Developed in conjunction with Joomla extensions.

تحولات داخلی نقش اصلی را در برکناری عمران خان داشت

 فرزاد رمضانی بونش/ تحلیل گر ارشد منطقه در مصاحبه با مجله ایرانی روابط بین الملل

طی روزهای اخیر تحولات داخلی در پاکستان در نهایت منجر به برکناری عمران خان از نخست وزیری و سپرده شدن هدایت دولت پاکستان در زمان باقی مانده تا انتخابات به آقای شهباز شریف گردید. هرچند که برکناری و سقوط دولت ها در پاکستان موضوع تازه ای نیست اما از نگاه برخی تحلیل گران در برهه کنونی که از یک سو شاهد خروج آمریکا از افغانستان و تغییرات در عرصه سیاست داخلی افغانستان هستیم و از سوی دیگر در شرق اروپا شاهد تجاوز روسیه به خاک اوکراین می باشیم خروج عمران خان از عرصه سیاسی کشوری که از نگاه تحلیل گران بر نزدیکی بیشتر به روسیه و چین تاکید داشت از اهمیت زیادی برخوردار می باشد. به منظور بررسی تحولاتی که منجر به برکناری عمران خان شد و همچنین تاثیر این رویداد بر روابط میان ایران و پاکستان و افغانستان مجله ایرانی روابط بین الملل گفتگویی را ا فرزاد رمضانی بونش کارشناس و تحلیل گر ارشد مسائل منطقه انجام داده است که در ادامه می خوانید :

طی روزهای اخیر شاهد جابجایی قدرت در پاکستان بوده ایم که البته با توجه به تاریخ سیاسی پاکستان چنین موضوعی چیز تازه و غریبی نیست به نظر شما پیشران های داخلی این بی ثباتی دولت ها در پاکستان چیست؟ اگر بخواهیم به نقش عوامل خارجی در برکناری عمران خان اشاره کنیم تا چه حد می توان با این موضع گیری عمران خان و حامیان وی که بر نقش قدرت های خارجی بویژه آمریکا در عزل نخست وزیر پاکستان تاکید دارند موافق بود؟ به عبارت دقیق تر اگر بخواهیم میان عوامل داخلی و خارجی در رخدادهای سیاسی اخیر پاکستان دست به مقایسه بزنیم وزن بیشتر را باید به کدام یک داد؟

اگر نگاهی به روند تحولات در داخل پاکستان در ماه های گذشته داشته باشیم به نظر می سد که این عوامل داخلی بوده است که بیش از هرچیز در سقوط دولت عمران خان ایفای نقش کرده است. با رصد کردن تحولاتی که از زمان روی کار بودن آقای عمران خان شاهد بوده ایم به ویژه رویکرد اقتصادی ایشان در طی دوره نخست وزیری، ملاحظه خواهیم کرد که با افزایش تورم دامنه انتظارات مردم و همچنین مخالفان عمران خان برآورده نشده است و در واقعیت امر بخشی از اعتراضات احزاب و مخالفان به همین فاصله میان وضعیت موجود اقتصادی کشور و انتظارات آنها برمی گردد که این امر در نهایت به عنوان یک عامل فشار بر دولت عمران خان عمل کرد. در بعد دیگر نیز مهمترین متغیر تاثیرگذار دیگر در سرنوشت عمران خان را باید ارتش و یا به عبارت دقیق‌تر تلاش ایشان برای کنترل و مدیریت نقش ارتش در ساختار سیاسی پاکستان در نظر گرفت. عمران خان تلاش داشت تا حدی نقش ارتش را در ساختار سیاسی پاکستان کاهش دهد اما در واقع باید توجه داشت که این امر زمانی موفقیت آمیز خواهد بود که تا حدی اهرم ها و ابزارهای قوی برای اعمال فشار بر ارتش در دسترس باشد. به نظر می رسید که تلقی عمران خان و حزب تحریک انصاف اینگونه بود که با توجه به نوع کاریزمای عمران خان قادر خواهند بود تا حدی جایگاه نخست وزیری در پاکستان را در مقابل ارتش بالاتر ببرند اما واقعیت این بود که این برنامه مدنظر حزب تحریک انصاف با شکست روبرو شد چرا که مخالفان و ارتش تاحدی توانستند بخش هایی از حزب عمران خان را از بدنه این حزب جدا کنند و حزبی که طی سال‌های اخیر تلاش داشت به عنوان قطب نوینی در مقابل دو قطب اصلی حزب مردم و حزب نواز مطرح شود با چنین روندی عملا دچار نوعی تجزیه گردید. بنابراین با توجه به آنچه گفته شد باید تاکید داشت که عوامل داخلی مهمترین نقش را در سرنگونی دولت عمران خان ایفا کرده است اما لازم به یادآوری است که این بار برخلاف رویکرد های پیشین که بسیاری از مخالفان و ارتش حاضر به انجام کودتاهایی سخت بر ضد دولت‌ها بودند با توجه به هزینه بر بودن کودتا و پیامدهای داخلی و خارجی این اقدام، نوعی فشار نرم با استفاده از ساختار قضایی و فشار از طریق پارلمان را در اولویت قرار دادند که این رویکرد نهایتا نتیجه بخش بود.

