تغییر اقتصاد جنگ جهان با کرونا ویروس

زهرا شریف زاده عضو هیئت تحریریه مجله ایرانی روابط بین الملل

جهان  درگیر با بیماری کرونا ویروس در حال جنگ با آن است.در طول بحران مالی جهانی در سال 2008 ، سیاست گذاران علاقه مند به استفاده از زبان جنگی برای توصیف تلاش های تثبیت کننده خود ، دست به دامن به "بازار بزرگ" و "شوک " شدند. اما ماهیت کلی واکنش جهانی به کرونا ویروس باعث شده اقتصاد جنگ امروز نیز بیشتر مورد توجه قرار گیرد. در حال حاضر دولت ها باید همزمان با اقدام بانک های مرکزی برای آرامش در بازارهای مالی ،  اورژانس بهداشت عمومی را مدیریت کنند ، نیروهای مسلح برای ساخت بیمارستان ها مستقر می شوند و حرکت شهروندان با فاصله گذاری اجتماعی محدود شده است .اما اقتصاد جنگ از چه راههایی می تواند راهکار مفیدی برای  مبارزه با کرونا  ویروس باشد؟ راهکارهای مفیدی همچون  بهره وری ، فداکاری ، اصلاحات ، همبستگی و توانمندی. در برخی از این مناطق مد نظر می باشد ، جنگ راهی مناسب برای موارد همه گیر جهانی نیست. تاریخ اقتصاد جنگ  قرن بیستم درسهای مهمی را ارائه می دهد که سیاست گذاران باید از قبل ترسیم کنند.

اقتصاد جنگ به ساختار حجم تولید و توزیع در کشور در زمان جنگ گویند. اقتصاد جنگی باید توجه خاصی برای تولیدات مصرفی قائل شود تا بتواند تولیدات جنگی خود را در سطح مناسبی نگاه دارد.تصمیم دولت‌ها در چگونگی تخصیص منابع در زمان جنگ نقش مهمی در سطح تولیدات نظامی آنها ایفا می‌کند.تمام کشورهایی که وارد جنگ جهانی دوم شده بودند از ساختار اقتصاد جنگ استفاده می‌کردند. تنها کشور آمریکا بود که با توجه به شرایط اقتصادی مناسب خود می‌توانست برای کشورهای هم پیمان خود کمک‌های اقتصادی فراهم نماید.

در حقیقت اقتصاد جنگ مجموعه ای از احتمالات است که توسط یک کشور مدرن برای بسیج اقتصاد خود برای تولید جنگ انجام می شود. فیلیپ لو بیلون[1] اقتصاد جنگ را "سیستم تولید ، بسیج و تخصیص منابع برای تداوم خشونت" توصیف می کند. برخی اقدامات انجام شده شامل افزایش نرخ تیلور و همچنین معرفی برنامه های تخصیص منابع است. کشورها میزان برنامه ریزی در اقتصاد خود را در طول جنگ ها افزایش می دهند. در بسیاری از موارد ، این به جیره بندی و در بعضی موارد به خدمت گیری برای دفاع مدنی مانند ارتش سرزمین زنان و بوین پسران در انگلستان در طول جنگ جهانی دوم گسترش می یابد.رئیس جمهور فرانکلین دی روزولت اظهار داشت در صورت پیروزی قدرت های محور ، "ما باید خودمان را به طور دائمی به یک قدرت نظامی گرا بر اساس اقتصاد جنگ تبدیل کنیم.

از آنجا که  کووید-19 بر بخشهای مراقبتهای ویژه در سراسر جهان غلبه دارد ،  به تجهیزات آزمایش بیشتری ، تخت بیمارستان ، دستگاههای تهویه ، ماسک و لباسهای محافظ به عنوان مثال معرفهای شیمیایی مورد استفاده در آزمایش و کمبود زیاد پرسنل آموزش دیده  نیاز خواهد بود .هر چند دولت آمریكا از قانون تولید دفاعی[2] (DPA) ، جهت اولویت بندی و تخصیص منابع برای كمك به گسترش صنایع خصوصی در بخش های استراتژیك  گامی در این راه برای ساخت یك پایگاه بزرگتر تولید انبوه پزشکی  برداشت
اما طبق گفته های مورخین امریکایی از جمله تیم تایمر [3] ،  DPA تنها الگو برای  بسیج منابع یا حتی مؤثرترین مدل نیست. مدل های عمومی دیگر به نسبت  DPA    کمتر به بخش خصوصی وابسته هستند. این نوع از برنامه های عمومی می تواند تعداد زیادی از کارگرانی که در هفته ها و ماه های آینده با بیکاری روبرو هستند را به کار گیرد

