Developed in conjunction with Joomla extensions.

فهم چین در منطقه

رضا میرزایی کارشناس ارشد روابط بین الملل

جهان سیاست دنیایی ثابت نیست و در عمل مواجهه با چنین دنیایی در بین الملل در برگیرنده ابعاد کلی کنش، واکنش و تعامل (اینتراکشن) می باشد. این ممکن است با اصول کلی برخی نظام های سیاسی و ایدئولوژیک در ظاهر مغایرت داشته باشد، اما فهم اصول دنیای سیاسی هم می تواند بر چنین ذهنیتی غلبه نموده، راهکارهای انعطاف و یا دوری از رژیدیتی سیاسیِ مورد نیاز و لازم را پیشنهاد دهد. در اصل چراغ راه همواره منافع ملی است که پوشش دهنده منافع دولت ها ، مردمان و سرزمین هاست. این اصل مبنای تفکری استراتژیک خواهد بود که به استناد تکنیک ها و تاکتیک ها جامع عمل خواهد پوشید و البته تکامل کشورها نیز در مجموعه کنش ها و واکنش های استراتژیک و تعاملات نهایی نسبت به یکدیگر اتفاق خواهد افتاد...

کشور چین که تقریبا تا دهه 1980 و حتی کمی قبل از آن صادر کننده نفت به جهت تامین منابع مالی بود، اکنون در رتبه دوم اقتصادی جهان ایستاده است و البته حرف هایی نیز برای گفتن در سلسله مراتب قدرت جهانی دارد. حال این سوال مطرح است که چینی ها چگونه توانستند؟ و البته پاسخ این سوال به فهم ما در حضور امروزین چین در منطقه (خاورمیانه و اطراف) کمک زیادی خواهد نمود...

بازیگری در نظام بین الملل تابع قواعدی است که می توان آنرا در قالب چارچوب های نظری معنی دار دانست، آنچه که در قالب جریانات اصلی در علم روابط بین الملل مطرح بوده است. در کنار این،  از زاویه ای قوانین و هنجارها نیز برای بازتولید نظم بین المللی ضروری بوده اند، اینکه چگونه بازیگران رسمی و غیررسمی مجموعه های خاصی از قوانین و هنجارها را وضع می کنند. در این میان،  قواعد نگاری هژمون و نقش قدرت های بزرگ دربین الملل نیز سهمی مرکزی داشته است. اینها بطور اعم موجب تغییرات ساختاری در آرایش قدرت، سلسله مراتب و متعاقب آن نظمی قابل تخمین در بین الملل که فضایی آنارشیک است، خواهد شد. به عنوان نمونه چین و روسیه را می توان دو همسایه و در عین حال دو بازیگر درسطح بین الملل دانست که در نظم برقرار شدهِ پس از جهانی دوم و مداخلات  ایالات متحده در قالب یک قدرت هژمون در چند دهه بازیگری داشته اند و سطح روابط این سه قدرت مطرح در چندین لایه قابل بررسی است، که خود مدلی هندسی از قدرت را بدنبال خواهد داشت. توان نظامی (اتمی)، توان اقتصادی، قلمرو سرزمینی ، توان بازتولید هنجارهای جهانی،  وزن ژئوپلتیکی ، دسترسی به منابع ، متحدان، تکنولوژی و ثروت برخی از این لایه های مطرح می باشند. 

در چنین شرایطی برخی شواهد می گوید اینجا بازیگری صرفا بر پایه اراده بازیگر (حتی هژمون) تداوم نخواهد داشت و اکتساب، بازتولید و افزایش قدرت در روابط و برآیندها مستحصل شده است... هر چند بازیگری در بین الملل بر اساس سلسله مراتب قدرت نتایج متفاوتی خواهد داشت، با اینحال نتایج بهینه، در روابط بیشتر ایجادی و کمتر انتخابی به نظر می رسد. دولت ها بعنوان بازیگر اصلی در نظام بین الملل همواره بر اساس میزان اتکا به نظریات بنیادین یا جریانات اصلی در تئوری ها می توانند به وضعیت های متفاوت و یا ترکیبی دست یابند . به عنوان نمونه واقع گرایی رویکردی است که بر منافع شخصی دولت در جامعه بین المللی تاکید دارد. لیبرالیسم نیز با محوریت دولت ها بر ایجاد فلسفه های سیاسی داخلی منسجم است که بر ترویج صلح و همکاری  تأکید دارد. مارکسیسم نیز یک نظریه اجتماعی، سیاسی و اقتصادی است که راهی برای نگریستن به جهان است و در اصل یک سیستم تحلیلی محسوب می شود: شکلی از حکومت، شرایط یک جامعه... فلسفه مارکسیسم تبدیل جامعه به سوسیالیسم و ​​در نهایت به کمونیسم است. با اینحال کمونیسم و سوسیالیسم را می توان دو نظام سیاسی و اقتصادی به هم مرتبط  اما به دور از یکسانی دانست. یکی از راه‌هایی که کمونیسم از نظر تاریخی با سوسیالیسم متفاوت است این است که کمونیسم خواهان انتقال قدرت به طبقه کارگر از طریق ابزارهای انقلابی و نه تدریجی است، که البته نظام های کمونیستی در این رابطه تا به امروز ظاهرا چندان موفق نبوده اند. کمونیسمِ معاصر انشعابی از سوسیالیسم است و گاهی به آن سوسیالیسم انقلابی می گویند که از تصرف قدرت های دولتی توسط طبقه کارگر از طریق انقلاب به جای اصلاحات تدریجی حمایت می کند.

