Developed in conjunction with Joomla extensions.

تلفن روحاني به اوباما 22 ماه کارکرد

 من معتقدم هرچند رفع تحريم ها امري ضروري براي کشور است اما در عين حال قرار هم نيست بعد از توافق معجزه اي اتفاق بيفتد.

سعيد ليلاز از معدود اقتصاد دان هايي است که هم تاريخ را خوب مي داندو هم از هنر تحليل سياست بين الملل بهره مند است. عموم متخصصين حوزه اقتصاد تنها در مباحث مربوط به حيطه تخصصي خود محدود هستند و شايد علاقه اي هم ندارند با نگاهي جامع تر به تحولات سياسي و بين المللي بنگرند. سعيد ليلاز اما اين ويژگي ها را دارد و همين ها از او يک تحليلگر برجسته در حوزه سياست و اقتصاد بين الملل ساخته است. استاد دانشگاه شهيد بهشتي معتقد است بيش از تحريم ها سوءمديريت هاي بعضا عامدانه در دولت گذشته، کشور را در اين فضا قرار داده است. ليلاز که به دعوت ما به کافه خبر آمده بود معتقد است هرچند رفع تحريم ها امري ضروري براي کشور است اما در عين حال قرار هم نيست معجزه اي اتفاق بيفتد. يک روز پيش از ماه مبارک رمضان ميزبان آقاي ليلاز بوديم و با او از ارتباط اقتصاد و سياست خارجي و اقتصاد تحريم گفتيم و شنيديم. مشروح آن گپ و گفت پيش روي شماست.

موضوع تاثير تحريم ها بر وضعيت اقتصادي کشور و گشايش هايي که پس از رفع احتمالي آنها پديد مي آيد همواره مورد توجه بوده است. بحث را با اين محور آغاز کنيم.

اولين باري که من يک مقاله اي درباره اثر تحريم بر اقتصاد ايران نوشتم در سال ۱۳۷۴ بوده است. زماني که بحث قانون داماتو آمريکا که در دولت کلينتون مطرح شده بود من در يادداشتي در روزنامه همشهري مفصل توضيح دادم که اقتصاد ايران اساسا تحريم پذير نيست. الان هم معتقدم اينچنين است. اگر به تجربه اين بيست سال نگاه کنيد مي بينيد که اين ادعاي من درست بوده است. قانون داماتو هيچگاه لغو نشد و متوقف هم نشد. آن قانون روي صنايع نفت و گاز پتروشيمي ايران متمرکز شده بود که از قضا ما بيشترين پيشرفت ها را پس از داماتو در همين حوزه ها داشتيم. براي اينکه دولت و نظام مي خواست با تمام درگيري هاي داخلي به اين پيشرفت ها برسد. اگر خودمان را براي اختصار به تاريخ معاصر محدود کنيم کشوري را سراغ نداريم که بر اثر تحريم اقتصادي به زانو در آمده باشد. به نظرم در دنيا رابطه اي ناجوانمردانه تر و نابرابرتر از کوبا و ايالات متحده وجود ندارد. تحريم هايي هم که آمريکا عليه کوبا به کار گرفت رذيلانه ترين تحريم هايي بوده که حتي در مورد ايران هم اعمال نشده است. تحريم هايي که ۵۰ تا ۶۰ سال اعمال و اجرا شده است. مثلا يکي از آنها اين بوده که کشتي هايي که در يکي از بنادر کوبا پهلو بگيرند تا شش ماه حق پهلو گرفتن در هيچ بندر آمريکايي را ندارند. در عمل هيچ کشتي داري حاضر نمي شد اقتصاد کوبا را به اقتصاد آمريکا ترجيح دهد، به ويژه که فاصله اين دو با هم کمتر از ۱۵۰ کيلومتر است يا مثلا وقتي من در اوج تحريم ها در سال ۱۹۹۶ به عراق سفر کرده بودم متوجه شدم کودکان عراقي عمدتا مداد ندارند. وقتي از مقامات عراقي مي پرسيدم که چرا مداد در اين کشور کمياب است؟ مي گفتند به ما گفته اند گرافيت درون مداد مي تواند براي ايجاد استقامت در نوک کلاهک ها و موشک هاي بالستيک به کار رود و اين را به عنوان ماده اي با کاربرد دوگانه براي ما تحريم کرده اند.