تولید اقتصادی جنگ اغلب به عنوان یک شرکت ملی تصور می شود. اما اکثر اقتصادهای جنگ در قرن بیستم از نظر خطوط تأمین عمیقا بین المللی بودند. بسیج پزشکی علیه  کووید -19 باید به طور جهانی باشد. با توجه به طبیعت پیچیده و الزامات بهداشتی بالا از مونتاژ ونتیلاتور ، حتی DPA فقط تبدیل کمی از کارخانجات تولیدی برای تولید ماشین آلات پزشکی را امکان پذیر می کند. کمبود در مرزهای ملی قابل حل نیست. آسیای شرقی ، جایی که ویروس تحت کنترل نسبی است ، جایی است که می تواند تهویه هوا را در مقیاس جدی تولید کند.

با وجود این ، فراتر از درمان فوری کسانی که به کرونا  آلوده شده اند ، دولت های غربی و حتی شرقی  تقریباً بجای تشدید تولید ، تعطیل جهانی شده اند. همانطور که یکی از تحلیلگران مالی اظهار داشت ، "اقتصاد قفل شونده" از بسیاری جهات برعکس اقتصاد جنگ  زمان بسیج است. در طول هر دو جنگ جهانی ، بسیج اقتصادی گروه های بی سابقه ای از کارگران زن و مرد را در تولید انبوه ثبت کرد. با این حال امروز  کرونا ویروس ر زنجیره تأمین و اقدامات از راه دور اجتماعی اختلال  ایجاد نموده ، و میلیون ها نفر از کارکنان بخش های تولیدی و خدماتی را از کار خارج کرده است.

علی رغم ماهیت اتمیزه کردن   زندگی در قرنطینه ، کاملاً مشخص است که کرونا ویروس از یک جنبه مهم شبیه جنگ است، به عنوان یک ویروس بسیار آلوده با میزان مرگ و میر قابل توجه ، این بیماری از دهه 1940 تاکنون توانسته  باعث مرگ جمعی در مقیاس زیاد در جوامع اروپایی شود. مقابله با این واقعیت از نظر سیاسی دشوار اما غیرقابل اجتناب است. مانند صدراعظم آلمان ، آنگلا مرکل ، اذعان می کنند که کرونا ویروس خواستار سطحی از اقدامات جمعی است که از زمان جنگ جهانی دوم  دیده نشده  است.

گذشته از بیمار ، زخمی و کشته شده ، اقتصاد جنگ نیز مبتنی بر فداکاری های دیگر است. در شرایط سرمایه داری ، اقتصاد جنگ این سؤال را ایجاد می کند که جامعه چقدر  مایل است منابع  برای حمایت از خود ، سرمایه گذاری های سودجویانه را کنار بگذارد. هم قدرت نظامی و هم مراقبت های بهداشتی در دسته هزینه هایی قرار می گیرند که اساساً محافظت می شوند و نه ماهیت تولیدی.

اما فراتر از این ، در شرایط اضطراری اغلب اقتصادها با محدودیت منابع واقعی مواجه هستند. در اوایل جنگ اقتصادی قرن بیستم ، معضل اصلی انتخاب بین اولویت بندی دفاعی یا تولید غیرنظامی  بود.کرونا ویروس ما را وادار می کند تا در مورد چگونگی سازگاری اقدامات بهداشت عمومی یا تولید اقتصادی فکر کنیم. اما این مشکل در اولویت بندی هزینه ها یا منابع محدود نیست. در کوتاه مدت ، مطالبات پیشگیری از بیماری (اقدامات قرنطینه) و مراقبت (بستری در بیمارستان) وضعیت معیشت افراد وابسته به سایر اشکال تولید سرمایه داری را در معرض خطر قرار می دهد.

