Developed in conjunction with Joomla extensions.

انتخابات و جهت‌گیری سیاست‌خارجی در جمهوری اسلامی ایران

دکتررامتین رضایی*

مساله جهت‌گیری و رویکرد در سیاست‌خارجی ج.ا.ایران از مهمترین مقولاتی‌ است که همواره ذهن کارشناسان و تحلیلگران داخلی و خارجی را به خود مشغول داشته است. نگاهی دقیق به جهت‌گیری در سیاست‌خارجی ج.ا. ایران خصوصا از دهه 1370 به این سو، نوسانات قابل‌توجهی را در جهت‌گیری و رویکرد از تنش‌زدایی و مصالحه‌گرایی تا تنش و تقابل و تصلب در مناسبات با جهان و منطقه را مشاهده می‌کنیم. هر چند که در چارچوب و ساختار تصمیم‌سازی سیاست‌خارجی ج.ا.ایران دست‌کم در قانون‌اساسی مشخص و معین بوده و نهاد‌های تعیین‌کننده رویکردها‌ و سیاست‌ها در حوزه روابط بین‌الملل نیز اساسا فراتر از چارچوب جناح‌های‌سیاسی و دولت‌ها(قوه‌مجریه) عمل نموده و سیاستگزاری‌ می‌کنند، اما با این وجود نمی‌توان انکار نمود که با تغییر دولت‌ها تحت تاثیر پدیده انتخابات رویکردها‌ و جهت‌گیری‌ها نیز متناسب با ارزش‌ها و نگرش‌های نخبگان اجرایی دستخوش تغییر و تحول می‌گردد.
در این نوشتار کوتاه مساله را از بعد نهاد و ساختار تصمیم‌سازی در سیاست‌خارجی جمهوری‌اسلامی‌ایران مورد بررسی قرار داده و سپس در دو سطح‌تحلیل خرد و کلان تاثیر انتخابات و دولت برآمده از آن بر سیاست‌خارجی ج.ا.ایران تبیین و تحلیل می‌گردد. به‌طور‌کلی تعیین سیاست‌های کلی نظام در جمهوری اسلامی در دو سطح داخلی و خارجی-امنیتی از اختیارات و وظایف مقام‌رهبری بر‌اساس فصل‌هشتم قانون‌اساسی است. سیاست‌های‌کلی توسط و با مشورت دو نهاد یعنی مجمع تشخیص مصلحت‌نظام و شورای عالی امنیت‌ملی تعیین و برای تایید و تصویب نهایی به مقام رهبری تقدیم می‌گردد. شورای عالی امنیت‌ملی تعیین‌کننده سیاست‌های کلان دفاعی، امنیتی و نظامی و نیز سیاست‌خارجی کشور است که کلیه مصوبات آن پس از تایید مقام‌رهبری لازم‌الاجرا خواهد بود. بنابراین باید گفت که تعیین‌کننده و تصمیم‌گیرنده سیاست‌خارجی در ج.ا.ایران خصوصا در سطح کلان و راهبردی مقام‌رهبری است.
با تفاسیر فوق، نقش جناح‌های‌سیاسی و رویکرد ارزشی و جهان‌بینی آنها در سیاست‌خارجی را چگونه می‌توان تبیین نمود؟ به عبارت بهتر چرا و چگونه جهت‌گیری سیاست‌خارجی ج.ا.ایران در سطح تاکتیکی‌(کوتاه‌مدت) با پیروزی یک جناح در انتخابات با تغییر و تحولی قابل توجه رو‌به‌رو می‌گردد؟ در پاسخ به پرسش‌های مطروحه باید گفت که از ابتدای پیروزی انقلاب‌اسلامی و استقرار نظام جمهوری‌اسلامی در ایران، دو گفتمان اصلی و بعضا متفاوت در سیاست‌خارجی با یکدیگر به رقابت و تقابل پرداخته‌اند که این تقابل و رقابت همچنان پابرجا و باقی است.
یک گفتمان که اولویت خود را کنش در چارچوب و محدوده ملی، مصالحه و تنش‌زدایی با منطقه و جهان و نیز گفتگو و رابطه تعریف می‌کند، و گفتمان دیگر که اولویت و رسالت خود را کنش در حوزه‌ای فراملی، امت‌گرایانه و بعضا سازش‌ناپذیری و مقاومت و مبارزه با استکبار‌جهانی و نیز حمایت از مسلمین و جنبش‌های آزادی‌بخش تعریف و معنا می‌بخشد. گفتمان اول را می‌توان به جریان و جناح‌های موسوم به لیبرال مانند نهضت‌آزادی و بعدها جریان اصلاح‌طلبی نسبت داد و گفتمان دوم را می‌توان به نیروهای انقلابی و بعد‌ها اصولگرایی‌ منتسب نمود. اما آنچه که اهمیت دارد این است که روابط ج.ا.ایران با جهان در زمان تسلط گفتمان اول بر قوه‌مجریه یا مجلس(قوه‌مقننه) بیشتر به سمت تنش‌زدایی و گفتگو و مصالحه سوق یافته و در زمان تسلط گفتمان‌دوم بر قوای مجریه یا مقننه با سمت تنش و تصلب بیشتر با جهان و منطقه سیر نموده است.
حل تناقض فوق یعنی تعیین سیاست‌خارجی توسط مقام‌رهبری و نقش گرایشات جناحی بر سیاست‌خارجی را باید در هر دو سطح خرد و کلان یا به عبارت بهتر داخلی و خارجی واکاو‌ی نمود. همانطور که پیشتر گفته شد تعیین راهبرد کلان در سیاست‌خارجی از اختیارات رهبری نظام و شورای عالی امنیت‌ملی است اما در سطح تاکتیکی‌ نمی‌توان نقش گرایشات ارزشی جناح‌ پیروز در انتخابات را نادیده گرفت. اکنون در سطح خرد و سپس سطح کلان به تبیین بیشتر و دقیق‌تر موضوع پرداخته می‌شود.

