Developed in conjunction with Joomla extensions.

سکوت روسیه؟!

زهرا شریف زاده عضو هیئت تحریریه مجله ایرانی روابط بین الملل

دولت روسیه  سیاست خارجی باز و مستقلی را برای خود انتخاب و از طریق مجموعه ای از استراتژی‌های جدید از جمله عدم ورود به تقابل با دنیای غرب و آمریکا و تلاش برای رسیدن به جهان چندقطبی و ایجاد ائتلاف‌های منطقه‌ای و بین‌المللی جدید به دنبال احیای مجدد امپراتوری روسیه است.این کشور بدنبال منافع خود کار می کند و به همین دلیل حوادث منطقه ای و جهانی در دستور کار اولویت سیاست خارجی آن قرار گرفته است .

روسیه در سیاست خارجی خود مفهوم چندجانبه گرایی را جایگزین چند قطبی کرده تا فرصت نقش آفرینی  روسیه بیش از گذشته فراهم شود و بتواند فضای جدیدی برای همکاری با ائتلاف غرب و سازوکارهای فرآتلانتیکی برای دستگاه های تصمیم ساز راهبردی روسیه فراهم کند.به همین دلیل دولت این کشور اولویت های سیاست خارجی خود را:افزایش نقش روسی در روند حل مسائل بین المللی،تغییر جهت گیری سیاست خارجی روسیه از غرب به شرق،عبور از مفهوم دشمن در سیاست امنیتی و خارجی و استفاده از مفاهیم رقابت و همکاری در برابر غرب ،کنار گذاشته شدن مفهوم نظام تک قطبی و اصالت دادن به چندجانبه گرایی بین المللی و مشارکت فعال روسیه در چارچوب نظم نوین جهانی و جلوگیری از الگوی رفتاری یک جانبه گرا می باشد و برای تحقق این سیاست ها از ابزارهای :استفاده از سازمان ملل متحد برای حل بحران‌های بین‌المللی، میانجیگری در حل بحران‌های بین‌المللی،فروش تسلیحات و اقدام به نوسازی مؤسسات نظام،سازش‌های سیاسی استفاده می کند و سیاست خارجی روسیه در مقایسه با بی‌ثباتی و نوسان مزمن به‌عنوان ویژگی مشخص وضعیت بین‌المللی، موفق بوده است حال این سوال مطرح است که چرا روسیه که اصول سیاست خارجی آن حاکی از فعال بودن در مسائل بین المللی در پاره ای از مسائل بین المللی سکوت اختیار می کند؟ فرضیه پیش روی  این است که براساس دکترین پوتین ، روسیه صرفا در خصوص تحولاتی وارد عمل می شود که آن تحولات، تهدیدی جدی برای منافع روسیه محسوب شوند یا اینکه در مجاورت منافع روسیه در حال وقوع باشند.

از نظر مورگنتا منافع ولی واقعیتی عینی و مهم است كه بر اساس آن اقدام‌های سیاسی كشورها را می‌توان ارزیابی و آماج‌های سیاست خارجی را تعریف كرددر واقع مفهوم منافع ملی تضمین اندیشه بهترین اولویت‌های سیاست گذاری برای كل یك ملت و یا دولت است .منافع ملّی، معیاری در سیاستگذاری و تجزیه و تحلیل سیاست خارجی است که هم بر پایه رفتار سیاستمداران، است و هم صاحبنظران کنشها و واکنشهای سیاست خارجی را براساس آن ارزیابی می‏کند.

سه اصل اساسی تثبیت نقش روسیه به عنوان تثبیت کننده انرژی،ایجاد و حمایت از رژیم های مشابه با رژیم سیاسی حاکم در کرملین و تأمین امنیت در امتداد مرزهای روسیه راهنمای رویکرد سیاست خارجی کرملین در رابطه با همسایگانش هستند حال مسائلی باعث شده که روسیه در این خصوص مسائل حساس بین المللی سکوت اختیار کند که عبارتند از:

  • ترور سردار قاسم سلیمانی :روسیه پس از ترور سردار سلیمانی، دیدارهای مکرری با مقامات روسیه و اسرائیل داشت که برای تهران نگران کننده بود . به نظر می رسد علت سکوت مسکو تمایل نداشتن این کشور به جهش موقت یا کوتاه مدت در قیمت نفت در نتیجه این اتفاقات باشد و همچنین روسیه از احتمال اقدام تهاجمی ایران در مقابل اسرائیل که ضد منافع روسیه است، بیم دارد.و سعی کرد تا سیاستی متوازن  میان اسرائیل و ایران در پیش گیرد و ثابت کند که روسیه تصمیم ندارد بین آنها یکی را انتخاب کند
  • درگیری های غزه:. روسیه در سال ۱۹۴۷ مسکو از قطعنامه ۱۸۱ سازمان ملل که فلسطین را به دو بخش عرب و یهودی تقسیم می کرد، حمایت کرد و در ماه مه سال ۱۹۴۸ بعد از انتشار اعلامیه تاسیس رژیم صهیونیستی، روسیه یکی از نخستین کشورهایی بود که اسراییل را به رسمیت شناخت و روابط دیپلماتیک با تل آویو برقرار کرد. اما سال ها بعد این مسکو بود که با کمک چکسلواکی در جنگ ۶ روزه اعراب و اسراییل، اعراب را به سلاح های روسی مجهز کرد. اما وقتی این جنگ به پایان رسید، روابط روسیه با برخی کشورهای عربی نظیر مصر مخدوش شد. اما اکنون روسیه بر این عقیده است که بیت المقدس شرقی باید پایتخت کشور فلسطینی در آینده باشد و بیت المقدس غربی هم باید به اسراییل تعلق داشته باشدوبه جای اینکه حماس و اسرائیل را برای مذاکره دعوت کند ،کرملین سکوت احتیار می کند.روسیه اگر در این بحران دخالت نماید و نتواند نتیجه ی مثبتی را ایجاد نماید ممکن است روابطش با غرب دستخوش بحران شود چراکه اولویت غرب در خصوص این بحران، حمایت بی چون و چرا از اسراییل است. از طرف دیگر  اقتصاد روسیه به صادرات کالاهای روسی به اروپا و وارد شدن ارز بستگی دارد. بنابراین مسکو قصد دادن بهانه به غرب را ندارد.در ضمن در صورت دخالت در بحران غزه روابط روسیه با ترکیه نیز دچار مشکل خواهد شد.روسیه آگاه است که هر گونه ورود به روند میانجی گری میان اسراییل و فلسطین سبب می شود تا سرمایه سیاسی خود را هدر دهد .
  • سکوت روسیه درباره پیشنهاد همکاری اطلاعاتی با آمریکا در افغانستان :در 29 تیر 1400 دیمیتری پسکوف سخنگوی کرملین در برابر پرسش خبرنگاران درباره پیشنهاد روسیه به آمریکا برای استفاده از پایگاه‌های نظامی این کشور در آسیای مرکزی برای جمع‌آوری اطلاعات از افغانستان سکوت کرد.امریکا قصد دارد تا ر پایگاه نظامی در همسایگی افغانستان مستقر کند که از جانب روسیه قابل پذیرش نیست و پوتین بر ضرورت هماهنگی فعالیت‌های آمریکا و روسیه در افغانستان به واشنگتن پیشنهاد کرده تا از پایگاه‌های نظامی روسیه در آسیای مرکزی برای جمع‌آوری اطلاعات از افغانستان استفاده کند.
  • روسیه در برابر تنش های بین ایران و آمریکا: سکوت مسکو در برابر افزایش تنش میان ایران و آمریکا در حالی است که مهمترین هدف سیاست خارجی برای روسیه خروج از بحران و بی‌ثباتی در تعاریف و پروتکل های رفتاری با آمریکاست. تا وقتی روسیه در بیم و امید تنظیم این رابطه با امریکا قرار داشته باشد، این هدف را پیگیری خواهد نمود و آن را تحت الشعاع هیچ موضوع دیگری قرار نخواهد داد.
  • تنش میان جمهوری اسلامی ایران و آذربایجان: روسیه که بازیگر مهمی در منطقه قفقاز است، سکوت اختیار نموده است .این در حالی است که ایران ، روسیه را متحد و شریک استراتژیک خود  می‌نامند وانتظار ایران این است که روسیه نسبت به هرگونه تغییر احتمالی در مرزها حساس باشد و نسبت به تحرک صهیونیست‌ها و حضور تروریست‌ها در این منطقه که علیه صلح و ثبات در منطقه است، حساس شود.لازم بذکر است که ایران مهمترین منفعت سیاست خود را نگاه به شرق می داند به طوری که روسیه از ایران حمایت کند چرا که آن را متحد خود می داند ولی روسیه در هیچ‌یک از زمینه‌های اقتصادی، بازرگانی، فرهنگی و نظامی جمهوری اسلامی تاثیر بسزایی ندارد و روابطش با جمهوری اسلامی بر پایه «دوری و دوستی» است. بخشی از منافع روسیه تعارضاتی با ایران دارد، مسکو از بیرون بودن جمهوری اسلامی از بازارهای انرژی به‌ویژه در اروپا، و ناتوانی از ساخت شاه‌لوله‌های نفت و گاز فرامرزی به دلیل تحریم‌ها راضی است.