جنبش‌توده‌ای و خشونت‌مدنی در آمریکا

دکتر رامتین‌رضایی عضو هیئت تحریریه

مرگ دلخراش و بسیار غیر‌انسانی جرج‌فلوید آفریقایی‌تبار آمریکایی به ست پلیس شهر مینیا‌پولیس موجی از اعتراض خشونت‌آمیز در سرتاسر‌ ایالات متحده‌آمریکا را برانگیخت. بدون تردید تبعیض‌نژادی خصوصا با توجه به سابقه بسیار تیره نژاد‌پرستی و تبعیض علیه سیاه‌پوستان و دیگر رنگین‌پوستان انگیزه و جرقه اولیه انفجار اعتراضات بعضا خشونت‌آمیز بود. آنچه که در تحلیل این حوادث کارشناسان را با سردرگمی‌ مواجه ساخته خشونت نامتعارف از جمله غارت فروشگاه‌ها و حمله به مراکز اقتصادی بزرگ و معتبر در ایالت‌های مختلف است و همگان را با این پرسش مواجه ساخته که آیا این خشونت‌ها و بعضا غارت‌ها واکنشی صرف به نژاد‌پرستی پلیس است یا یک قیام مارکسیستی طبقات فرودست جامعه بر علیه نظام سرمایه‌داری حاکم بر آمریکا؟
اگرچه تبعیض‌نژادی در آمریکا سابقه‌ای طولانی خصوصا در ایالات‌جنوبی این کشور داشته و این نوشتار کوتاه قصد ندارد به مرور تاریخی این پدیده انکارناپذیر‌ در آمریکا بپردازد اما عطف به دو نکته یا مساله مهم در این رابطه بسیار دارای اهمیت است. اول اینکه با وجود واقعیتی تاریخی به‌نام تبعیض‌نژادی در آمریکا اما نباید نادیده گرفت که در همین کشور ما شاهد حضور آفریقایی‌تباران در بالاترین سطح مقامات و شئونات اجتماعی-سیاسی در سطح گسترده بوده و هستیم. رئیس‌جمهور سیاه‌پوست، وزرای‌دفاع و امور‌خارجه سیاه‌پوست، سفر‌ا، فرماندار‌ن،شهرداران،قضات،نمایندگان‌کنگره،روسای‌پلیس،استادان‌دانشگاه، نویسندگان، سلبریتی‌ها و ستارگان سینما و موسیقی آفریقایی‌تبار نشان از این واقعیت دارد که تبعیض‌نژادی بیشتر یک فرهنگ‌‌عرفی در میان بخشی از سفید‌پوستان متعصب است و نه یک قانون یا اصل حقوقی. تمایل بسیاری از رنگین‌پوستان از جمله آفریقایی‌ها در جهان برای مهاجرت به امریکا نشان می‌دهد که نژاد‌پرستی نه یک اصل بلکه صرفا یک فرع یا چالش فرهنگی در آمریکا محسوب می‌شود.
دومین مساله یا موضوعی که باید مورد توجه قرار بگیرد این است که اساسا امریکا سرزمین شورش‌های توده‌ای بوده و شورش و قیام‌های‌اجتماعی بعضا خشونت‌آمیز در این کشور مسبوق به سابقه است و از این نظر آمریکا را می‌توان با فرانسه در اروپا مقایسه نمود که البته این موضوع نیازمند واکاوی‌ جامعه‌شناختی و روانشناختی است. در دو دهه اخیر جنبش‌های‌اجتماعی توده‌ای در آمریکا نه تنها خشونت بیشتری را در معرض نمایش گذاشته‌اند بلکه حملات و اعتراضات خود را متوجه مراکز اقتصادی سرمایه‌داری از جمله وال‌استریت نموده‌اند که از قضا در دوران ریاست‌جمهوری باراک‌اوباما آفریقایی‌تبار این جنبش اعتراضی و خشمگین خود را به منصه‌ ظهور رساند. بنابراین کنکاش در مورد اعتراضات آمریکا نیازمند غور و بررسی‌های دقیق‌تر و جامعه‌شناسانه گسترده‌تری است. در این مجال کوتاه تلاش می‌شود از جنبه‌ای عمومی و کلی و با تاثیر از نظریه افرادی چون اریک‌فروم و الیاس‌کانتی موضوع جنبش اعتراضی فعلی امریکا مورد بررسی قرار گیرد.
تغییر و تحولات اقتصاد سرمایه‌داری از دهه 1990 میلادی به این سو تغییرات بسیار بنیادین در مراودات و نهادهای پیش از این مسلم فرض شده اقتصادی جوامع توسعه‌یافته از جمله آمریکا را سبب گردید. رشد تکنولوژی ارتباطاتی و فضای‌مجازی، تخصصی‌شدن تولید و فعالیت‌های اقتصادی، تحول نظام تولیدی از تولید صرف کالا و خدمات به تولید فناوری و در نتیجه از موضوعیت افتادن نسبی اهمیت نیروی‌کار خصوصا از نوع غیر‌متخصص آن که می‌تواند زمینه‌های کاهش جدی فرصت‌شغلی، رقابت شدید در بازار‌کار و بعضا بیکاری‌های اجتناب‌ناپذیر را به دنبال داشته باشد. از سوی دیگر گسترش و رشد روزافزون سرمایه‌داری مالی و برتری آن بر سرمایه‌داری صنعتی در قالب موسسات مالی، سفته‌بازی و... که احتمالا می‌تواند بحران بدهی و اقساط را به دنبال داشته باشد، در مجموع شرایط مناسبی برای اضطراب، حس سرخوردگی و انزوای‌اجتماعی یا به عبارت بهتر اتمیزه‌شدن را می‌تواند موجب گردد. به باور اریک‌فروم اضطراب و رها‌شدن فرد‌انسانی در جهان مدرن و حس تفرد و بی‌پناهی زمینه خشم و حس انتقام و در نتیجه به زعم وی گریز از آزادی و شورش را در او ایجاد می‌کند.
حمله به فروشگاه‌های بزرگ و برندهای‌‌معتبر نه صرفا به دلیل فقر و تبعیض بلکه شاید ناشی از حس خشم، انتقام و از همه مهمتر آنچه که الیاس‌کانتی به آن باور دارد میل شدید به بروز هیجان و شور و احساس است که مدرنیته‌ و سرمایه‌داری مالی آن را در محاق‌ قرار داده و برخلاف تصور نیاز به قرار گرفتن در جمع و توده مردم و نیاز به تخلیه روحی و روانی و غلبه خشمگینانه‌ بر اضطراب را بیش از پیش ایجاد می‌کند. بنابراین و در پایان این نوشتار کوتاه، مختصر و البته فوری و مضیق‌ باید گفت که در چارچوب رویکرد وبر‌ و نیز روان‌شناسانی مانند فروید و یونک‌ و فروم‌ و نیز نظریه‌پرداز برجسته جنبش‌های‌اجتماعی‌توده‌ای یعنی الیاس‌کانتی، ناخودآگاه و بعد احساسی(بعضا غیرعقلانی‌انسان) همواره زمینه و عاملی جدی‌ برای بروز کنش‌های سیاسی- اجتماعی در کنار خودآگاه‌ و بعد عقلانی خصوصا در زمینه جنبش‌های‌توده‌ای و اجتماعی بوده است. ‌

 

تحریریه مجله ایرانی روابط بین الملل