پس شما معتقديد تحريم ها عليه ايران کار آمد نبوده است.

به نظر شما کجاي چهره ايران چنين تحريمي را نشان مي دهد؟ شما از هر خارجي را که وارد ايران مي شود بپرسيد که ايا قيافه ايران شبيه کشوري است که تحريم شده است؟ کالاهاي لوکسي که در ايران دست من و شما و همه مردم است بعضا در اروپا و کشورهاي پيشرفته اينگونه فراوان نيست. مثل همين گوشي هاي هوشمند. در ايران تقريبا همه گوشي هوشمند آخرين مدل دارند. در اروپا شما اين همه گوشي هوشمند نمي بينيد که در کشوري مثل ايران فراوان در اختيار مردم است. البته من نمي گويم تحريم ها به مردم فشار نياورده است. اين يک موضوع ديگري است که لايه هاي پايين جامعه حقيقتا از تحريم ها زيان ديده و رنج مي کشند اما صحبت من بر سر اين موضوع است که حکومت و شاکله نظام سياسي اجتماعي ما شبيه به کشوري که زير تحريم هاي سنگين باشد نيست و با اين تحريم ها خدشه معني داري به آن وارد نمي شود. اجازه دهيد شفاف تر بگويم، از دوران ناپلئون که تاريخ معاصر تحريم ها آغاز مي شود تا کنون هيچ حکومتي به خاطر تحريم ، تسليم نشده و به زانو در نيامده است. در مورد کوبا اين ايالات متحده بود که به زانو در آمد. در مورد عراق هم در آخر به حمله نظامي متوسل شدند و در مورد کشورهاي ديگري مانند آفريقاي جنوبي هم در نهايت به يک تفاهم داخلي رسيدند.

چرا ايران را کشوري تحريم ناپذير مي دانيد؟

ايران کشوري است با حدود ۱۵ همسايه که عمده آنها محتاج مراوده و داد و ستد با ايران هستند. يکي از مشکلات ما در ايران قاچاق کالا است. تخمين زده مي شود که حجم قاچاق کالا سالي ۲۰ ميليارد دلار است. معني اين حرف اين است ۲۰ ميليارد دلار هم صادرات قاچاق داريم چون واردات بدون صادرات که معني ندارد. کشوري که طبق برآوردهاي رسمي ۴۰ ميليارد دلار قاچاق دارد در حاليکه حدود ۱۵۰ هزار دستگاه مرزبان نيروي انتظامي شبانه روز در حال مبارزه با قاچاقچيان هستند، اگر اين دولت رويش را از قاچاق برگرداند آيا ممکن نيست اين قاچاق به صد ميليارد دلار برسد ؟ به راحتي خواهد رسيد. چيزي که من مي فهمم اين است که اگر توليد ناخالص داخلي بدون نفت ايران را به قيمت قدرت برابري خريد فرض کنيم و اگر GDP ايران حدود ۵۰۰ تا ۶۰۰ ميليارد دلار برآورد کنيم و اگر فرض کنيم ۲۰ درصد اين را مي توانيم صادر کنيم، حجم صادرات غير نفتي ايران بايد ۱۲۰ ميليارد دلار بشود. يعني ما تا اين اندازه ظرفيت صادرات غير نفتي داريم که الان نصف آن را داريم و اغلب اين قابل قاچاق شدن به همسايگاني است که عمدتا از ما فقيرتر و عقب مانده ترند.

يعني اگر الان همين ايران در وضع فعلي تحريم شده اش، عراق و افغانستان را رها کند آن دو کشور در نبود کالا فرو مي پاشند. عراق و افغانستان که مثل ما تحريم نيستند. شما مي توانيد با تحويل دادن کيسه برنج دلار تحويل بگيريد. ۸۰ درصد کالايي که عراق و افغانستان وارد مي کنند به غير از ايران از کشور ديگري ممکن نيست. مثلا سيمان، در و پنجره، کاشي همه اينها بعد مساحت در نقل و انتقال آن موثر است. همين الان به سيماي اين کشور نگاه کنيد. بدترين سال اقتصادي کشور از نظر تحريم سال ۹۲ بوده است. سالي که حدود ۷۰ ميليارد دلار صادرات نفتي داشته ايم، حدود ۷۰ ميليارد دلار هم واردات داشتيم. اين ۷۰ ميليارد دلار درست که نسبت به ۱۰۰ ميليارد دلار سال90، ۳۰ درصد کاهش پيدا کرده ولي همچنان بيش از چند برابر کل واردات سال ۸۳ است.

