روح اله سوری:عضو هیئت تحریریه
به نظر میرسد که تضعیف داعش یا آنچه تحت عنوان ورود به دوره پساداعش از آن یاد میشود را نتوان آغاز فصلی جدید برای حل و فصل بحران سوریه درنظر گرفت. گرچه به زعم ناظران دوره پساداعش، مرحله گذار از فاز نظامی و ورود بازیگران به فاز سیاسی میباشد اما شواهد نشان از آن دارد که رقابت میان بازیگران متعدد با مجموعهای از منافع مشترک و متضاد در کنار یکدیگر به خودی خود این قابلیت را دارد که رقابتهای سیاسی را به سمت تنش و برخورد نظامی بکشاند.
در همین زمینه ترکیه طی هفتههای اخیر به عنوان بازیگری که در طول بحران هفت ساله سوریه چرخش هایی در سیاست خارجی خود داشته است با توسل به آنچه تهدید گروههای تروریستی کرد می خواند عملیاتی را تحت عنوان "شاخه زیتون" برای ورود به خاک سوریه آغاز نموده است. ترکیه پیش از این نیز یکبار دیگر به منظور مقابله با داعش وارد خاک عراق شده بود اقدامی که با توجه به مخالفت دولتهای عراق و اکنون سوریه میتواند نقض حاکمیت ملی این کشورها به حساب آید.
قدر مسلم در روابط بینالملل هر رفتاری که از سوی کشورها سر میزند به منظور تامین منافع و کاهش هزینهها میباشد. بنابراین اقدام اخیر ترکیه نیز نمیتواند از این قاعده مستثنی باشد و ترکیه اهداف خاصی را از این اقدام خود دنبال مینماید که در این رابطه میتوان به موارد زیر اشاره کرد:
- ممانعت از ایجاد دولت یا منطقه خودمختار کردی در مرزهای خود
- مبارزه با گروههای کرد که به زعم ترکیه باید آنها را در زمره گروههای تروریستی قرار داد
- بالا گرفتن تنش و اختلاف میان ترکیه با ایالات متحده آمریکا و مقابله با سیاستهای این کشور در قبال ترکیه
- افزایش قدرت چانهزنی ترکیه در تحولات آتی سوریه
دولت ترکیه با قراردادن یگانهای خلق سوریه "ی پ گ" ذیل گروه "پ ک ک" هدف اعلامی خود از حمله به مناطق کردنشین سوریه را به نوعی اقدام در جهت دفاع از منافع ملی خود و در ادامه مبارزه با گروههای تروریستی عنوان نموده است. اما به نظر میرسد ترکیه در ورای این هدف اعلامی، اهداف و انگیزههای دیگری نیز از جمله افزایش قدرت مانور خود در آینده سوریه در نظر داشته باشد. ترکیه طی سالیان متمادی روابطی تنش آمیز با جمعیت کردزبان خود داشته است بطوریکه منافع خود را به گونهای تعریف نموده است که هرگونه قدرتیابی و یا بروز تحولاتی که بتواند به افزایش توان کردها منجر شود را به عنوان تهدیدی علیه منافع ملی خود به حساب میآورد، از همین روی و با توجه به چنین تعریفی از منافع ملی، اقدام ایالات متحده در تجهیز و حمایت از گروههای کرد سوریه را به معنای فراهم شدن شرایط لازم، اگر نه کافی، برای خودمختاری کردها در مرزهای خود و یا تاثیرگذاری آن بر معادلات درونی خود با کردهای ترکیه درنظر میگیرد. نوع واکنش ترکیه به برگزاری همهپرسی استقلال در کردستان عراق نیز در همین چارچوب قابل تحلیل میباشد و وجود چنین نگرانیهایی نزد مقامات ترکیه منجر به قرارگرفتن این کشور در کنار دولتهای عراق و ایران در جریان همهپرسی سال گذشته اقلیم کردستان گردید.
در رابطه با زمینه سازی اقدام نظامی ترکیه در مناطق کردنشین سوریه مساله دیگری که میتواند مورد اشاره قرارگیرد وجود سطحی از تنش میان این کشور با ایالات متحده آمریکا طی سال های اخیر میباشد. کودتای نافرجام ترکیه در سال 2016 که از نظر اردوغان با طرفدران جنبش فتح اله گولن مرتبط میباشد منجر به تیرگی روابط ترکیه با ایالات متحده گردید، همچنین موضوع تحریمهای ایران و اظهارات صورت گرفته در اعترافات فرد دستگیر شده علیه ترکیه و شخص اردوغان نیز یکی دیگر از پرونده های اختلافی میان ترکیه و آمریکا طی این سالها میباشد. اما شاید بتوان یکی از مهمترین موارد اختلافی میان ترکیه و ایالات متحده را حمایت آمریکا از کردهای سوریه در نظرگرفت بطوریکه تشکیل یک نیروی امنیتی 30 هزارنفری از کردهای سوریه از سوی آمریکا به سرعت با واکنش ترکیه و ورود نظامی این کشور به خاک سوریه روبرو گردید. در مجموع میتوان بیان داشت که انباشت تنشهای شکل گرفته بین ترکیه و آمریکا طی چند سال اخیر موجب شکلگیری نوعی بی اعتمادی همراه با سوءظن در میان سیاستمداران ترکیه نسبت به نیات و اهداف ایالات متحده در رابطه با کشورشان شده است.
در نهایت ترکیه همچنین ممکن است از حمله به کردهای سوریه به دنبال برخورداری بیشتری از قدرت چانه زنی در آینده سوریه به منظور تامین منافع خود در قبال سایر بازیگران حتی ایران و روسیه باشد. این امر با توجه به رویکرد پیشین ترکیه نسبت به بحران سوریه و قرار داشتن این کشور در جبهه مقابل روسیه و ایران میتواند از اهمیت خاصی برخوردار باشد.