نیاز اجتناب ناپذیر به دخالت دولت کمک می کند تا توضیح دهد که چرا اقتصاد جنگ استعاره مورد علاقه تخیل تکنوکراتیک است. بحران ها همواره اختیاراتی را برای سیاست گذاران اصلاح طلب برای دور زدن از قانون اساسی و منافع وارد شده به آنها داده اند. بحران کرونا ویروس در حال حاضر امکان اجرای ایده هایی را می دهد که فقط چند ماه پیش بسیار افراطی در نظر گرفته می شدند. سرعتی که قانون گذاران ایالات متحده ایده های مداخله گرانه از قبیل نقل و انتقال مستقیم وجه ، یخ زدگی وام های مسکن و ملی شدن دولت در بنگاه های مضطرب را پذیرفته اند ، یکی از اصلی ترین عقاید چپ است. برای مدت طولانی ، چپ مترقی بر مشکلاتی که ویروس اکنون به طرز واضحی در معرض آن قرار دارد ، اشتغال ناخوشایند. نابرابری درآمد و ثروت ، هزینه غیرقابل تحمل مراقبت های بهداشتی ، مسکن و آموزش برای بسیاری از افراد و خطر بدهکاری شخصی، می باشد.

اما مدیریت موفق معتقد است بحران هیچ تضمینی برای اصلاحات پایدار نیست. اقتصادهای جنگ می توانند عامل قدرتمند تحولات سیاسی باشند. اما تکنوکراسی نمی تواند فرزندان خود را تنها با قدرت خود زنده نگه دارد. آنچه این نوآوری ها را دوام می بخشد ظهور اتحادهای سیاسی و انتخاباتی است.

در مورد دولت رفاه اروپا ، ثمرات واقعی مدیریت بحران زمان جنگ فقط پس از پایان درگیری حاصل شد. سیاست ها به معنای مقابله با آسیب های رکود بزرگ بود و جنگ های جهانی حوزه های انتخابیه جدیدی را ایجاد کرد. علیرغم اینکه به عنوان اقدامات استثنائی در زمان جنگ یا اقدامات پس از جنگ قاب بندی می شود ، بسیاری از موارد به سرعت درگیر شدند. در انگلیس ، فرانسه و آلمان میان جنگ ، این حمایت مالی برای "قربانیان جنگ" جانبازان  و افراد بیوه ، یتیم و ناتوان از جنگ  بود که پایه و اساس حقوق بازنشستگی جهانی و مراقبت از کودکان را ایجاد کرد. اگر اقدامات واکنش اضطراری برای  کووید-19 افزایش یابد که شامل یک گروه بزرگ  افزایش  یابد  ممکن است در یک گروه نیمه سازمان یافته جدید با نقش سیاسی آینده قرار بگیرد.

دقیقاً به دلیل اتکا به اقدامات دولت ، اقتصادهای جنگ عمیقاً سیستم های سیاسی هستند. اقتصادهای جنگ سیاست را متوقف نمی کنند. آنها سهام را بالا می برند. از آنجا که فرصت های توانمند سازی و غنی سازی زیاد است ، توزیع جدیدی از مزایا و بارها بوجود می آید که برخی از گروه ها قدرت و منابع خود را نه تنها بیش از حد بلکه به ضرر دیگران به دست می آورند. اورژانس های کوتاه مدت می توانند به طور موقت درخواست های  مربوط به توزیع سیاسی را از جمله بحث در مورد دستمزدها در میان بگذارند. اما هرچه استثنائات طولانی تر از جنگ بیشتر باشد ، فرصت های بیشتر برای گروه های فرعی برای افزایش قدرتشان فراهم می شود. در اوایل قرن بیستم ، تولید جنگ باعث شد اتحادیه های کارگری در انگلیس ، فرانسه ، آلمان ، ایتالیا ، ژاپن ، ایالات متحده و جاهای دیگر قدرت بیشتری پیدا کنند.