با اين تفاسير اوضاع اقتصادي کشور مطلوب نيست و ميزان وابستگي ما به واردات بسيار بيشتر شده است. دليل اين امر چيست؟

اتفاقي که افتاده اين است که از سال ۸۴ به بعد کاملا آگاهانه و سازمان يافته و به طور سيستماتيک درجه وابستگي اقتصاد ايران به واردات افزوده شد به گونه اي که در سال ۹۰ صد ميليارد دلار واردات کالا و خدمات داشتيم. بالاترين رکورد همه تاريخ ايران. براي اينکه بورژوازي جديدي که در ايران شکل گرفت بنا به ماهيت کوتاه مدتي که خودشان تخمين مي زدند روي کار هستند، تصميم گرفتند سرمايه انباشته کنند. اين امر فقط از طريق تجارت و واردات مي توانست شکل گيرد نه از طريق توليد. يعني به جاي اينکه کارخانه سيمان احداث کند ترجيح مي داد حواله هاي سيماني که در بازار آزاد ارائه کرده و دو برابر شده بود را بفروشد. ترجيح مي دادند حواله کاشي و فولاد بفروشند به جاي اينکه کارخانه فولاد و کاشي احداث کنند. بنابراين من معتقد نيستم اقتصاد ايران اساسا به خاطر تحريم ها ضربه جدي خورده، تحريم هاتاثير داشته اند اما تاثير آنها در قياس با سوء مديريت و قصد و قرضي که براي جمع آوري ثروت از طريق وابستگي به واردات وجود داشت هيچ است. همين است که حالا صداي همه در زير فشار تحريم ها در آمده ولي هيچ نشانه اي از تحريم در کشور ديده نمي شود. نه در مواد غذايي، نه در بالاترين تکنولوژي موبايل در هيچ موردي شما آثار تحريم را نمي بينيد. خبرنگاران خارجي که به ايران مي آيند و با من مصاحبه مي کنند به من مي گويند ما از تعداد گوشي هاي آيفون در ايران شگفت زده شده ايم. در اروپا چنين نيست.

اما ما شاخص هاي معتبر اقتصادي داريم که نشان مي دهد وضعيت اقتصادي کشور در اثر همين تحريم ها بدتر شده است.

علت اينکه از سال ۸۷ اقتصاد ايران شروع کرد به کم شدن در بازده اين بود که از سال ۸۴ هم نرخ بهره وري مان در اقتصاد منفي شد و هم نرخ تشکيل سرمايه مان شروع به کاهش کرد. براي اولين بار در دولت آقاي احمدي نژاد نرخ تشکيل سرمايه رشدش تک رقمي شد. در تمام دولت آقاي خاتمي دو رقمي بود ولي در ابتدا در دولت احمدي نژاد ابتدا تک رقمي، بعد به صفر شدن گراييد و بعدها حتي منفي شد. همه اقتصاددانان مي گويند رشد اقتصادي از دو شاخص بيشتر به دست نمي آيد. يکي رشد بهره وري و ديگري رشد سرمايه گذاري و ما هر دوي اينها را مختل و بعضا تعطيل کرديم. الان هيچ کس به اين نکته توجه نمي کند که از شهريور ۸۴ روندهاي تشکيل سرمايه گذاري و بهره وري در اقتصاد ايران کاملا مختل شده است. و من معتقدم اين روند عادي و ارادي بود.