در نگاهی موجز و خلاصه! این نگرش سال های سال چینی ها را درگیر فراز و نشیب هایی نمود که درنهایت آنان را از حالت انتخابی مائویی! آنهم در متنی مارکسیستی-لنینیستی به وضعیتی ایجادی و در نهایت سوسیالیزم چینی کشاند که می توان آنرا همگام با روی آوری اول چینی ها به نظام بین الملل در سیاست و اقتصاد دانست. ماحصل چنین روی آوری توده عظیم سرمایه ای بود که که بالطبع نمی توانست با روش متمرکز چهار دهه گذشته خود به استمرار نشیند! شاید جمله ای که می گوید سرمایه یک جا نمی ماند کمی کمک کننده باشد.

چینی ها را می توان بزرگترین تجربه کنندگان جهان دانست و این تجربه نیز چیزی خواهد بود که در نسل های زیادی در چرخه دانش و الیت سیاسی چین ماندگار خواهد بود.اصولا انحصار ثروت حاصل از سیاست درهای باز در دست حزب کمونیستی های آن کشور نیز علاوه بر سطح جدید طبقاتی و احتمالا مشکل زایی داخلی وضعیت ایجادی جدیدی را می طلبید. اینکه کشوری چهار دهه بعنوان کارخانه جهان عمل نماید در کنار آورده ها، فشار قابل توجهی بر محیط زیست ، همچنین سطوح اجتماعی و ... وارد نمود و حتی در مواردی مانند زیر ساخت ها به اشباع داخلی نزدیک شد. در نهایت ماحصل چنین وضعیت هایی نیازمند سطح ابتکار جدیدی در کنار خیزشی (توسعه یا همزیستی) مسالمت آمیز بود که ابتدا در قالب نوآوری کمربند/جاده حلول و جدیت یافت که در دو بخش خشکی و آبی هدف برنامه ریزی قرار گرفت. اما نکته مهم این بود که چینی ها در کنار تعبیر عملی تامین منافع ملی در روابط با دیگر کشورها، با دورهِ گذار در بین الملل نیز مواجه شدند و به تدریج بر آن نیز متمرکز گردیدند. اینجا هم ضریب فرصت ها و تهدید ها به شدت بالا رفته بود و اراده صرف و انتخابی یک بازیگر نمی توانست تامین کننده جایگاه و نقش سیاسی کشور چین در تصاحب قائم مقامی جهانی باشد، که در کنار  تجربه و دانش، مقدمات روی آوری دوم چینی ها بر نظام بین الملل را رقم زد و البته با کمی جسارت می توان گفت چین امروز از این آستانه کمی هم گذر نموده است. راه آسیای میانه و مسیر پل اوراسیایی و برخی کانال های ترانزیتی بخش اعظم مسیر خاکی طرح کمربند/راه ، در پیچیدگی دوره گذار بین الملل قرار گرفت و نوعی راهبری در مسیر آبی که نیازمند ایجادی بر مبنایی جدید  می بود تولید نمود که البته نمی توانست بدون تامین خواسته های سلسله مراتب قدرت در جهان باشد.

این عوامل و البته برخی عوامل دیگر (مانند ، امنیت، امنیت انرژی، وضعیت موجود اقتصاد جهانی، خلا قدرت هژمون، تمرکز بر ناتو و...) در مجموع چین را به خاورمیانه با  مرکزیت کشورهای عربیِ مشتاق تجارت و اقتصاد خلیج فارس کشاند. اما نکته آنکه اقتصاد و سیاست بین الملل پیچیدگی های متقابل خود را نیز دارد.

احتمالا نقش چین در آیندهِ نه چندان دور هم به لحاظ اکونومیک، و هم از نظر ژئوپلتیکی، ژئو استراتژیکی و البته برخی زوایای دیگر در منطقه و اطراف فراتر هم خواهد رفت. این مقدمه شکل گیری یک جهان چند قطبی است که اینجا نیز احتمال فرصت شکل گیری دنیای دو قطبیِ دو ماهیتی با محوریت چین و ایالت متحده بدور از ذهن نیست...

تحریریه مجله ایرانی روابط بین الملل

 

در حالتی مقدماتی ،این وضعیت ها برای ما فرصت ساز و در عین حال مخاطره آور می باشد که نیازمند تمرکز و تحلیل دقیق تر می باشد.

یادداشت

دکتر امیر هوشنگ میرکوشش(دکتری تخصصی روابط بین الملل)
دکتر زهرا شریف زاده (دکتری تخصصی روابط بین الملل)
میکائیل سانیار( دانشجوی دکتری علوم سیاسی (مسائل ایران)، دانشگاه آزاد اسلامی ...
دکترمریم خالقی نژاد(دبیر سرویس دیپلماسی فرهنگی مجله ایرانی روابط بین الملل)

گفتگو

دکتر امیر هوشنگ میرکوشش در گفت‌وگو با ایلنا
دکتر امیر هوشنگ میرکوشش مدیر مسئول مجله ایرانی روابط بین الملل در گفت‌وگو با ...

مفاهیم و نظریه ها

دکتر امیر هوشنگ میرکوشش
رضا میرزایی کارشناس ارشد روابط بین الملل

مطالب پربازدید

دکتر امیر هوشنگ میرکوشش
دکتر امیر هوشنگ میرکوشش
دکتر امیر هوشنگ میرکوشش
متن سخنرانی دکتر امیر هوشنگ میرکوشش به مناسبت 18 می روز جهانی موزه و میراث ...
دکترامیرهوشنگ میرکوشش

تبلیغات

فراخوان مقاله

تمامی حقوق برای مجله ایرانی روابط بین الملل محفوظ است ©2024 iirjournal.ir. All Rights Reserved

Please publish modules in offcanvas position.