Developed in conjunction with Joomla extensions.

فاصله زیاد چین و امریکا

رضا میرزایی کارشناس ارشد روابط بین الملل

هر چند در بحث جمهوری خلق چین در مقابل ایالات متحده آمریکا مقایسه ای به لحاظ رقابت هژمونیک بودن هنوز هم شواهد کافی ندارد، و البته چین سعی دارد خود را به عنوان یک رقیب هژمونیک آمریکا به جامعه جهانی معرفی نماید با اینحال موضوع ظهور مسالمت آمیز چین ابعاد تازه ای به خود گرفته است. شاید بتوان آنرا بصورتی اخیر در مفهوم کلی قطعیت در سیاست خارجی از سوی چین بیان نمود، اما برخی نشانه ها نوعی راهبری غیر ملموس چین توسط آمریکایی ها را ارایه می نماید تا چین همچنان در دامنه ظهور مسالمت آمیز باقی ماند و البته چینی ها فعلا با این موضوع صرفنظر از برخی مناقشات مشکلی ندارند! که این نشان می دهد سیاست خارجی ایالات متحده سعی دارد تنظیمات خود در رابطه با چین را فعلا در حدود رقابت/همکاری نگه دارد و بدنبال فرصت هایی برای تضمین یا بازیابی خود در بین الملل باشد. در حال حاضر مهمترین موضوع چین علاوه بر جمعیت زیاد و نیازمندی هایش، همچنین امنیت انرژی که ذیل توده سرمایه حاصل از دهه های گذشته حتی مهمتر نیز شده،و ... انسداد یا بستر نظم 1945 می باشد. رفتار محتاطانه چین در قبال ابزار اقتصادی تحریم های ایالات متحده بخوبی نمایانگر واقعیت این سد بزرگ در مقابل راه قدرت یابی چین می باشد. بدیهی است گزینه مناسب و آلترناتیو اینجا بعد دیپلماتیک خواهد بود. برخی اندیشمندان معتقدند هوش مصنوعی ممکن است ضریب حل این مسئله را برای چینی ها در کوتاه مدت (حدود یک دهه) حل نماید، که بهرحال چنین پیش بینی ای بر اساس شواهد اخیر تا حدود کم ارزیابی می شود و اصولا سیاست گذاری های زنجیره ارزش ، درگاه تجارت و اقتصاد نوین در بستر نظم نهادینه شده موجود فرصت شگرف لازم را برای چینی ها مهیا نخواهد نمود. علاوه بر آنکه هوش مصنوعی و پیشرفت دیجیتالی هم می تواند نقش توازن بخش در سیاست بین الملل داشته باشد(هر چند مطالعات جدی در این رابطه هنوز وجود ندارد) ، در اصل چرخه اقتصادی که مهمترین وابستگی و ابزار نفوذ چینی ها بر اساس یک تجربه موفقیت امیز (تا کنون) بوده است همچنان الگویی متفاوت از توسعه و قدرت یابی چین با سایر قدرتهای بزرگ است و بصورتی نگهدارندهِ رفتار چینی ها در بین الملل خواهد بود. به عنوان نمونه شاید بتوان گفت امریکایی توانسته اند در تنظیمات خود در کنار تهدید امنیت ملی چین (مثلا در موضوع تایوان) یا بحث تعرفه ها ، فعلا امنیت انرژی تضمین شده ای برای آنان مهیا نمایند! (نفت ارزان ایران و روسیه و گاها موارد دیگر) . با اینحال چین با اقتصاد، سطح نفوذ نیز داشته است و مضافا در همکاری اقتصادی فن آورانه توانسته پایه های رشد فن آوری و تلفیق آن با هوش مصنوعی را تا حدودی زیادی برای خود فراهم نماید. برای قضاوت بر نتیجه، این بستگی دارد که تاثیر هوش مصنوعی در آورده های قدرتی و موثر در نظم آفرینی یا رفتار خصومت آمیز در نظام بین الملل را چگونه پیش بینی نمائیم؟

از نگاهی مهمترین مشخصه یک فرد چینی را می توان از زاویه ای صبر و تجربه دانست که امر سیاست نیز در آنان از این مشخصه مستثنی نیست (یا حداقل بصورتی قابل توجه وجود دارد) و بنابراین احتمالا می توان گفت چینی ها از این زاویه نیز نمی توانند سرعت  لازم برای جایگاه نظم آفرین آنهم در بین الملل را داشته باشند و اصولا رویه فعلی با این مشخصه هر چند نتیجه دار اما برایندی طولانی مدت محسوب می شود. اصولا چینی ها حدود خود را بخوبی شناسایی نموده و بنا بر الزامات، خود را پایبند بر آن می دانند.

