دکتر رامتین رضایی عضو هیئت تحریریه مجله ایرانی روابط بین الملل
بحران و مدیریت آن از مهمترین مسائل، مشکلات و به عبارت بهتر نیازهای حیاتی و اساسی جهان امروز به شمار میرود. رشد و گسترش و پیشرفت جوامع بشری به خودیخود گسترش و رشد تعاملات، ارتباطاتانسانی، وابستگیهایمتقابل و مراودات را به همراه خواهد داشت. این موضوع از آن جهت حائز اهمیت و مداقه است که در شرایط توسعه، رشد و گسترش ارتباطات و مراودات انسانی، وقوع یک بحران در یک نقطه مشخص میتواند به سرعت فراگیر شده و تمامی حلقههای ارتباطی و مراوداتی را فراگرفته و در نهایت در مدت زمانی کوتاه کلیه سیستم وابستگیمتقابل را دربرگیرد. شیوع و گسترش بحران در شرایط توسعهیافتگی و گسترش مراودات بسیار بیشتر از شرایط زیستجهانی در حلقههای منفصل و منتزع از یکدیگر است.
به عنوان مثال، شیوع گسترده و مرگبار بیماریطاعون در قرن چهاردهممیلادی ثمره گسترش چشمگیر و روزافزون مراودات بازرگانی و تجاری میان شرق و غرب بود که پیش از آن از طریق جاده موسوم به ابریشم و با هدف تجارت بسیار پرسود ادویه و ابریشم میان اروپا و هندوچین صورت میپذیرفت. بیماری مرگبار طاعون از طریق تجار و بازرگانان اروپایی که بسیاری از آنان از اهالی ونیز و دیگر دولت-شهرهای ایتالیا بودند از چین به اروپا منتقل گردیده و به شهادت مورخین نیمی از جمعیت این قارهسبز را از میان برداشت. نزدیک به یکقرن بعد دریانوردان و بازرگانان اسپانیایی و پرتقالی که در ابتدا هدفشان بازرگانی و تجارت و بعضا تبلیغ مسیحیت بود، این ویروس وحشتناک را با خود به قارهجدید آمریکا بردند و همین کافی بود که سرایت آن به بومیان این قاره تاثیر قابلتوجهی در اضمحلال تمدنهای اینکا، مایا و آزتک و در نهایت استعمار این قاره توسط اسپانیا برجای بگذارد.
بنابراین توسعه و تمدن و پیشرفت با خود گسترش مراودات و ارتباطاتانسانی را به همراه داشته و این مهم خود به گسترش و توزیع سریع یک بحران در یک حلقه به تمامی حلقهها یاری میرساند. این نوشتار کوتاه در پی ارائه تعریف یا تبیین و تحلیل نظریههای بحران نیست. نگارنده در این مجال کوتاه در پی بررسی کلی و اجمالی بحران و مدیریت مناسب و کارآمد آن با محوریت حادثه ناگوار اخیر یعنی شیوع ویروس موسوم به کرونا(کووید19) در جهان و خصوصا کشورمان ایران است که شوربختانه تا کنون جان تعدادی از هموطنان عزیزمان را ستانده و تعداد بیشتری را گرفتار و مبتلا ساخته است. در این ایام تلخ منتهی به نوروز 1399 از ذکر و توصیف جزئیات میپرهیزم، چرا که خواننده گرامی بسیار بیش از نگارندهحقیر در جریان امور بوده و از ناگواریهای این روزها و ساعات مطلع.
به طور خلاصه، ساده و حتیالامکان مفید، بر اساس برداشت از رویکرد مایکلبرچر و دیگر نظریهپردازان بحران، یک وضعیتبحرانی داری سه ویژگی یا مختصات است که در صورت احراز وجود آنها میتوان وضعیت را بحرانی نامید. این سه ویژگی عبارتند از:
1-غافلگیری
2- محدودیت شدید زمانی( نبود فرصت برای تصمیمگیری)
3- ضرورت پاسخگویی و اقدام سریع
لازم به یادآوری است که در الگوی مایکلبرچر تهدید ارزشهای اساسی و حیاتی به عنوان مولفه بحران قید گردیده و دیگر نظریهپردازان عنصر غافلگیری را نیز لحاظ نمودهاند. نگارنده به شیوه التقاطی و تلفیقی از نویسندگان مختلف برداشت خود از بحران را در این نوشتار ارائه میدهد. بنابراین در یک وضعیت بحرانی به صورت عملیاتی با شرایطی غیر منتظره و به اصطلاح غافلگیری مواجه هستسم. زمان کافی برای بررسی موضوع و تصمیمگیری برای نحوه برخورد با بحران را نداریم در نهایت اینکه، باید بلافاصله و بدون فوتوقت در راستای مقابله با بحران دست به اقدام عملیاتی و عاجل بزنیم.
اکنون و بر اساس و در چارچوب الگوی یاد شده میتوان مدیریت بحران را نیز به شرح موارد ذیل مدنظر قرار داد. در واقع مدیریت یا کنترل بحران باید دارای مولفههایی باشد که شرح آن میرود.