از این نظر،قفل شدن کرونا ویروس وضعیتی کاملاً ناپسند را نشان می دهد. بعد از گذشت چندین دهه اتحاد اتحادیه ، اقتصادهای غربی بخش اعظم نیروی کار خود را به خانه های خود محدود می کنند و اعتماد خود را به یک مجموعه مهم کارگران در بخش های مراقبت ، تدارکات و خرده فروشی افزایش می دهند. پزشکان ، پرستاران ، افراد زایمان ، کارگران حمل و نقل ، کارمندان فروشگاه های مواد غذایی ، قفسه انبارها ، نگهبانان ، مکانیک و کارمندان فناوری اکنون ، به وضوح ، پایه ضروری جامعه کارآمد می باشند . هیچ سابقه ای برای ترکیب نامتقارن بسیج و از بین بردن نیروی کار وجود ندارد که اکنون شاهد آن هستیم. و همانطور که هر کس در حال حاضر در  خانه با فرزندان کار می کند ، قلمرو کارهای اداری ، مراقبت از کودکان و سایر اشکال کار خانگی مانند گذشته هرگز در حال برخورد نیست .

تاریخ اقتصاد جنگ در چنین شرایطی درسهایی در زمینه مدیریت همبستگی ارائه می دهد. فراتر از اشکال پیشگام برنامه ریزی اقتصادی ، بسیج منابع و سیاست های اقتصادی ، اقتصادهای جنگ پیشگام بسیاری از ابتکارات بودند که مستقیماً در مقابل ایثار ، همبستگی را ارتقا می بخشند. در حالی که میلیون ها نفر داوطلبانه جنگ می کردند در حالی که افراد غیرنظامی در کارخانه ها ، مدارس و بیمارستان ها تحت نظارت "جبهه ی خانه " [4]بودند ، می توانستند یک اقتصاد اخلاقی جدید ایجاد کنند. هدف اصلی تحقیر آن چهره سودجوی جنگ بود. در جامعه های بین سالهای 1914 و 1945 نفرت خاصی از افرادی که سودهای کلانی به دست می آوردند ، وجود داشت در حالی که دیگران جان خود را به خطر می انداختند و کار خود را عرضه می کردند.


اولین ابزار مبارزه با رانت بین ساله ای 1915 و 1918  ناشی از جنگ مالیات بر سود بیش از حد بود. هر جنگجوی بزرگ در جنگ جهانی اول سود افراد و شرکت های خصوصی  را به مالیات می داد. در جنگ بعدی مالیات بیش از حد سود، حتی بیشتر بود. در سال 1943 ، شرکتهای آمریکایی با نرخ 95 درصد از هر دلار که درآمدی بالاتر از 8 درصد بازده سرمایه داشتند ، مالیات می گرفتند. پرزیدنت فرانکلین دی روزولت به سادگی اظهار داشت: "من نمی خواهم یک میلیونر جنگی را ببینم که در ایالات متحده به دلیل این فاجعه جهانی ایجاد شده است."

اقتصاد زمان جنگ فقط آنچه را که درآمد قانونی به حساب می آورد ، تجدید نکرد. همانطور که مارك ویلسون تأكید كرده است ، نوآوری قانونی ایجاد شده توسط هزینه های جنگ افزارهای جنگ ، توسعه دولت

