از خاورمیانه بوی خوشی به مشام نمی رسد

سعید جمشیدی دانشجوی دکترای روابط بین الملل

این روزها از اوضاع خاورمیانه با وجود تصمیمات آمریکا بوی خوشی به مشام نمی رسد.به گمانم رفتار سردمداران کاخ سفید از دو وجه خارج نیست.وجه اول آن می تواند خروج از خاورمیانه و تمرکز بر رقیب بزرگ تر یعنی جمهوری خلق چین باشد. چین به سرعت در حال سپری کردن مراحل ترقیست و این رفتار، ایالات متحده را به شدت نگران کرده است. از نظر مرشایمر تئوریسین رئالیسم تهاجمی، قدرت هژمون به خود حق می دهد که برای مهار قدرت های دیگری که در صدد به هم زدن موازنه به زیان قدرت هژمون هستند، تمامی ابزارهای لازم را به کار گیرد. موضوعی که هم اکنون با شدت مورد توجه سیاستمداران جمهوری خواه حاکم بر کاخ سفید قرار گرفته است.
وجه دوم موضوع می تواند خلاص شدن از دردسرهای موجود در خاورمیانه و تمرکز بر ایران به عنوان تنها کشوری که نظم آمریکا را در منطقه به چالش کشیده است، باشد.البته وجه سومی نیز وجود دارد که در میان اندیشمندان واقع گرایی طرفدار چندانی ندارد. و آن شانه خالی کردن آمریکا از بار هزینه هایی است که بدون داشتن دستاورد قابل قبولی برای واشنگتن، سال هاست که این کشور را آزار می دهد.
ما در این یادداشت به دنبال وجوه اول و دوم موضوع هستیم.در ماه های گذشته، میان ایران و آمریکا، پالس های خطرناکی مخابره شده است. ایران تهدید کرده که در صورت اقدام نظامی بر ضد خود، نیروهای آمریکایی را در منطقه هدف قرار خواهد داد. سهل الوصول ترینِ این نیروها، سربازان آمریکایی در افغانستان و سوریه هستند.
دلایلی که می توان برای مهم بودن این مخاطرات برشمرد.
ا. خروج غیرمنتظره بیش از ۷۰۰۰ نیروی آمریکایی از افغانستان و حدود ۲۵۰۰ نیروی آمریکایی از سوریه. درست است که آمریکا در نهایت مجبور به خروج از این کشورها می شد، اما کسی تصورش را هم نمی کرد که این موضوع با چنین سرعتی در دستور کار قرار گیرد.
۲. آتش بس در یمن؛ این موضوع نیز در نوع خود اهمیت بسیاری دارد. ائتلاف به رهبری عربستان و حمایت مستقیم آمریکا در یمن به دنبال به دست آورن یک پیروزی چشم گیر بود و برای این موضوع به آب و آتش می زد. اگرچه آنان نتوانستند در این مسیر موفقیت قابل توجهی کسب کند، اما عدم موفقیت دلیل خوبی برای نشستن پای میز مذاکره نبود، مگر این که موضوع مهم تری در دستور کار قرار گرفته باشد. به نظر می رسد خلاص شدن عربستان و امارات از باتلاق یمن برای امری بزرگ تر، موضوعی غیر قابل تصور نباشد.
۳. موضوع قتل خاشفچی و دردسرهایی که برای ولیعهد تحت حمایت آمریکا ایجاد کرده، نظر به ارتباط تنگاتنگ بن سلمان با خانواده ترامپ و حمایت آنان از خاندان سلطنتی، فقط می تواند با اتفاقی بزرگ تحت الشعاع قرار گیرد.
۴. تلاش گسترده رژیم صهیونیستی برای انهدام تونل هایی که در صورت بروز هر درگیری می تواند برای این رژیم مشکل آفرین باشد. ناگفته پیداست که حفر این تونل ها برای محور مقاومت، وقت و هزینه بسیاری را در پی داشته است.
۵. پیشنهادات وسوسه کننده ای که از جانب شیخ نشین های خلیج فارس به سردمداران تشنه ی دلارهایِ نفتیِ کاخ سفید برای تقبل هزینه های حمله نظامی آمریکا به ایران داده شده است. این پیشنهادات در طول ماه های گذشته توسط کوشنر داماد ترامپ، به اطلاع رئیس جمهور ایالات متحده رسیده است. نظر به ذات تاجر پیشه و دمدمی مزاج ترامپ، حالا مهم ترین موضوع می تواند بحث هزینه و فایده باشد.
۶. مذاکرات با کره شمالی در حالتی از خلسه است. از شواهد چنان بر می آید که به قول ما ایرانی ها کره شمالی را در آب نمک خوابانده اند و بدون دادن امتیازی قابل توجه سطح تنش با این کشور را به شدت کاهش داده اند.
۷. از متشنج شدن خاورمیانه و به حال خود رها کردن آن، بیشترین آسیب را اروپایی ها خواهند دید. اروپایی که بر خلاف سال های پس از جنگ جهانی دوم تا کنون، مدتی است که در برخی موضوعات از جمله موضوع هسته ای ایران ساز مخالفت با آمریکا را کوک می کند.
۸. خروج آمریکا از پیمان عدم گسترش موشک های میان برد. این پیمان بیشتر از هرچیز در پی تامین امنیت اروپا در مقابل روسیه بوده است. حال اگر اروپا قرار باشد دنباله رو سیاست های کاخ سفید نباشد، دلیلی برای پایبندی به پیمانی که خطری برای آمریکا با توجه به بعد مسافتِ این کشور با روسیه دارد، وجود ندارد.
۹. وضعیت به شدت متزلزل ترامپ در درون آمریکا. تاریخ نشان داده که مردم در زمان بحران، کمتر به تغییر هیات حاکمه تمایل دارند. ایجاد یک بحران بزرگ می تواند شرایط تداوم ریاست جمهوری ترامپ را مهیا سازد.
۱۰. و در نهایت اقتصاد آمریکا که به نظر بسیاری از صاحب نظران، تمامی شرایط لازم برای ورود به رکودی بزرگ را دارا ست. حال اگر این شرایط با یک تحول اساسی و نشان دادن چنگ و دندان برای کشورهای دنیا قابل دسترسی باشد، کمتر کسی در آمریکا می تواند با آن ساز مخالفت ساز کند.
با توجه به شرایط پیش گفته به نظر می رسد نوع بازی قدرت های منطقه ای و جهانی در ماه های آینده، از نظر قدرت های رقیبب با حساسیتی دو چندان مورد توجه قرار گیرد. از این رو آینده ای را پیش بینی می کنیم که در آن جهان آبستن حوادث بسیاری باشد.


تحریریه مجله ایرانی روابط بین الملل