اگر از موضوع اقتصاد بگذريم، در حوزه سياست خارجي چطور؟ آيا اين تحريم ها کشور را دچار مشکل نکرده است و قطعنامه هايي که عليه ايران صادر شد کشور را وارد بحراني جدي نکرد؟

اساسا در سالهاي ۸۴ به بعد در سياست خارجي ديديم که نوعي عقل گريزي بروز و ظهور پيدا کرد و ما هزينه هاي سنگيني را بابت شعارهايي که هيچ سودي نداشت متحمل شديم که مثلا انکار هولوکاست در آن چارچوب قرار مي گرفت و مسائلي از اين دست باعث شد بزرگترين و نيرومند ترين اجماع بين المللي عليه يک کشور در طول تاريخ شکل گيرد. پنج قطعنامه عليه ايران در شوراي امنيت صادر شد. شما نگاه کنيد ما به خاطر يک مشت شعار و حرف پنج قطعنامه گرفتيم اما در سوريه روزانه صدها نفر کشته و هزاران نفر آواره مي شوند اما اين کشور هنوز يک قطعنامه نگرفته است چرا که چند بار تا پاي قطعنامه رفت ولي روسيه و چين قطعنامه هاي مربوط به سوريه را وتو کردند. شما چه نتيجه اي مي گيريد. اين که چين و روسيه پاي ما نايستادند همه حرف نيست. واقعيت اين است که چين و روسيه هم متوجه شدند که انگار يک عده اي در داخل دولت وقت دلشان مي خواهد که قطعنامه بگيرند و اصلا در اين مسير حرکت مي کنند. من معتقدم اين اجماع سازي جهاني عليه ايران جز با کمک هاي خواسته يا ناخواسته گروهي در داخل ايران ممکن نمي شد. اهميت ايران براي روسيه و چين بيشتر است يا سوريه؟ اقتصاد ايران بزرگتر است يا سوريه؟ حجم مبادلات بازرگاني ما با روسيه بيشتر است يا سوريه؟ موقعيت ژئوپليتکي ما مهمتر است يا سوريه ؟ چرا اينها پنج بار عليه ايران راي دادند اما يکبار عليه سوريه راي ندادند؟ به اين سوال فکر کنيد.

جواب اين سوال اين نيست که موضوع قطعنامه ها عليه سوريه به سمت حمله نظامي رفته بود؟ اما در مورد ايران بحث حمله نظامي اصلا مطرح نشد؟

من عراق را براي شما مثال مي زنم. از عراق که بدتر نبوديم. افغانستان را مثال مي زنم. الان روسيه اوکراين را اشغال کرده ولي آلمان حاضر نيست عليه روسيه همراهي کند و مي گويد سالانه حدود ۱۵ ميليارد دلار با روسيه تبادل اقتصادي دارد. ما ساليانه ۳۰ ميليارد دلار با چين مبادله داريم. بنابراين مسئله خيلي روشن است. ما که جايي را اشغال نکرده بوديم. ما زمين تا آسمان با موارد ديگر منطقه متفاوتيم. اصلا ما چه کار کرده ايم که اين همه عليه ما اجماع سازي شد. نهايت انتقادي که در موضوع حقوق بشر به ايران وارد مي شود اين است که چرا چند نفر زنداني شده اند، ما که روزانه آدم نمي کشيم، جايي را بمباران نمي کنيم، توپ و تانک به آن سوي مرزها نمي فرستيم، جايي را اشغال نکرده ايم. ما يک برنامه هسته اي داشتيم که اين برنامه در چارچوب خودش در حال پيشروي بود و دولت هاي قبل از آقاي احمدي نژاد سياستشان اين بود که با روي گشاده و لبخند در عيان با جهان رفتار کنند و در داخل هم سانتريفيوژها بدون سر و صدا و پشت پرده بچرخند. از 84 به بعد چه اتفاقي افتاد که زمين بازي تغيير کرد؟ با اقداماتي که در دوران احمدي نژاد صورت گرفت و آن سرو صداهاي بيخودي و بي نتيجه اين تبعات براي ما بوجود آمد و متاسفانه ما در حال حاضر از پروژه هسته اي هم عقب تر از گذشته ايم.