جابجایی قدرت در پاکستان و روی کار آمدن شهباز شریف چه تاثیری بر روابط این کشور با افغانستان تحت سلطه طالبان خواهد داشت؟

آنچه که مسلم است  این است که افغانستان همواره در سیاست خارجی پاکستان از منظر آی اس آی، ارتش پاکستان و دولت های مختلف این کشور از اهمیت و جایگاه راهبردی ویژه ای برخوردار بوده است از این رو می توان گفت که افغانستان همچنان به عنوان حیات خلوت پاکستان تلقی خواهد شد و کابینه آقای شریف نیز نگاه راهبردی به افغانستان خواهد دشت و ما نباید شاهد یک تحول گسترده و عمیق در سیاست خارجی پاکستان در قبال افغانستان باشیم بلکه آنچه احتمالا شاهد خواهیم بود برخی تغییرات تاکتیکی در نوع نگاه به طالبان و نوع نگاه به طرح های اقتصادی و کریدورهای آسیای مرکزی و آسیای جنوبی در داخل افغانستان خواهد بود.

اگر بپذیریم که نارضایتی آمریکا از سیاست های عمران خان در برکناری وی دخیل بوده است دقیقا چه رویکرد هایی در روابط خارجی پاکستان در زمان عمران خان  بویژه در رابطه این کشور با چین و روسیه را باید عامل تاثیر گذار در این موضوع در نظر گرفت ؟

من اعتقادی ندارم که عوامل خارجی نقش اصلی را در براندازی دولت در پاکستان بازی کرده باشد هرچند که نوع رویکرد سیاست خارجی عمران خان و تلاش برای ایجاد نوعی موازنه میان ایران و عربستان در حوزه مسایل منطقه ای و همچنین میان روسیه و آمریکا و چین در رقابت های بین المللی را می توان حائز اهمیت دانست و می بینیم که عمران خان بر این امر تاکید داشت که امریکا نقش مهمی را در سرنگونی دولتش برعهده داشته است و حتی سفر ایشان به مسکو با مخالفت هایی در داخل روبرو بود اما در مجموع باید گفت که این عامل ارتش و احزاب بویژه حزب آقای شریف و افزایش همگرایی مخالفان وی در داخل بود که منجر به سقوط دولت وی شد.

با تغییرات جدبد در صحنه سیاسی پاکستان آینده روابط این کشور با ایران را چگونه می بینید؟ آیا می توان تغییرات عرصه سیاسی پاکستان را همانطور که برخی بیان کرده اند به نوعی در راستای تلاش آمریکا برای محاصره ایران در نظر گرفت؟

اگر بخواهیم به سیاست خارجی پاکستان در قبال ایران نگاهی داشته باشیم عموما در دولت های مختلف پاکستان (چه حزب تحریک و انصاف و چه دیگر احزاب) عملا شاهد تغییرات بینادین در روابط این کشور با ایران نبوده ایم بلکه بیشتر این تغییرات تاکتیکی بوده که در رابطه با ایران مدنظر بوده است در این بین شاید حزب مردم نگاه بنیادی تری به افزایش روابط با ایران داشته ولی معمولا آقای شریف از گذشته دارای روابط محکم تری با کشورهای عربی منطقه بویژه عربستان داشته است ولی این را هم باید در نظر داشته باشیم که با تحولات سال های گذشته در عرصه روابط بین الملل، عربستان نمی تواند تمام تخم مرغ های خود را در سبد پاکستان قرار دهد بلکه متغیر هند به عنوان یک متغیر مهم در نگاه سیاست خارجی عربستان به پاکستان مطرح بوده است. علاوه بر این به نظر می رسد در حوزه روابط با ایران، پاکستان تلاش خواهد داشت در بعد نخست با توجه به موضع گیری هایی که آقای شریف در روزهای نخست داشته است حجم بسیار کم روابط اقتصادی که ایران با پاکستان دارد مدنظر قرار دهد و تلاش خواهد شد در گام نخست روابط اقتصادی با ایران را افزایش پیدا نماید. علاوه بر این به نظر نمی رسد دولت فعلی تغییرات عمده ای را در رابطه خود با ایران مدنظر قرار دهد به نظر می رسد احتمالا شاهد شکل گیری آسان گیری بیشتری از سوی دولت پاکستان بر ضد جریانات تندرو مخالف ایران در مرزهای پاکستان و ایران خواهیم بود و عملا دامنه فشاری را که عمران خان تلاش داشت بر ضد این جریانات به کار گیرد را در دولت آینده شاهد نباشیم.

تحریریه مجله ایرانی  روابط بین الملل

تمامی حقوق برای مجله ایرانی روابط بین الملل محفوظ است ©2024 iirjournal.ir. All Rights Reserved

Please publish modules in offcanvas position.