1-کاهش یا به حداقل رساندن غافلگیری
2- در اختیار داشتن تصمیمات، برنامهها، راهبردها و تاکتیکهای آماده و از قبل تدوین و تهیه شده مقابله با بحران
3- پاسخگویی و اقدام سریع و بدون فوتوقت
بنابر آنچه گفته شد و با تعمیم الگوی فوقالذکر به بحران اخیر یعنی شیوع کروناویروس در جهان و کشورمان، باید یادآور شد که در راستای مقوله مدیریتبحران ورود و شیوع این ویروس مهلک از چین به دیگر کشورها بسیار محتمل و ممکن مینمود. به همین علت کلیه اقدامات پیشگیرانه نظیر لغو پروازها و آمد و شد به کشور مبتلا شامل: ممانعت از سفر اتباع به کشور مبتلا و نیز ممانعت از ورود اتباع کشور مبتلا به داخل کشور از اقداماتاساسی بود که باید صورت میگرفت. همچنین برخورداری از راهبرد، تاکتیک و تصمیمات مدون و از قبل تهیه شده در خصوص قرنظینه، در نظر گرفتن یا تاسیس مراکز درمانی تخصصی، تهیه لوازم و امکانات لازم برای مبارزه با این بیماری، ارئه آموزشهای لازم و نظایر آن اقداماتی بود که همه کشورها پیش از ورود این ویروس از مبدا باید صورت میدادند. در نهایت اینکه انجام اقدامات سریع و عاجل به محض مشاهده اولین موارد از بحران(ابتلا به ویروس کرونا) شامل اطلاعرسانی سریع و دقیق و اعلام وضعیت فوقالعاده یا قرمز، قرنطینه فوری باید در دستور کار قرار می گرفت.
اما با توجه به موارد و اصول یاد شده در مدیریت بحران یادشده، برای تحقق این اصول پیشزمینههای اساسیتر و مهمتری نیز باید باید در یک جامعه احراز گردد تا مدیریت بحران با راحتی و دغدغه کمتر و موفقیت بیشتری به منصه ظهور بپیوندد. این پیشزمینهها تا حد قابلتوجهی میتوانند فرهنگی و ساختاری باشند که در ادامه به آنها پرداخته میشود:
1-پذیرش و به رسمیتشناختن بحران
پذیرش و به رسمیت شناختن وجود بحران به جای انکار یا تکذیب آن پیشزمینه اساسی هرگونه مدیریت بحران است. اگر بحران از سوی تصمیمگیرندگان و مدیران واجد اهمیت و یا شناسایی قرار نگیرد عملا مدیریت بحران حتی به صرف برخورداری از امکانات و دانش و توانایی لازم محقق نخواهد گردید.
2- پرهیز از عادی جلوه دادن بحران
مخربترین اقدام در مدیریت، مهار و یا کنترل بحران در یک وضعیتبحرانی تقلیل آن به یک وضعیتعادی و یا کم اهمیت جلوه دادن آن است. کروناویروس نه یک بیماری عادی بلکه یک بیماری بسیار مهلک و مرگبار است که باید مورد پذیرش جدی برای مقابله با آن قرار گیرد. عادی جلوه دادن اوضاع و تقلیل آن به یک مساله کماهمیت خود به تنهایی میتواند به گسترش و توسعه بحران یاری رساند.
3- اطلاعرسانی دقیق و اعلام وضعیتقرمز
نتیجه مهم به رسمیتشناختن بحران، جدی گرفتن و اعلام وضعیت فوقالعاده و اضطراری است. اطلاعرسانی دقیق و بهموقع و اعلام وضعیتقرمز شاید هراس زیادی در جامعه ایجاد نماید اما مطمئنا جان بسیاری را نجات داده و از گسترش و شیوع بحران ممانعت نموده و یا آن را محدود میسازد.
4- پرهیز از نگاه حیثیتی، پروپاگاندایی و امنیتیصرف به بحران
معمولا در جوامع در حالتوسعه یا کمتر توسعه یافته به رسمیتشناختن وضعیتبحرانی را مخل پرستیژ و شان و حیثیت کشور و نظامسیاسی میدانند. اما باید دانست که پذیرش بحران و تلاش برای مدیریت آن نه تنها ضربهای به پرستیژ و حیثیت یک کشور وارد نمیکند بلکه حتی میتواند به ارتقاء جایگاه آن در افکارعمومی جهان و نزد دیگر کشورها به دلیل اتخاذ رویکردهای مناسب و کارآمد و جانفشانی در راه مقابله با بحران بسیار تاثیرگذار و تعیینکننده باشد. بنابراین لازم و ضروری است که نگاه و رویکرد صرفا تبلیغاتی، حیثیتی و امنیتیصرف در شرایط بحرانی به حداقل کاهش یافته و یا کنار گذاشته شود.
4- آموزش مقابله با بحران
شاید نیازی به ذکر این مقوله بسیار ضروری در مدیریتبحران نباشد که آموزش صحیح و کارآمد خود مهمترین عامل کنترل و یا حتی مهار بحران است. آموزشصحیح خود نتیجه به رسمیت و مهم شناختن بحران است. هجوم سیل عظیم جمعیت به جادهها برای مسافرت به شمال کشور درست مانند یک وضعیت و موقعیتعادی، نمایانگر آموزشهمگانی ناکافی و جدی نگرفتن بحران از سوی تصمیمگیرندگان است.
تحریریه مجله ایرانی روابط بین الملل