به همان بحث اقتصاد تحريم باز گرديم. بر اين اساس شما معتقديد حتي اگر مذاکرات به نتيجه هم برسد اتفاق خاصي در اقتصاد کشور نمي افتد؟

من به اين موضوع يقين دارم. البته بايد توجه داشت از اين جهت مي افتد که همه برآوردهاي رسمي کارشناسي مي گويد رشد اقتصادي ايران تا دو درصد اضافه مي شود و فقط هم يکبار اين اتفاق مي افتد. من با هر نوع اغراق در مورد اثرات تحريم بر روي اقتصاد ايران مخالفم. مثلا گفته مي شود واردات ما به خاطر تحريم ده درصد گران تر است. مي دانيد اگر اين ده درصد حذف شود چقدر روي GDP ايران اثر مي گذارد؟ اين ده درصد چند درصد GDP ايران را تشکيل مي دهد؟ يک درصد و کم شدن آن فقط هم يکبار اتفاق مي افتد. يعني اگر واردات ايران ده درصد ارزانتر شود يکبار يک درصد به رشد اقتصادي ايران مي تواند اضافه کند و سهمش روي توليد ناخالص داخلي ايران است. بيشتر نخواهد بود.

اگر ما به توافق برسيم و گشايشي در اقتصاد نشود چه تبعاتي گريبانگير ما خواهد شد؟

اتفاقا اين چالش بزرگي است. اگر فرض کنيم تحريم ها برداشته شد و ايران يکباره به منافع نفتي اش دست پيدا کرد چه اتفاقي مي افتد؟ مطابق همه تجربه هفتاد ساله ايران هرگاه منابع نفتي به صورت جدي وارد اقتصاد ايران شده، تورم و فساد و تلاطم سياسي و درگيري ايجاد کرده و در نهايت آن پول رفته است. هيچ شاخصي من ندارم که اين دفعه غير از اين اتفاق بيفتد. اين آخرين شانس ماست. براي اينکه در حال حاضر هيچ برآوردي وجود ندارد که قيمت نفت به نحو چشمگيري افزايش پيدا کند. ضمن اينکه در بهترين حالت ما به توليد بيش از روزي دو ميليون بشکه نمي رسيم. بنابراين برآوردهاي منطقي حاکي از اين است فروش حدودا ۶۰-۷۰ دلاري و نتيجتا ۱۵۰ ميليون دلار درآمد خواهد داشت. اين چشم انداز آتي ماست. گذشته هم به برکت دولت پيشين ميراثي به جا نمانده است. از آنسو ايالات متحده ۱۱۰ ميليارد دلار براي ايران ذخيره کرده است. اين ذخيره بدترين دشمن ايران است. اين هديه، مهمترين دشمن ايران است. اگر تحريم نشده بوديم يقين داشته باشيد از اين ۱۱۰ ميليارد دلار هم چيزي باقي نمي ماند. اين آخرين فرصت اقتصاد ماست، به محض اينکه وارد کشور شود چالش هاي سه گانه اي شامل بحران اجتماعي، فساد و مطالبات خاص گريبان ما را خواهد گرفت. بحران اجتماعي از ناحيه اقشار و دهک هاي فرودست است که فشار از پايين را آغاز مي کنند و انتظار ارزاني و رفاه دارندو اگر اين ميسر نشود ممکن است چالشي جدي پديد بيايد. فشار دوم فساد و باندهاي فسادي هستند که مثل اختاپوس در شبکه مالي و اقتصادي کشور نفوذ ذارند و به محض ورود اين پول به شبکه فعاليت خود را تشديد مي کنند اين ساختار فاسد که تغييري نکرده است و همچنان هم مشکلات در اين حوزه باقي مانده است چالش سوم افزايش هزينه هاي امنيتي و مطالبات خاصي است که با توجه به گسترش تهديدهاي امنيتي در اطراف کشور به خاطر حضور داعش و جريان هاي تکفيري گريبان دولت را خواهد گرفت.

موضوع ربط اقتصاد و سياست خارجي در دولت آقاي روحاني چگونه بوده است؟ آيا سياست خارجي ما براي اقتصاد هزينه ساخته است يا توانسته مسير را براي اقتصاد فراهم کند؟

