آینده اتحادیه اروپا(شام با منوی مخصوص) بخش اول

زهرا شریف زاده عضو هیئت تحریریه مجله ایرانی روابط بین الملل
ده سال پیش چه کسی فکر می کرد که نه تنها اتحادیه اروپا بلکه همسایگانش در شرق و جنوب نیز به دلیل مجموعه ای از بحران ها دچار تحولات گسترده شوند؟ در سال 2006، اتحادیه اروپا توسعه انفجاری سریع و موفقی را تجربه کرد و ده کشور از اروپای مرکزی و شرقی را به خود جذب کرد و همچنین در حال جذب دو کشور دیگر نیز بود. اقتصاد وضعیت مناسبی داشت، ایده ها برای ایجاد «حلقه ای از دوستان» در همسایگی نزدیک در حال شکوفایی بود و روسیه به چشم یک شریک نزدیک دیده می شد. اما شرایط بر خلاف انتظارات پیش رفت. بحران اقتصادی، بهار عربی و پیامدهای آن، الحاق کریمه به روسیه و جنگ در اوکراین، توسعه داعش، جنگ در سوریه و تعداد فزاینده پناهندگان و مهاجران از آفریقای شمالی و خاورمیانه چالش های پیش روی اتحادیه اروپا در سال های اخیر بوده است.
اگرچه  فرضیه های پایان پروژه اروپایی غیرمنطقی به نظر می رسند، اما بدیهی است که اتحادیه اروپا هم به عنوان یک ایده و هم به عنوان یک سازمان یا بازیگر بین المللی دچار بحران جدی شده است. بنابراین صرف واکنش نشان دادن به بحران ها دیگر گزینه قابل قبولی نیست. اتحادیه اروپا اگر می خواهد نجات یابد و بر نظام بین المللی تاثیر بگذارد، باید تفکر و  عمل استراتژیک داشته باشد. مهمتر از همه این که اتحادیه اروپا  نیاز دارد تا  منافع  آینده نگرانه خود را  تعریف و  مشخص کند که این منافع  چگونه می تواند با ارزشهایی که اتحادیه اروپا به دنبال تحقق و محافظت از آن ها است، مطابقت یابد. تنظیم  یک استراتژی آینده نگر برای روابط میان اتحادیه اروپا و همسایگان و شرکای استراتژیک آن، بخصوص به دلیل اثر بی پایان جهانی سازی که تحلیل  آینده نگر را حتی از  قبل هم سخت تر می کند، امری دشوار است. البته  اگر اتحادیه اروپا می خواهد بداند که در  سال 2025 چه  جایگاهی خواهد داشت و خود را باید به کدام ابزارهای اقتصادی، اجتماعی و ذهنی مجهز کند، این امری حیاتی است.
سناريوها ابزار بسيار مفيدي براي تصميم سازان است.تجربه شرکت شل يکي از نمونه هاي موفق اين روش بشمار مي رود.اين شرکت موفق شد که پيش از شوک نفتي 1973 با استفاده از روش سناريو نويسی پيامدهای احتمالی کاهش يا افزايش قيمت نفت را ارزيابي و راه حل هاي آن را شناسايی نمايد.به اين ترتيب با وجود فرارسيدن دوره نوسانات شديد قيمت نفت،اين شرکت توانست سود کلانی  را از رهگذر مديريت بحران عايد خود سازد.در زمينه روش و گام هاي سناريونويسی نظريه هاي متفاوتي وجود دارد.پيتر شوارتز هفت گام را براي سناريو نويسی ترسيم مي کند:گام اول:شناسايی موضوعات و تصميمات اساسی براي فهميدن مسائل اصلي درونی  يک سازمان مي توانيم سوالاتی  از اين قبيل طرح نماييم: تصميم سازان در باره آينده کوتاه مدت سازمان خود چگونه خواهند انديشيد؟ کدام تصميمات اثرات دراز مدتي بر آينده و فرصت هاي سازمان دارند؟
گام دوم:فهرست کردن عوامل و نيروهای کليدی موجود در محيط پيرامونی
گام سوم:فهرست کردن نيروهای پيشران شکل دهنده به نيروهای کليدی گام دوم
گام چهارم:رتبه بندی عوامل کليدی و پيشران ها بر اساس اهميت و عدم قطعيت آن ها
گام پنجم:انتخاب منطق های سناريو
گام ششم:ارائه شرح تفصيلی از سناريو
گام هفتم:بررسی نسبت نسبت تصميمات با سناريوها
گام هشتم: انتخاب شاخص ها و راهنماهای اساسي
پس از تکميل سناريو بايد بدانيم که کدام سناريو به آينده در حال ظهور نزديک تر است و امکان تحقق بيشتری دارد.هنگامي سناريوها تکميل شدند و دلالت ها و نسبت آن ها با مسائل و تصميمات اساسی مشخص گرديد،مناسب است که شاخص های راهنمايی از آن سناريو ها استخراج کنيم تا براساس آن ها بتوانيم روند تحولات جاری را زير نظر بگيريم.اگر اين شاخص ها با دقت تهيه شوند سازمان موردنظر نسبت به رقبا دانش مناسب تری در زمينه فرصت هاي آينده خواهد داشت.
