دکتر مهدیمطهرنیا در گفتگو با مجله ایرانی روابط بینالملل
دکتر مهدیمطهرنیا استاددانشگاه، تحلیلگر حوزه روابطبینالملل و آیندهپژوه در گفتگو با مجله ایرانیروابطبینالملل، دکترینجوزفبایدن در عرصه سیاست خارجی ایالات متحده آمریکا را برخاسته از پارادایم بازیگر بالغوالد معرفی نموده چرا که به باور ایشان تصمیمگیریها در دولت بایدن تلاش دارد که برپایه یک بلوغفکری صورت پذیرفته و در عین حال این تصمیمسازی بر اساس بلوغفکری، والدینی نیز باشد. یعنی جایگاه آمریکا به عنوان یک قدرتبرتر مدنظر قرار گرفته و ایالات متحدهآمریکا در این مسیر حرکت میکند. لذا به باور دکتر مهدیمطهرنیا، دکترینبایدن بعد از پارادایم قدرت هوشمندتر آمریکایی متوجه بازیگر بالغوالد است و بر این اساس عمل مینماید.
مهدیمطهرنیا در ادامه سیاست کلان رئیسجمهور جدید ایالات متحدهآمریکا را شفافیت و اقدام معرفی نمود. به عبارت دیگر شفافیت در دیپلماسی و اثرگذاری در عمل دنبال میشود. همچنین به باور این آیندهپژوه برجسته کشورمان، استراتژی مذاکره و مقابله در دولتبایدن پرتو تکیه بر نئورئالیسم تدافعی قرار دارد. تاکتیک آن، نزدیکی با متحدان، همراهی با رقبا، گفتگو با دشمنان بوده و تکنیک آن مذاکره رسمی است. اما به گفته دکترمطهرنیا، آنچه که بایدن در خصوص ایران دنبال میکند، به دنبال آن است که آنچه در {اندیشکده} چاتمهاوس، صنموکیل(پژوهشگر ایرانی تبار و معاون بخش خاورمیانه و شمال افریقا در موسسه چاتمهاوس) ونیلکوالیوم( پژوهشگر و متخصص در امور ایران در موسسه دولتی-سلطنتی بریتانیا) در سال 2018 مطرح نمودند، در موضوع برجامپلاس دنبال شده و در ارتباط با خاورمیانه نیز براساس نئورئالیسمتدافعی میان ایران، ترکیه و عربستانسعودی نوعی توازن بهوجود بیاورد. به باور دکترمطهرنیا این توازن میتواند توازنضعف باشد به جای توازنقدرت، چرا که به گفته مطهرنیا، آمریکاییها در منطقه به دنبال مدیریت ناامنی، توازنضعف و مدیریت امنیتنسبی را در گامهای خود مدنظر دارند. در ارتباط با صلح اعراب و اسرائیل نیز آمریکایبایدن این فرایند را ادامه خواهد داد اما بهشکلی که تلآویو اینگونه احساس نکند که میتواند با برگ{برنده} موجود خود در منطقه و مدیترانه تبعیت از واشنگتن را نادیده بگیرد. به این ترتیب تلاش گردیده که نوعی نگاه محتاطانه، بالغگونه و در عینحال والدمحورانه به موضوع صلح اعراب و اسرائیل داشته باشند.
بنابر دیدگاه دکتر مطهرنیا، صلحابراهیم و صلحقرن در پرتو مذاکراترسمی ادامه پیدا خواهد کرد اما آن گونه که در دوران ترامپ به آن پرداخته میشد، در این دوران برجسته نخواهد شد، چرا که ترامپ تمایل داشت صلحابراهیم و صلحقرن را مانند میراثی برای دولت خود معرفی نماید خصوصا با حضور و نقش برجسته داماد وی در این مذاکرات. اما در دوران بایدن این جنبههای تبلیغی حول مذاکراتصلح کمتر خواهد بود و در مقابل جنبههای اجرایی این سیاست تداوم و استمرار خواهد داشت.
دکترمطهرنیا در خصوص آینده منازعات خاورمیانه در پرتو خروج نیروهایآمریکایی از منطقه اذعان داشتند که، قائل به این نیستم که آمریکا از خاورمیانه بیرون میرود. آمریکا هدفمندتر و هوشمندانهتر حضور خود را در منطقه با محدودسازی ظهور خود کنترل نماید و خطرات ناشی از درگیریهای احتمالی آینده برای نیروهای آمریکایی را کاهش بدهد. به باور مطهرنیا، آمریکاییها تلاش خواهند کرد تا با تربیت نیروهاینیابتی در منطقه عمل کنند. همانگونه که کشورهای رقیب امریکا در منطقه نیروهای نیابتی خود را برساخته و از آن استفاده میکنند. اصولا با این روش پادزهر را از درون زهر انتخاب میکنند و در فضای گفتمانی به تعبیر فوکویی که بهوجود میآید، باید از درون یک پدیده ضد آن پدیده را بهوجود آورد و از آن استفاده نمود. پدیدهای مثل نیروهای نیابتی در منطقه موجب میشود که امریکاییها نیز به ساخت و پرداخت چنین نیروهایی روی آورده و حتی بعید نیست که از همین گروهطالبان بهره ببرند و مانند گذشته وارد دایره چنین تحرکاتی شوند. از طرف دیگر آمریکاییها با گذر احتمالی از ایران اگر بتوانند معمای ایران را بهگونهای حل نموده و اطمینان بیشتری نسبت به گذشته پیدا کنند بنا بر این دارند که شرق و جنوبشرقی آسیا را هدفگزاری نموده و نیروها بیشتر در آن منطقه مستقر گردند. لذا کاهش نیروها در افغانستان میتواند معنادار و تعریفپذیر از این جهت نیز باشد. دکتر مطهرنیا در ادامه بار دیگر تاکید نمودند که آمریکاییها به دنبال کاهش حضور خود در منطقه نیستند، اما میخواهند که براساس پارادایم قدرتهوشمندتر و آنچه که دکترین بالغوالد خواندم، جنبههای احتیاطی را در نظر گرفته و از طرفی دیگر زمینهسازی به شکلگیری آینده این موضوع را فراهم نمایند.
تحریریه مجله ایرانی روابط بین الملل