به نظر من وقتي آقاي روحاني در سال ۹۲ دولت را به دست گرفت اقتصاد ايران حتي از پرتگاه هم عبور کرده بود. نرخ تورم مواد غذايي در مرداد ۹۲، به ۶۰ درصد رسيده بود که در برخي طبقات اجتماعي حتي سه رقمي هم شده بود. آقاي روحاني با آن تلفن معروفش به اوباما تمام بار رواني ناشي از انتظار براي افزايش تورم را فروکاست و اين روند ۲۲ ماه است که کار کرده است. چرا؟ براي اينکه همه بار رواني با تلفن روحاني و اوباما خالي شد. ما ۲۵۰ هزار ميليارد تومان نقدينگي به اقتصاد ايران در دولت آقاي روحاني اضافه کرديم ولي قيمت دلار پايينتر از ۲۲ ماه پيش است. بنابراين تاکتيک روحاني جوابگو بوده است. به علاوه اين رفع تحريم ها بايد انجام شود. من هم معتقد نيستم که هيچ اثري ندارد، اين حرف اساسا غير علمي و عالمانه است که کسي بگويد تحريم ها هيچ اثري نداشته، حتما تاثير داشته، منتهي اين اثر تعيين کننده نيست. هيچگاه نبوده و در آينده هم نخواهد بود. ما اگر درست اقتصاد را مديريت مي کرديم به اينجا نمي رسيديم.

آقاي روحاني چند گام بزرگ براي اقتصاد برداشت. بزرگترين خدمتي که ايشان به اقتصاد ايران کرد در زمينه غير آماري و کيفي بود. سه ويژگي در دوران آقاي روحاني به اقتصاد ايران داده شد. آنهم بعد از چهار سال تلاطم شبانه روزي. يک ثبات، دو پيش بيني پذيري و سوم آرامش. هرچند الان با هر کسي که صحبت مي کنيد مي گويند مردم از آقاي روحاني ناراضي هستند. در حاليکه اين حرف دروغ است. چرا؟ براي اينکه در علم اقتصاد ملاک هاي نارضايتي و نااميد بودن از آينده بايد در قيمت ارز و طلا و سکه و ... بازتاب پيدا کند. چرا اينها تغيير نمي کند؟ تصور جامعه ما نسبت به آينده اصلا منفي نيست. اينها نشانه هاي روشن ما در اقتصاد است. اينها دست آوردهايي بود که از تاکيد آقاي روحاني بر گفتگو با جهان پديد آمد و تاثيري است که سياست خارجي روحاني بر اقتصاد گذاشته است.

نوعي پارادوکس در سخنان شما ديده مي شود، اگر واقعا اقتصاد ايران تحريم ناپذير است، تاثير تحريم ها تعيين کننده نبوده؟ پس چرا شما موافق مذاکرات و توافق هستيد؟ چرا بايد توافق کنيم؟

اگر شما پارادوکسي مي بينيد ناشي از پيچيدگي زياد اين مقولات است. چه کسي تضمين مي دهد که بدون مذاکره و بدون توافق در همين وضعيت فعلي باقي خواهيم ماند؟ چه کسي مي تواند تضمين بدهد که سوء مديريت هاي گذشته کاملا بر طرف خواهد شد، فساد ريشه کرده در ساختارهاي مالي و اعتباري و اقتصادي کشور پاک سازي خواهد شد؟ من معتقدم توافق با قدرت هاي جهاني امري اجتناب ناپذير است. يک وقت شما مي گوييد من دوام مي آورم يک وقت مي گوييد مي خواهم ترقي کنم و جهش داشته باشم. لذا ممکن است توافق، مانند فرورفتن به يک سراشيبي تندي باشد که در انتها به يک سربالايي براي رسيدن به قله ختم ميشود که در افتادن درآن ناگزير است. ما اگر بخواهيم مسائل داخلي مان را حل کنيم نمي توانيم از مناقشه بين المللي شروع نکنيم.

شما گفتيد که از برنامه اتمي عقب تريم اما دولت قبل مي گويد همه بخش هاي هسته اي در آن زمان پيشرفت کرده است.

اگر در سال ۸۴ مسيري که آقاي خاتمي مي رفت را ادامه مي داديم الان يک کشور اتمي بوديم. با راهي که دولت اصلاحات مي رفت مي توانستيم اتمي شويم هيچ اجماعي عليه ما شکل نمي گرفت. خاتمي لبخند مي زد و دنيا را متقاعد مي کرد. راه آقاي خاتمي براي اتمي شدن، مسيري بود که ژاپن پيش گرفت، ولي احمدي نژاد نشان داد که ترجيح مي دهد راه پاکستان را براي اتمي شدن طي کند. وقتي شما فقير مي شويد و بمب اتمي داريد بيشتر اين بمب مصرف داخلي دارد که بتوانيد در مقابل مخالفان داخلي ابزار قدرتمندي داشته باشيد و جامعه جهاني نمي تواند کاري به شما داشته باشد. الان کسي نمي تواند به پاکستان حرفي بزند. با اينکه همه مي دانند نقش مهمي در گسترش تروريسم بين المللي دارد و کشوري درمانده و فقير است. ما در سال ۸۱ به ازاي هر يک درصد رشد اقتصادي، دو و نيم ميليون دلار واردات داشتيم. در سال ۹۰ هنوز تحريم ها شروع نشده بود به ازاي هر يک درصد رشد اقتصادي حدود ۲۵ ميليارد دلار واردات داشتيم. يعني بين ده تا دوازده برابر. شما چگونه با اين دولت مي خواستيد اتمي شويد؟