سطح‌تحلیل خرد
سطح‌تحلیل خرد به تبیین نقش و تاثیر گرایشات ارزشی و نگرش افراد تصمیم‌گیرنده بر تصمیمات و سیاست‌ها می‌پردازد. در این سطح تمایل افراد بر شکل و جهت‌گیری سیاست‌ها حائز اهمیت تلقی می‌گردد. در سطح‌تحلیل خرد می‌توان گفت که تمایل، توانمندی و تخصص تصمیم‌گیرندگان و مجریان نقش بسیار مهمی در تحقق و پیشبرد سیاست‌های کلان مصوب داشته و برعکس عدم توانمندی و یا نداشتن تمایل نسبت به سیاست‌های‌کلان مصوب می‌تواند تحقق آنها را با مانع و بعضا با شکست مواجه سازد.
بر این اساس می‌توان پیش‌بینی نمود که گفتمان‌اول در صورت پیروزی در انتخابات و تسلط بر قوه‌مجریه تمایل بیشتری به مذاکره و توافق با محیط‌بیرونی(جهانی و منطقه‌ای) خواهد داشت. همچنین این گفتمان به لحاظ تجربه و تخصص بیشتر در دیپلماسی، از شانس بیشتری برای موفقیت در تنش‌زدایی و یا بهبود روابط برخوردار خواهد بود. اما گقتمان‌دوم به دلیل عدم‌تمایل نسبی و نیز تخصص و تجربه کمتر در عرصه دیپلماسی، می‌تواند تصلب بیشتری در عرصه روابط خارجی ج.ا.ایران خصوصا رابطه با غرب، آمریکا و موضوع توافق‌هسته‌ای ایجاد نماید.

سطح‌تحلیل کلان
سطح‌تحلیل کلان به تاثیر محیط خارجی بر جهت‌گیری سیاست‌خارجی دولت‌ها می‌پردازد. در این سطح تاثیرات محیطی و به عبارت بهتر و دقیق‌تر تمایل و رفتار محیط و کنشگران‌‌بیرونی نقش تعیین‌کننده‌ای ایفا می‌نماید. در همین راستا تمایل کنشگران‌بیرونی به همکاری و تعامل یا عدم‌همکاری و عدم‌تعامل با حزب یا جناح حاکم بر یک دولت بسیار تعیین‌کننده در انبساط یا انقباض روابط خارجی آن دولت خواهد بود.
مروری دقیق بر تاریخ روابط‌خارجی ج.ا.ایران نشان می‌دهد که غرب خصوصا آمریکا و حتی بازیگران منطقه‌ای تمایل و انگیزه بیشتری جهت گفتگو و تعامل با گفتمان‌اول یا همان گفتمان لیبرالی‌ و رسیدن به توافق با آن دارند. بر‌عکس تمایل کمتری از سوی غرب و سایر بازیگران منطقه‌ای به تعامل‌ و گفتگو یا همکاری با گفتمان‌دوم یا همان گفتمان فراملی‌گرای امتی دیده می‌شود.
بنابراین و در یک جمه‌بندی کلی می‌توان گفت، با وجود اینکه سیاست‌خارجی ج.ا.ایران در سطح‌کلان نظام و در راس آن رهبری نظام سیاسی اخذ و مصوب می‌گردد، اما نتیجه انتخابات به معنی ورود هر یک از جناح‌های پیروز به خیابان پاستور، نقش و تاثیر انکار‌ناپذیری در جهت‌گیری سیاست‌خارجی از جهت رویکرد ارزشی، مهارت و توانمندی و خصوصا پذیرش از سوی بازیگران بیرونی خواهد داشت.‌

 

*عضو هیئت تحریریه مجله ایرانی روابط بین الملل و دبیر پروند ماه

تحریریه مجله ایرانی روابط بین الملل

 

 

 

تمامی حقوق برای مجله ایرانی روابط بین الملل محفوظ است ©2024 iirjournal.ir. All Rights Reserved

Please publish modules in offcanvas position.