Developed in conjunction with Joomla extensions.

چرخش جامعه از فضای خطر به فضای بی تفاوتی در دوران کرونایی(با نگاهی به "نظریه جامعه خطر خیز")

سیده مسعوده میر مسعودی سر دبیر مجله ایرانی روابط بین الملل

 شیوع جهانی کووید 19 از خانواده ویروس کرونا که از  نیمه اول سال میلادی شروع شده توانسته  تا به امروز، فضای ترس و خطر را نه تنها برای افراد بلکه برای کشورها و گروه ها و سازمانها و... حاکم کند.
 در حقیقت هدف این ویروس مهاجم  منابع انسانی و متعلقات مربوط به آن است و تابه کنون دولت ها و جوامع با هر قدرت و نفوذی نتوانسته اند راهکار کامل برای مبارزه با آن را پیدا کنند.
تقریبا اگر از  زمان شیوع و خروج آن از آزمایشگاهی در استان ووهان چین موضوع را بررسی کنیم و نوع رفتار و برخورد انسانی و تاثیر گذاری آن بر جوامع  وملت ها را مورد بازنگری قرار دهیم  ترس و وحشت و احساس خطر آشکار و یک بی نظمی و دستپاچگی در مواجه با این ویروس در کل کشورها و تصمیم گیران آن  بوضوح دیده می شود در حقیقت ، یک احساس خطر که بیشتر از عدم وضوح و شناخت کافی  از تکنیک های شیوع این ویروس  ناشی می شد که جامعه انسانی را در طراحی یک استراتژی محکم در مقابل این ویروس ، ناممکن کرده و فقط به یک پیشگیری های ساده و توصیه ها کاهش داده است .در این تحلیل سعی داریم موضوع احساس خطر جهانی کرونا را مورد آنالیز قرار دهیم نگاهی هم به نظریه جامعه خطر خیز اولریش بک داشته باشیم.اولریش بک با انتشار کتاب جامعه خطر خیز در سال 1986 شهرت جهانی کسب کرد دلیل این شهرت همزمانی انتشار کتاب با رویداد انفجار نیروگاه هسته ای چرنوبیل شوروی بود در واقع تشخیص خطر خیزی جامعه مدرن بعنوان جامعه ای در حال گذار از مدرن ساده به سمت مدرن بازتابی با این رویداد هسته ای تایید گردید.
  بک در" نظریه جامعه خطرخیز" خصوصیات جامعه در عصر مدرن و خطرات تهدید کننده جامعه مدرن را  تشریح می کند مسائل ناشی از پیشرفت های سریع فنی و علمی، فردی شدن نابرابری اجتماعی و سنت زدایی از اشکال زندگی در جامعه صنعتی که منجر به تغییر الگوهای سازمانی گردیده است. بک با تاکید بر تفاوت خطرات پیش روی جوامع مدرن با جوامع سنتی معتقد است که پیشرفت های علمی و فنی سریع و تاثیرات جانبی و عدم اطمینان ناشی از این پیشرفت ها، نتایج غیرمنتظره ای به همراه دارد که جلوه آن در تهدیدهای مختلف خزنده و رویدادهای دیگر قابل مشاهده است در این جامعه بدلیل تغییر الگوی سازمانها و شکل زندگی افراد مشکل یابی  نیز دشوار  است.
کرونا در حقیقت محصول جامعه مدرن است که از آزمایشگاه مدرن به دنیای بیرون رسوخ کرده است هر چند هنوز  این موضوع  موتاسیون وجهش این ویروس  در دست بررسی است و هنوز نمی توان دقیق در این مورد صحبت کرد  ولی عامل تکنولوژی ارتباطات توانست هم شیوع ویروس و هم ترس ناشی از همه گیری را جهانی کند در اینجا یک نکته مهم این بوده که جوامع ابتدایی و کم مدرن آز این موضوع آسیب کمتری دیده اند و خطر خیز بودن این جوامع کمتر بوده است و اینجا است می توان گفت آسیب ناشی از کرونا در میزان خطر خیز بودن در جوامع مدرن بیشتر از جوامع سنتی بوده است و اساسا میزان مرگ و میر ناشی از این بیماری نیز در این جوامع بالا است .
بک در این خصوص  معتقد است افزایش سریع علمی شدن جامعه و رسیدن به الگوهای معنایی علمی به هیچ وجه باعث کسب اطمینان و عقلانی شدن کامل زندگی انسان نشده است
در حال حاضر مسئله ای که هم اکنون در حال اتفاق در اکثر جوامع بعداز شیوع کووید 19 بچشم می خورد بجز تبعات اقتصادی و سیاسی و...  موضوع بی تفاوتی نسبت به کرونا و مسائل وابسته به آن است دقت کنیم خطر کرونا در جامعه کماکان وجود دارد و خطر خیز بودن جامعه در برابر این ویروس مهاجم کم شده ولی هیچ استراتژی متفاوتی نیز در برابر این ویروس بوجود نیامده است ولی یک فضای بی تفاوتی  در حال شکل گرفتن است که بنظر نگارنده برای یک جامعه سالم این خطر است.
وقتی حادثه چرنوبیل اتفاق افتاد تمام جوامع یک احساس خطر جهانی از گسترش تسلیحات اتمی درک کردند ولی فضای جوامع در اندک زمانی این خط را به بی تفاوتی تعویض کردند هر چند  این خطر هنوز یک استراتژی مبارزه با این نوع رفتار اتمی جاری است ولی بیشتر از خطر به رقابت شیفت داده است .
در کرونا نیز شیفت اجتماعی به طرف بی تفاوتی عبور کرده و این برای جوامع که شفافیت و پاسخگویی در حاکمیت کمتر است یک خطر جدی است
 بک درباره مبانی اخلاقی جامعه مدرن خاطرنشان می کند که نتیجه مدرن شدن، تغییر بدیهیات انسانی و بنای آنها براساس مبانی اخلاقی جدید بر پایه آزادی، برابری و عدالت و رسیدن به مرحله بازی با نتایج صفر است .