موضوع صادرات گاز ايران و محدوديت هاي ژئوپلتيکي که در اين مسير وجود دارد هم موضوع قابل توجهي است. برخي معتقدند با رفع تحريم ها مي توانيم صادرات گاز به غرب را آغاز کنيم.

ما در دهه ۴۰ به اين موضوع رسيديم که ايران از نظر صادرات گاز در يک بن بست ژئوپليتکي قرار گرفته است و نمي تواند به هيچ جا اين گاز را صادر کند و اين بن بست ژئوپليتيک و فني است. به غرب نمي تواند چون روسها نمي گذارند و به شرق نمي تواند چون منازعات قومي و قبيله اي مانع مي شود. به ژاپن هم به دلايل فني نمي توانيم. شاه در دهه ۴۰ در شوراي اقتصاد به اين جمع بندي رسيد که بايد گاز را به کالا تبديل کنيم و بعد صادر کنيم. فولاد، آلومينيوم و امثالهم. شاه روش احياي مستقيم گاز را در فولاد مبارکه از ايتاليا آورد. ايران قرار بود هاب توليد فولاد و آلومينيوم منطقه باشد. شاه گفته بود بايد به قدري در جنوب ايران نيروگاه گازي بسازيم که از سواحل کشورهاي خليج فارس، با برقي که از گاز توليد مي شود سواحل ايران در شبها ديده شود. در نتيجه من معتقدم آقاي رئيس جمهور بايد به اين بن بست ژئوپليتيک گاز توجه کند. اساسا فازهاي بيست و چهارگانه پارس جنوبي اين استراتژي است. ما بايد اين استراتژي را علنا اعلام کنيم که گاز را هم خام صادر نمي کنيم. تحريم پتروشيمي خيلي ديرتر شروع شد، علت اينکه قيمت دلار در بازار افزايش نمي يابد اين است که صادرات پتروشيمي ايران روز به روز افزايش مي يابد. در واقع ارز پتروشيمي ايران است که بازار آزاد را اداره مي کند. در نتيجه بايد به اين موضوع توجه ويژه اي داشته باشيم.

به عنوان آخرين سوال و در مقام جمع بندي شما معتقديد موضوع رفع تحريم ها هرچند حتما بايد انجام شود اما در عين حال گريزي از اين نداريم و حتما بايد اين اتفاق رخ دهد.

بله همينطور است. ما اگر زودتر از اينها و پيش از اينکه اقتصاد به وضعيت بحراني دچار شود اين تدابير را اتخاذ مي کرديم و از سوءمديريت ها جلوگيري مي کرديم افراد سوجو و غير متخصص را در مناصب عالي قرار نمي داديم ترديد نداشته باشيد که تحريم ها نمي توانست مشکلي براي کشور پيش آورد. آنچه ما را در اين بحران فرو برده سوءمديريت هاي بعضا عامدانه اي است که در هشت سال ۸۴ تا ۹۲ در کشور وجود داشت. حالا به آن دليل دولت آقاي روحاني چاره اي ندارد جز اينکه زنجير تحريم ها را باز کند و با همراه شدن کارآمدي مديريتي در حوزه اقتصاد چشم انداز تازه و اميدوار کننده اي را براي کشور به تصوير بکشد. رويه اي که من آنرا محتمل مي دانم.

منبع : خبر آنلاین 

تمامی حقوق برای مجله ایرانی روابط بین الملل محفوظ است ©2024 iirjournal.ir. All Rights Reserved

Please publish modules in offcanvas position.