رضا کدخدازاده: عضو هیئت تحریریه و کارشناس مسائل آذربایجان
همانطور که منابع خبری در روزهای گذشته خبر از حضور چند ساعتهی نخست وزیر اسرائیل در جمهوری آذربایجان، پیش از سفر رسمی وی به قزاقستان داده بودند، «بنیامین نتانیاهو» روز چهارشنبه 24 آذر وارد باکو شد و با «الهام علیاف» رئیس جمهور آذربایجان در مورد گسترش همکاریهای دوجانبه گفتگو کرد. وی در این دیدار ضمن ابراز تمایل به گسترش همکاریهای دوجانبه با تلآویو، از خرید تجهیزات دفاعی از اسرائیل به ارزش پنج میلیارد دلار خبر داد. علیاف در کنفرانس مطبوعاتی مشترک با نتانیاهو اظهار داشت: «ما امروز در مورد موضوعات بسیار متنوعی در حوزه روابط دو جانبه و توسعه منطقهای با یکدیگر گفتگو کردیم که این گفتگوها بسیار صریح و دوستانه بود و به ما در جهت تقویت روابط دوجانبه کمک خواهد کرد».
به گزارش وبگاه خبری «ولد ایزرئیل نیوز»، در این دیدار جمهوری آذربایجان و اسرائیل در زمینه نظام مالیاتی، همکاریهای کشاورزی و پایهگذاری کمیسیونی با هدف پیشبرد همکاریهای دوجانبه در حوزههای علمی، اقتصادی، کشاورزی، بهداشتی، تکنولوژی و تجارت چندین توافقنامه به امضاء رساندند. سفر نتانیاهو به آذربایجان از معدود سفرهای دیپلماتیک این مقام ارشد اسرائیلی به یک کشور همسایه و نزدیک ایران، در سالهای اخیر محسوب می شود. شایان ذکر است که نتانیاهو و الهام علیاف نزدیک به یک سال پیش، در حاشیه نشست مجمع اقتصاد جهانی در داووس سوییس، با یکدیگر ملاقات کردند و احتمالاً زمینههای این ملاقات در همان زمان چیده شد.
اسرائیل یکی از مشتریان اصلی نفت جمهوری آذربایجان است که حدود یک چهارم نفت صادراتی این کشور را خریداری میکند. از سوی دیگر، تلآویو یکی از اصلیترین تامینکنندگان تسلیحات نظامی آذربایجان است. به طوری که در حال حاضر اسرائیل بعد از روسیه دومین تامین کننده تجهیزات نظامی جمهوری آذربایجان لقب گرفته است. برخی اما معتقدند که روابط اسرائیل و جمهوری آذربایجان حتی بسیار فراتر از آن چیزی است که در ظاهر دیده میشود. در این راستا تارنمای «ویکی لیکس» چندی پیش سندی را منتشر کرد که نشان می داد رابطه باکو و تلآویو بسیار عمیقتر از آن چیزی است که در معرض دید همگان است. بر اساس این سند، سفیر وقت آمریکا در باکو گزارشی را در سال 2009 به وزارت امور خارجه ایالات متحده ارسال کرد که در توصیف رابطه دولت الهام علیاف با دولت نتانیاهو از واژه «کوه یخ» استفاده کرد و این رابطه را به کوه یخی تشبیه کرده بود که 90 درصد آن زیر آب است و دیده نمیشود.
این اتفاقات در حالی در منطقه رخ میدهد که جمهوری اسلامی ایران در سالهای گذشته، به باکو نسبت به توسعه روابط با تل آویو هشدار داده است. با این وجود جمهوری آذربایجان در عمل نشان میدهد توجهی به حساسیتهای ایران در این زمینه ندارد و حتی به نظر میرسد که با اینگونه کنشهای خود رویکرد تقابلی با ایران را دستور کار خود قرار داده است. به عنوان مثال برخی از ناظران سیاسی درباره احتمال استفاده از پایگاههای نظامی جمهوری آذربایجان به منظور جاسوسی اسرائیل از ایران و یا حتی استفاده از این پایگاهها به منظور حمله به تاسیسات هستهای ایران، ادعاهایی منتشر کردهاند. مرداد ماه سال 1393 بود که خبر سرنگونی پهپاد جاسوسی اسرائیل در ایران، موجی از واکنشها را در سرتاسر جهان به دنبال داشت. پهپادی که بسیاری معتقد بودند مبداء پرواز آن خاک جمهوری آذربایجان بوده است.
هر چند موارد فوق در حد گمانهزنی هستند و بسیاری نیز معتقدند که بیشتر آنگونه کنشها از سوی باکو، در مقابله با ارمنستان و به منظور تقویت موضع نظامی-امنیتی جمهوری آذربایجان در بحران قرهباغ انجام میشود، اما برخی از فعالیتهای جمهوری آذربایجان نیز وجود دارد که به نظر نمیرسد هدف فقط ارمنستان و جنگ قرهباغ باشد. به عنوان مثال در سال 2012، اسرائیل موشکهای ضد کشتی به نام گابریل-5 را در اختیار جمهوری آذربایجان قرار داد. این امر در حالی بود که با توجه به محصور در خشکی بودنِ ارمنستان و فاقد نیروی دریایی بودنِ این کشور، نشان میداد هدف اصلی در واقع ایران بوده است. به همین خاطر ایران بلافاصله به این مساله واکنش نشان داد و ناوچههای سهند و جماران را وارد دریای خزر کرد.