شاید دلیل دیگر سکوت روسیه این بود که در جنگ قره باغ ابتدا جمهوری اسلامی همسو با روسیه طرف ارمنستان را گرفت اما پس از مدتی هر دو کشور به سوی آذربایجان چرخیدند، آیت‌الله خامنه‌ای صراحتا از این کشور حمایت کرد. ترکیه نیز که آذربایجان را عمق استراتژیک خود می‌داند از این کشور حمایت می‌کرد. نهایتا روسیه وارد فاز میانجیگری شد و با همکاری ترکیه قرارداد آتش‌بس میان ارمنستان و آذربایجان امضا شد. با وجود سفرهای عباس عراقچی به کشورهای درگیر و ارائه طرح صلح از طرف جمهوری اسلامی، ایران «کشور غایب» در این آتش‌بس بو و روسیه و ترکیه مهم‌ترین بازیگران و برندگان آتش‌بس لقب گرفتند .حضور اسرائیل در آذربایجان که حمایت نظامی از آذربایجان دارد و روسیه که با کشور اسرائیل روابط دوستانه دارد  و نمی خواهد این روابط خدشه دار شود ،در واقع مسکو در شرایط تناقض‌آمیزی به سر می‌برد که می‌توان گفت با توجه به سابقه عملکرد این کشور نهایتا طرف اسرائیل را خواهد گرفت و بار دیگر به جمهوری اسلامی پشت خواهد کرد.
  • ویژگی های شخصیتی پوتین: ولادیمیر پوتین ، که از سال 1999 در روسیه قدرت داشت ، مردی با ظاهری یخ زده و جذاب است. پوتین محصول اتحاد جماهیر شوروی است که تنها رویای یک چیز را دارد: بازگشت کشورش به عظمت سابقش. این همان چیزی است که او از زمان به قدرت رسیدن در تلاش بوده است.و تحت فشار قرار دادن وی دشوار است. اگر سعی کنید چیزی را به او تحمیل کنید ، مطمئناً برعکس عمل می کند. این همان چیزی است که مذاکرات با او را دشوار می کند. همه اقدامات پوتین تنها یک هدف دارند: نشان دادن این که روسیه یک ابرقدرت نظامی است که به آمریکا یا اتحادیه اروپا اجازه نمی دهد رفتار خود را دیکته کنند. او دوست دارد مردانگی خود را در کلیپ های ریاست جمهوری مطرح کند. البته ، او با مشت آهنین مخالفان خود را در هم می شکند .پوتین ، جهان بینی ای دارد که در دوران اتحاد جماهیر شوروی شکل گرفت. پوتین در کودکی که در خیابان های لنینگراد بزرگ می شد ، با قلدرها در محله فقیر طبقه کارگر مبارزه می کرد ، در آرزوی پیوستن به کا گ ب بود و سرانجام وارد صفوف این تحقیر شده ترین و ترسناک ترین سازمان شوروی شد ، زندگی را در منشور مبارزه دید. پوتین با ترکیبی از ارتباطات ، شانس موفق و عزم ، فراتر از انتظارات خود موفق شد و هنگامی که به مسکو رفت تا به عنوان رئیس کاگ ب ، و سپس در روزهای پایانی رژیم یلتسین ، نخست وزیر و در نهایت رئیس جمهور ، به قله موفقیت برسد. اما با تمام استبداد ی که پوتین بکار می برد تنها یک ترس دارد: ترس از دست دادن کنترل. ودر حال حاضر پوتین به طور فزاینده ای از جامعه دور شده است و در تلاش برای ایجاد انگیزه در جامعه و بهبود زندگی مردم که برای او سود می برد به بن بست رسیده است.وهمین ویژگی شخصیتی وی باعث سکوت وی در برخی مسائل بین المللی شده است.

بنابراین روسیه  توسعه رابطه با سایر کشورها را به دلیل علاقه یا عدم علاقه شخصی توسعه نداده است  بلکه براساس منافع ملی و گذشته روابط خود با دولت ها و در درجه اول منافع مردم خود  گسترش می دهد .در حقیقت روسیه بدنبال بهره برداری از مسائل بین المللی جهت رشد اقتصاد کشور خود بوده و زمانی که مسائل بین المللی را مغایر با منافع ملی خود ببیند سکوت اختیار کرده تا بنوعی به طرف مقابل بقبولاند که به نفعش نیست در حل آن دخالت نماید.

تحریریه مجله ایرانی روابط بین الملل

تمامی حقوق برای مجله ایرانی روابط بین الملل محفوظ است ©2024 iirjournal.ir. All Rights Reserved

Please publish modules in offcanvas position.