به دو  دلیل عمده، از روش  پژوهش آینده نگری  استفاده می کنیم. اول این که تصمیم گیری در دنیایی بی ثبات، غیرقابل اطمینان، پیچیده و مبهم به خصوص در حوزه امور خارجی و امنیتی می تواند به سرعت به تلاشی هزینه بر و خطرناک تبدیل شود. تحلیل آینده نگر یکی از قوی ترین روش های تحلیل بوده و ریسک را کاهش می دهد، چشم اندازهای تصمیم گیرندگان را وسعت می بخشد و به آن ها گزینه های سیاست مختلفی را ارائه می دهد. دوم، این روش پژوهش به کارشناسان و مشاوران سیاسی کمک می کند تا تحلیل تخمینی را به کار گیرند. این تحلیل شامل تفکر سیستماتیک در مورد حالت های مختلفی است که احتمال دارد در آینده رخ دهد و این که چه عاملی می تواند خروجی نهایی آن را تعیین کند. باید توجه داشت که هدف تحلیل آینده نگرانه این نیست که آینده را پیش بینی کند بلکه این است که مجموعه ای قابل اطمینان از سناریوهایی را ایجاد کند که بتواند بازه آینده های محتمل را محدود سازد. بیشترین کارآیی تحلیل آینده نگر زمانی است که وضعیت پیچیده و خروجی ها به قدری غیرقطعی باشند که نتوان صرفا به یک پیش بینی اطمینان کرد. کارآیی بالای این روش در کمک به تحلیلگران و تصمیم گیرندگان جهت در نظر گرفتن چندین آینده، به چالش کشیدن فرضیات آنها و پیش بینی رویدادهای غافلگیرکننده از طریق شناسایی «مجهولات ناشناخته» یعنی عوامل، نیروها یا بازیگرانی که فرد پیش از آغاز به کار متوجه اهمیت یا تاثیر آنها نشده است به اثبات رسیده است.
شام با منوی مخصوص
در این سناریو، اتحادیه اروپا مدام همبستگی خود را تا سال 2025 از دست می دهد. اگرچه ارزش های مشترک ایالات متحده و کشورهای عضو اتحادیه اروپا در فرهنگ شان افزایش می یابد، ولی آن ها بر تقویت روابط دوجانبه تمرکز می کنند زیرا اتحادیه اروپا به عنوان مجموعه ای از موسسات و بنگاه ها به دلیل فروپاشی های داخلی، بشدت آسیب دیده است. نتیجه این موضوع، تشدید داد و ستدهای دوجانبه میان اتحادیه اروپا و آمریکا است.
