همه دول و شرکتهای جهان برای کسب دلار آمریکا باید در بازارهای این کشور حضور داشته باشند. بنابراین هیچ کنشگر و بازیگری حاضر به از دست دادن بازار آمریکا در قبال دفاع از ایران نیست.
اما در پایان پرسشهای تامل برانگیز دیگری نیز بی پاسخ میمانند. مانند: تدبیر دستگاه دیپلماسی و تصمیمسازان سیاستخارجی کشورمان چیست؟ آیا همچنان بر تحلیلهای خوشباورانه مانند همراهی نکردن جهان با تحریمهای بینالمللی امریکا دلخوش خواهند بود؟ یا بر شکلگیری یک تعارض دو قطبی سادهانگارانه دیگر میان طرفداران و مخالفان امریکا نسبت به تحریمهای بینالمللی علیه ایران؟ یا شاید هم در انتظار معجزه ماه نوامبر در آمریکا نشستهاند که سیاست آمریکا را نسبت به ایران کاملا دگرگون میسازد و همه تحریمها لغو و آمریکا تمامی شرایط ایران را خواهد پذیرفت؟؟!!. نگارنده هیچ پاسخی در خصوص این پرسشها بسیار مهم یاد شده ندارد.
تحریریه مجله ایرانی روابط بین الملل
کلیه حقوق این وب سایت متعلق به مجله ایرانی روابط بین الملل است.
باز نشر مطالب با ذکر منبع بلامانع است.