یعنی آنچه کسی بدست می آورد دیگری از دست می دهد. اگر استقلال، حق تعیین سرنوشت، مسئولیت پذیری، خودمختاری و ... برای عده ای منفعت دارد برای دیگرانی که با از دست دادن جایگاه، سلطه و قدرت خود مواجه می شوند تهدید محسوب می شود. به همین دلیل است که از چشم بازنده به تحولات می نگرند.
پس واکنش اجتماعی و گاه کشوری نسبت به کرونا از خطر خیز بودن به طرف بی تفاوتی در حرکت یا همان نگاه بازنده به خود  است که بی تفاوتی از تبعات آن می تواند باشد  . بنظر نگارنده بی تفاوتی در دولت ها مهم تر از بی تفاوتی در افراد جامعه است چرا که اگر دولتها در مقام قبول مسئولیت و پاسخگو بودن دچار تردید به هر علتی گاه منافع ساختار بشوند باعث گسترش خطر منابع انسانی به دلیل این بیماری بصورت نهفته  می شوند و برون رفت این موضوع برای دولتها چه مدرن و چه سنتی فاجعه بار خواهد بود .
اصل گردش از خطر به بی تفاوتی ، نمایش دولت ها با وضعیت عادی به جای وضعیت خطرناک است که این حرکت دولت ها نیز در ظاهر حفظ منافع و پیشگیری از آسیب های ناشی از این بحران است ولی در اصل سست کردن همه پایه ها یک جامعه سالم است .
گاهی اوقات خطر خیز بودن و  حفظ تهدید  نباید به معنای مشکل تلقی شود گاه حفظ نمایش تهدید ،فرصت مناسب برای حل مسئله محسوب می شود . بنظر نگارنده کرونا در حقیقت تا زمانیکه برایش درمان مناسب پیدا نشده باید تهدید بودن این ویروس حفظ کرد چون حذف تهدید و خطر این ویروس در جامعه به معنای از دست دادن پشتوانه اجتماعی برای مبارزه با این ویروس است .
در نهایت نتیجه گیری این تحلیل این است  که در سنگر انسانی مبارزه با ویروس بی تفاوتی،  چه در  پیشگیری و چه در اعتماد به تلاش دولت ها و سازمان های بین المللی نسبت به این ویروس  می تواند خطر خیز بودن  جامعه به نفع ویروس برای جوامع انسانی به ارمغان بیاورد .جوامع مدرن و گسترش ارتباطات و اطلاعات باید این خطر خیز بودن ویروس را بطور مداوم تا حذف کامل ویروس یا کشف واکسن حفظ کنند تا از افتادن جوامع در گردونه بی تفاوتی و عدم اعتماد جلوگیری کنند.


99/2/26

هیئت تحریریه مجله ایرانی روابط بین الملل

تمامی حقوق برای مجله ایرانی روابط بین الملل محفوظ است ©2024 iirjournal.ir. All Rights Reserved

Please publish modules in offcanvas position.