ارزش های چینی مبتنی بر سوسیالیزم چینی در برگیرنده مفاهیم گسترده و دارای کارکرد بالا محسوب نمی شود به عنوان نمونه  اقتصاد بازاری سوسیالیستی آنهم در سیطرهٔ بخش دولتی نیازمندی های اقتدارگرایانه داشته برای بخش خصوصی یا بازیگران غیر دولتی چندان جذاب نیست و اصولا پروپاگاندای مرتبط در ولع یا عملکرد شرکت های چینی بویژه در دیگر کشورها دچار چالش های معنی داری بوده است. در ابعاد نظامی و بازدارندگی با سطح بالا نیز عایداتی برای چینی ها بر مبانی توضیح داده شده و جنگ سرد تجربه شده گذشته وجود نخواهد داشت. (بازدارندگی همچنان بازدارندگی است!). در مجموع تنظیمات در روابط در سلسله مراتب مربوط، بسیار عمومی تلقی شده و تا ظهور پایه ای جدید و قدرت آور بر روال قبل ادامه خواهد داشت. آمریکایی ها نیز بر اساس تجارب منطقه ای ، بین المللی و شاید نیاز فعلی خود بخوبی می دانند که بر اساس تداوم وضعیت موجود امکان واگذاری یا حتی تسهیل مدیریت شده سطوح نسبتا بالای بازیگری (در سیاست بین الملل اما بیشتر محدود به مناطق) به چینی ها، تا حدودی فرصت های لازمه خود را ایجاد خواهند نمود که این خود نیز در گروه تنظیمات و در قالب همکاری در روش های سیاست بین المللی دسته بندی می شود.

هر چند در بحث جمهوری خلق چین در مقابل ایالات متحده آمریکا مقایسه ای به لحاظ رقابت هژمونیک بودن هنوز هم شواهد کافی ندارد، و البته چین سعی دارد خود را به عنوان یک رقیب هژمونیک آمریکا به جامعه جهانی معرفی نماید با اینحال موضوع ظهور مسالمت آمیز چین ابعاد تازه ای به خود گرفته است. شاید بتوان آنرا بصورتی اخیر در مفهوم کلی قطعیت در سیاست خارجی از سوی چین بیان نمود، اما برخی نشانه ها نوعی راهبری غیر ملموس چین توسط آمریکایی ها را ارایه می نماید تا چین همچنان در دامنه ظهور مسالمت آمیز باقی ماند و البته چینی ها فعلا با این موضوع صرفنظر از برخی مناقشات مشکلی ندارند! که این نشان می دهد سیاست خارجی ایالات متحده سعی دارد تنظیمات خود در رابطه با چین را فعلا در حدود رقابت/همکاری نگه دارد و بدنبال فرصت هایی برای تضمین یا بازیابی خود در بین الملل باشد. در حال حاضر مهمترین موضوع چین علاوه بر جمعیت زیاد و نیازمندی هایش، همچنین امنیت انرژی که ذیل توده سرمایه حاصل از دهه های گذشته حتی مهمتر نیز شده،و ... انسداد یا بستر نظم 1945 می باشد. رفتار محتاطانه چین در قبال ابزار اقتصادی تحریم های ایالات متحده بخوبی نمایانگر واقعیت این سد بزرگ در مقابل راه قدرت یابی چین می باشد. بدیهی است گزینه مناسب و آلترناتیو اینجا بعد دیپلماتیک خواهد بود. برخی اندیشمندان معتقدند هوش مصنوعی ممکن است ضریب حل این مسئله را برای چینی ها در کوتاه مدت (حدود یک دهه) حل نماید، که بهرحال چنین پیش بینی ای بر اساس شواهد اخیر تا حدود کم ارزیابی می شود و اصولا سیاست گذاری های زنجیره ارزش ، درگاه تجارت و اقتصاد نوین در بستر نظم نهادینه شده موجود فرصت شگرف لازم را برای چینی ها مهیا نخواهد نمود. علاوه بر آنکه هوش مصنوعی و پیشرفت دیجیتالی هم می تواند نقش توازن بخش در سیاست بین الملل داشته باشد(هر چند مطالعات جدی در این رابطه هنوز وجود ندارد) ، در اصل چرخه اقتصادی که مهمترین وابستگی و ابزار نفوذ چینی ها بر اساس یک تجربه موفقیت امیز (تا کنون) بوده است همچنان الگویی متفاوت از توسعه و قدرت یابی چین با سایر قدرتهای بزرگ است و بصورتی نگهدارندهِ رفتار چینی ها در بین الملل خواهد بود. به عنوان نمونه شاید بتوان گفت امریکایی توانسته اند در تنظیمات خود در کنار تهدید امنیت ملی چین (مثلا در موضوع تایوان) یا بحث تعرفه ها ، فعلا امنیت انرژی تضمین شده ای برای آنان مهیا نمایند! (نفت ارزان ایران و روسیه و گاها موارد دیگر) . با اینحال چین با اقتصاد، سطح نفوذ نیز داشته است و مضافا در همکاری اقتصادی فن آورانه توانسته پایه های رشد فن آوری و تلفیق آن با هوش مصنوعی را تا حدودی زیادی برای خود فراهم نماید. برای قضاوت بر نتیجه، این بستگی دارد که تاثیر هوش مصنوعی در آورده های قدرتی و موثر در نظم آفرینی یا رفتار خصومت آمیز در نظام بین الملل را چگونه پیش بینی نمائیم؟