آمریكا از قدرت "مذاكره قانونی" بود. این امر به دولت اجازه می دهد كه قراردادهای خصوصی انجام شده را مجدداً بررسی كند و در مواردی كه توسط تأمین كنندگان خصوصی بیش از حد شارژ شده بود ، قیمت های پایین تری را خواستار شود. اگرچه این "عقاید" توسط صنعتگران مورد پذیرش قرار نگرفت ، اما آنها به دولت اجازه دادند از هدر رفتن پول عمومی به دلیل افزایش قیمت توسط پیمانکاران جلوگیری کند. در برنامه ریزی شهری و سیاست های شهری ، صاحبخانه ها به عنوان سودجویان جنگی مسکونی مورد بررسی قرار می گرفتند. جنگ جهانی اول بیش از هر کاری در قرن بیستم انجام داد تا کنترل اجاره بها روشی گسترده در دموکراسی های سرمایه داری شود. از آنجا که تعداد فزاینده ای از مردم در شهرها کار می کردند و زندگی می کردند ، هزینه زندگی را باید در حد متوسط ​​درآمد کارگران نگه داشته می شد. قوانین حداقل دستمزد این عملکرد را تضمین می کرد ، و اطمینان می داد که کارگران سهم منصفانه خود را از دستاوردهای سود جنگ کسب می کنند.این سازوکارهای جنگ اقتصادی در مورد چگونگی مقابله با بیماری همه گیر کووید-19  که یک  "فاجعه جهانی" است ، می تواند مفید باشد.اکونومیست تخمین می زند که ارائه دهندگان مراقبت های بهداشتی ایالات متحده سود بیش از 65 میلیارد دلار در سال کسب می کنند. این به اندازه کافی برای تولید 1.3 میلیون دستگاه تهویه ICU با مبلغ 50،000 دلار یا برای تأمین اعتبار اقامت بیمارستان میلیون ها نفر از مردم که به درمان فوری  کووید-19 نیاز دارند ، کافی است.


اقتصاد جنگ در حدود قرن بیستم به عنوان زمینه ای ظهور کرد که تجزیه و تحلیل دقیق را با حدس و گمان های ترس آمیز مخلوط کرد. حال این سوال مطرح است  که آیا جوامع انبوه مبتنی بر تولید صنعتی و مسیرهای عرضه جهانی شده می توانند از جنگهای مدرن جان سالم به در ببرند؟زیرا جنگها به خودی خود برخوردهای بی پایان دارند که مدت زمان آن قابل پیش بینی نیست. اقتصاددانان جنگ اولیه مانند تاجر لهستانی ایوان بلوچ و دانشمند اتریشی آتو نوریات بررسی کردند که دولت های بزرگ و کوچک  آلمان و روسیه و همچنین ژاپن و صربستان  اگر مجبور به جنگ برای مدت طولانی باشند ، از چه وضعیتی برمی آیند. بلوچ پیش بینی کرد که سنگین تر شدن بازارها منجر به "تورم شدید در نظم اجتماعی" خواهد شد. نوریات اظهار داشت كه ساماندهی درست عرضه مادی می تواند بنیان محكمی برای بقای ملی باشد تا ثروت مالی.آنچه که هر دو در مورد آن توافق کردند این است که مقاوم ترین اقتصادهای جنگی آنهایی بودند که بیشترین کار را با منابع محدود انجام دادند. سهمیه بندی یکی از راه های انجام این کار بود ، اما این اختراع فناوری نیز بود.

اکنون  فراتر از حل بحران  کووید-19 مشکل دیگری  ایجاد می شود و آن بسیج کار و منابع بلااستفاده در بخش های خاص و در عین حال محافظت از زندگی در آینده است .در اینجا اثرات جهانی ویروس که انتشار کربن را کاهش داده ، با کاهش آلودگی هوا جان خود را نجات داده و بسیاری از شیوه های زندگی معمول با کربن را متوقف کرده است ، فرصت هایی را برای سیاست های سبز در سراسر جهان  ایجاد کرده است.
اقتصادهای جنگ قرن بیستم نقش مهمی را در اجازه دادن به اقتصادهای صلح که به دنبال آنها شکوفا شدن، ایفا کردند. نکته اصلی این است که درس های همبستگی و ابتکار عمل را مدنظر قرار دهیم ، زیرا کروناویروس اقتصاد جهانی قرن بیست و یکم را با نوع جدیدی از جنگ روبرو می کند.

[1] Philippe Le Billon

[2] Defence Procurement Agency

[3] Tim Timer

  [4] معمولاً برای توصیف مشاركت كامل مردم انگلیس در جنگ جهانی اول كه از حمله ی زپلین رنج می بردند و جیره های غذایی را تحمل می كردند.

تحریریه مجله ایرانی روابط بین الملل