از میان رفتن یک رابطه
سناریو «شام با منوی مخصوص» با تعدادی فرضیه در مورد ماهیت روابط اروپا-آمریکا در ده سال آینده و همچنین در کل، توسعه سه محرک اصلی برای روابط آینده اروپا و آمریکا است. اگرچه ما معتقدیم که چارچوب اتحادیه اروپا تا سال 2025 همچنان پابرجا خواهد بود، ایده اصلی این سناریو توسعه منفی همبستگی در اتحادیه اروپا و بنابراین تمایل کشورهای عضو اتحادیه به اقدام به صورت جمعی است. این سناریو فروپاشی کامل اتحادیه اروپا را متصور نمی شود بلکه از کارافتادگی و از هم گسستگی آن را در نظر می گیرد. یکی از دلایل چنین رویدادی، این فرضیه است که پوپولیسم فزاینده به دلیل اوضاع بد اقتصادی به خصوص در اروپای جنوبی، تهدیدهای تروریستی و مهاجرت دولت های اعضای اصلی اتحادیه اروپا را ناچار می سازد تا بیشتر در راستای تامین منافع ملی احتمالی خود عمل کنند و نه منافع اتحادیه. همزمانی این موضوع با پیشرفت پایدار فناوری اطلاعات که مدیریت آگاهی و احساسات عمومی را برای سران اتحادیه اروپا بسیار دشوار می سازد، این احتمال را ممکن می سازد که اتحادیه اروپا بسیار ضعیف تر از قبل، از این بحران خارج شود. گرایش به چنین توسعه ای که اغلب از سوی حزب های پوپولیست راستگرا نیز حمایت می شود، را می توان هم اکنون نیز در مباحث کنونی که کشورهای عضو اتحادیه اروپا را نه تنها در تصمیم های کوتاه مدت بلکه در تفسیر بنیادین اصول شکل دهنده این اتحادیه از یکدیگر تفکیک می کند، مشاهده کرد.
این سناریو همچنین فرض می کند که فرهنگ اروپا-آمریکا همچون همبستگی منافع اروپا-آمریکا در نظم جهانی رشد مثبتی خواهد داشت. اصطلاح فرهنگ اروپایی-آمریکایی در اینجا برای ارجاع به ارزش های لیبرال و دموکراتیک مشترک به کار می رود و شامل این مفهوم است که کشورهای عضو اتحادیه اروپا و ایالات متحده همچنان یکدیگر را به عنوان نزدیک ترین شرکای لیبرال خواهند دید. توسعه مثبت این فرهنگ نشان¬دهنده همبستگی در هر دو سوی اقیانوس اطلس (اروپا و آمریکا) در تعریف، تفسیر و حمایت از این ارزش ها به عنوان اصول راهنما در تعیین منافع ملی خواهد بود. این منافع شامل محافظت از یک سبک زندگی لیبرال مشترک، انعطاف اقتصادی و همچنین تهدیدهای امنیتی از خارج می شود. یکی از نتایج این فرضیه این است که همبستگی منافع در نظم جهانی و ساختار آن به ویژگی های رابطه بین کشورهای عضو اتحادیه اروپا و ایالات متحده خواهد افزود. این دید همگرا در نظم جهانی شامل منافع ملی سازگار در انجمن های هم اندیشی بین المللی و هماهنگی فعال در تضمین کاربردپذیری منافع محور آن ها، به عنوان مثال شامل تداوم و تقویت فعال ناتو، می شود.
توسعه منفی همبستگی اتحادیه اروپا نشان دهنده این است که کشورهای عضو این اتحادیه بر سر اهداف و استراتژی های سیاست در رابطه با ظرفیت های اتحادیه اروپا با یکدیگر مخالفت اساسی دارند. به خصوص حوزه های مهاجرت، رفاه اجتماعی و انسجام اقتصادی موجب ایجاد اختلافات جدی در مورد صلاحیت موسسات اروپایی می شود. این مشکل منجر به ناکارآمدی موسسات اروپایی به دلیل عقب نشینی کشورهای عضو آن به سوی منافع ملی و در نهایت فروپاشی اتحادیه اروپا در تمام بخش های ممکن می شود. فرآیند ملی سازی مجدد با عقب نشینی تک تک کشورها از اهداف، واحد پول و محدوده های هوایی مشترک و در نهایت از موسسات اروپایی و عضویت در اتحادیه اروپا امری اجتناب ناپذیر می شود.
 تحریریه مجله ایرانی روابط بین الملل