به نظر میرسد حضور فعالانه اسرائیل در نزدیکی مرزهای ایران باعث اخلال در روند رو به رشد روابط اقتصادی و سیاسی تهران باکو خواهد شد. لذا با توجه به اتفاقاتی که در همسایه شمالی ایران در حال رخ دادن است، دستگاه دیپلماسی ایران باید رویکرد هوشمندانهای در قبال آن اتخاذ کند که صرفاً منافع ملی کشور در کانون توجه قرار بگیرد. روابط جمهوری اسلامی ایران و جمهوری آذربایجان به دلایل پیشینه تاریخی، اشتراکات فرهنگی، مذهبی و همچنین وجود ظرفیتهای بسیار زیاد تجاری، زیرساختهای ارتباطی و ترانزیتی انرژی، همواره از چشمانداز مثبتی برخوردار بوده است. اما تمام این موارد به شرطی است که منافع ملی ایران نیز در اولویت روابط ایران با جمهوری آذربایجان قرار بگیرد.
با توجه به آنچه گفته شد به نظر میرسد دستگاه دیپلماسی ایران بهتر است با توجه به شرایط موجود همزمان رویکردهای ایجابی و سلبی را در مد نظر قرار دهد تا در مواقع لزوم هر یک را در دستور کار خود قرار دهد. از نظر رویکرد ایجابی، ایران باید سعی کند با به کار گرفتن تمام و کمال ظرفیتهای بالقوهای که امکان نزدیکی دو کشور را به یکدیگر مهیاتر میکند، آنها را به ظرفیتهای بالفعل تبدیل کرده و موجب گسترش روابط دو کشور در ابعاد گوناگون شود. به عنوان مثال در دوران اصلاحات، توجه ویژه به رویکرد ایجابی در روابط دو کشور در زمان دولت «الهام علیاف» باعث شد که شاهد تعمیق روابط دو کشور در راستای منافع ملی جمهوری اسلامی ایران باشیم. به طوری که این امر سبب شد در این دوران شاهد کمترین رویکردهای ضد ایرانی در سطوح مختلف، در جمهوری آذربایجان باشیم. این گسترش روابط تا حدی بود که هیئتی از ایران نیز به عنوان ناظر انتخابات ریاست جمهوری سال 1998 جمهوری آذربایجان انتخاب شد. حال آنکه در انتخابات پارلمانی سال گذشته در این کشور یک گروه ناظر اسرائیلی عازم باکو شد تا روند برگزاری انتخابات در این کشور را رصد کند.
اما رویکرد دیگری که دستگاه دیپلماسی ایران میتواند در دستور کار خود قرار دهد رویکردهای سلبی است. اولین کاری که در این راستا میتوان مورد توجه قرار داد هشدار جدی به دولت جمهوری آذربایجان نسبت به تحرکات ضد ایرانی این کشور، از جمله نسبت به تعمیق روابط باکو با تلاویو است. کنش دیگری که میتواند بعد از آن مورد توجه قرار دهد، گسترش هر چه بیشتر روابط ایران با ارمنستان است که در ادامه بتوان از آن به عنوان یک ابزار مهم در چانهزنی با باکو استفاده کند.
همچنین نباید از مخالفان داخلی باکو نیز غافل بود. به عنوان نمونه، سفر اخیر نتانیاهو به جمهوری آذربایجان، اعتراضاتی را در این کشور به همراه داشت. یکی از این اعتراضات، تظاهرات اعتراضآمیزی بود که توسط حزب اسلامی جمهوری آذربایجان در باکو برگزار شد. تظاهرکنندگان در این تجمع، شعارهایی علیه رژیم صهیونیستی و نتانیاهو سر دادند. باکو علیرغم اینکه نزدیکی هر چه بیشتر به غرب و سکولاریسم را در دستور کار خود قرار داده است اما کماکان نمیتواند واقعیات جامعه خود را نادیده بگیرد. به همین خاطر سعی میکند گرایشات مذهبی مردم خود را در راستای سیاستهای خود به کار بگیرد. همچنین با توجه به بحران قرهباغ این مهم در مورد کلیت جهان اسلام نیز صدق میکند. به عنوان مثال علیرغم اینکه اسرائیل در باکو سفارت دارد اما جمهوری آذربایجان به دلیل نگرانی از خشم کشورهای مسلمان هنوز به بازگشایی سفارت در اراضی اشغالی فلسطین اقدام نکرده است. چرا که در اینصورت، حمایت کشورهای مسلمان را از خود در مقابل ارمنستان از دست خواهد داد.
مورد دیگر در این زمینه توجه به تنشهای قومی در جمهوری آذربایجان است. علیرغم آنکه بسیاری فکر میکنند این کشور از نظر قومی یکدست است اما اینگونه نیست و اقوامی مانند تالشیها و لزگیها از جمله مخالفان جدی دولت باکو هستند. این امر به ویژه در زمانهایی که باکو به تحریک اقوام ایران از طرق مختلف میپردازد، میتواند از جمله رویکردهای سلبی ایران در مواجهه با رویکردهای ضد ایرانی این کشور، مورد توجه قرار بگیرد.
در پایان این نوشتار باید گفت که منافع ملی کشور ایجاب میکند که در برخورد با هر پدیدهای که در نظام بینالملل رخ میدهد باید رویکرد ایجابی و سلبی -یا آنچه در سیاست خارجی به عنوان سیاست هویچ و چماق نیز از آن یاد میشود- در دستور کار قرار بگیرد. نادیده گرفتن همسایه شمالی ایران اشتباه بزرگی از سوی دستگاه دیپلماسی کشور خواهد بود و بهتر است به تحرکات این کشور به طور دقیقتر و موشکافانهتری نگریسته شود تا در انتخاب و اجرای سیاستهای ایجابی و سلبی خود نسبت به آن، مرتکب اشتباه نشویم.
تحریریه مجله ایرانی روابط بین الملل