در این میان اما مساله حائز اهمیت دیگرصرفنظر از اهداف ترکیه در عملیات نظامی عفرین، نوع واکنش و مواجهه کشورهای روسیه و ایران نسبت به این عملیات میباشد. ج. ا.ا اگرچه بر حفظ تمامیت ارضی سوریه و احترام به حاکمیت این کشور تاکید داشته است اما در طی مدتی که از عملیات نظامی ترکیه در خاک سوریه میگذرد به جز ابراز نگرانی و ابراز امیدورای برای پایان یافتن این عملیات، واکنش جدیتری از خود نشان نداده است. این موضوع در مورد روسیه نیز صدق مینماید، وزارت خارجه روسیه طی بیانیهای در واکنش به اقدام نظامی ترکیه اعلام نمود که این کشور اخبار عملیات را با نگرانی دنبال مینماید و از طرفین میخواهد که خویشتنداری به خرج دهند.
به نظر میرسد که علت چنین مسالهای را میبایست در وجود طیفی از همگرایی ها و و اگرایی های منافع میان روسیه و ایران با ترکیه در نظر گرفت. در واقع وجود پارهای از منافع مشترک میان این بازیگران در کنار برخی منافع متضاد منجر به آن گردیده است که شاهد بروز چنین واکنشی از سوی ایران و روسیه به عنوان دو بازیگر مهم و البته نزدیک به ترکیه در بحران سوریه باشیم.
قطع یقین ج.ا.ا در تضعیف و مقابله با برنامههای آمریکا و همچنین شکل نگرفتن هرگونه ترتیباتی که به خود مختاری و یا تقویت کردهای منطقه در قالب دولتهای محلی بیانجامد دارای منافع مستقیم و غیر مستقیمی میباشد به همین لحاظ با توجه به اینکه اقدام نظامی اخیر ترکیه میتواند در جهت تامین بخشهایی از این منافع عمل نماید شاهد چنین واکنشی با مشخصات گفته شده از سوی ایران میباشیم.
در طرف روسیه نیز کاهش ابزارهای قدرتی ایالات متحده در سوریه بویژه پس از ایفای نقش محوری خود در بحران سوریه از جمله اولویتهای اساسی این کشور میباشد که عملیات شاخه زیتون ترکیه میتواند با این اولویتها همسویی داشته باشد.
اما شاید تا حدودی ساده سازی مساله باشد که در موضوع عملیات نظامی ترکیه تنها بر همپوشانی منافع میان این سه بازیگر تمرکز داشته باشیم چرا که همزمان با این همپوشانیها که ایران، روسیه و حتی سوریه را در اتحادی طبیعی با ترکیه قراداده است شاهد وجود اصطکاک منافعی هم در برخی موضوعات میباشیم که برپیچیدگی اوضاع میافزاید.
همکاری ترکیه با ارتش آزاد سوریه به عنوان یکی از گروههای مخالف بشار اسد در عملیات عفرین از جمله مسائلی است که میتواند در آینده تضادهای میان ایران و شاید حتی روسیه را با ترکیه آشکارتر سازد. این مساله که عملیات شاخه زیتون علیرغم ایجاد مانع در تغییر موازنه قوا در سوریه به نفع ایالات متحده از طریق ممانعت از تشکیل یک نیروی امنیتی تحت حمایت آمریکا، همزمان میتواند به تقویت برخی گروههای مخالف و معارض در سوریه نیز منجر شود موضوعی است که ممکن است در آینده تحولات میدانی سوریه را به جهتی ببرد که نتیجه آن تضعیف موقعیت ایران و یا روسیه باشد.
بنابراین با توجه به وضعیت توصیف شده شاید نتوان به سهولت و قطعیت راجع به وجود هماهنگی میان ایران و روسیه با ترکیه در این عملیات صحبت کرد اما میتوان قایل به وجود نوعی منافع همسو و همپوشان میان این بازیگران شد. در همین ارتباط پیش بینی اینکه عملیات شاخه زیتون در نهایت چه تاثیری بر تحولات سوریه برجای خواهد گذاشت و اینکه این همپوشانی منافع در ادامه همچنان بر تضاد منافع گفته شده برتری نسبی خواهد داشت یا خیر موضوعی است که بستگی فراوانی به این دارد که در ادامه، روسیه و ایران از یک طرف و ایالات متحده از سوی دیگر کدام یک موفق خواهند شد عملیات عفرین را در جهت تامین منافع خود به کار گیرند. بدیهی است که اگر وضعیت موجود به سمت برقراری یک توافق ضمنی میان آمریکا و ترکیه پیش برود این مساله قطع یقین همسویی منافع میان ایران و روسیه با ترکیه را تحت الشعاع خود قرار خواهد داد. باید توجه داشت که با توجه به دورنمایی که طی این سال ها از سیاست خارجی ترکیه به دست آمده است این مساله اساسا موضوع خیلی دور از انتظاری نخواهد بود . ترکیه در ابتدای بحران سوریه یکی از مخالفین بشار اسد بوده که تحت شرایط مختلفی از جمله شکل گیری برخی رخدادها همچون کودتای این کشور و بروز برخی اختلافات در رابطه خود با ایالات متحده به محور روسیه و ایران نزدیک گردید، اکنون نیز در صورت فراهم شدن برخی شرایط، فاصله گرفتن این کشور از محور گفته شده امر بعیدی به نظر نمی رسد. از سوی دیگر مدیریت وضعیت پیش آمده از سوی روسیه می تواند نتیجه را به سمت تقویت محور تروئیکای روسیه، ایران و ترکیه متمایل نماید.
تحریریه مجله ایرانی روابط بین الملل