از نگاهی مهمترین مشخصه یک فرد چینی را می توان از زاویه ای صبر و تجربه دانست که امر سیاست نیز در آنان از این مشخصه مستثنی نیست (یا حداقل بصورتی قابل توجه وجود دارد) و بنابراین احتمالا می توان گفت چینی ها از این زاویه نیز نمی توانند سرعت  لازم برای جایگاه نظم آفرین آنهم در بین الملل را داشته باشند و اصولا رویه فعلی با این مشخصه هر چند نتیجه دار اما برایندی طولانی مدت محسوب می شود. اصولا چینی ها حدود خود را بخوبی شناسایی نموده و بنا بر الزامات، خود را پایبند بر آن می دانند.

ارزش های چینی مبتنی بر سوسیالیزم چینی در برگیرنده مفاهیم گسترده و دارای کارکرد بالا محسوب نمی شود به عنوان نمونه  اقتصاد بازاری سوسیالیستی آنهم در سیطرهٔ بخش دولتی نیازمندی های اقتدارگرایانه داشته برای بخش خصوصی یا بازیگران غیر دولتی چندان جذاب نیست و اصولا پروپاگاندای مرتبط در ولع یا عملکرد شرکت های چینی بویژه در دیگر کشورها دچار چالش های معنی داری بوده است. در ابعاد نظامی و بازدارندگی با سطح بالا نیز عایداتی برای چینی ها بر مبانی توضیح داده شده و جنگ سرد تجربه شده گذشته وجود نخواهد داشت. (بازدارندگی همچنان بازدارندگی است!). در مجموع تنظیمات در روابط در سلسله مراتب مربوط، بسیار عمومی تلقی شده و تا ظهور پایه ای جدید و قدرت آور بر روال قبل ادامه خواهد داشت. آمریکایی ها نیز بر اساس تجارب منطقه ای ، بین المللی و شاید نیاز فعلی خود بخوبی می دانند که بر اساس تداوم وضعیت موجود امکان واگذاری یا حتی تسهیل مدیریت شده سطوح نسبتا بالای بازیگری (در سیاست بین الملل اما بیشتر محدود به مناطق) به چینی ها، تا حدودی فرصت های لازمه خود را ایجاد خواهند نمود که این خود نیز در گروه تنظیمات و در قالب همکاری در روش های سیاست بین المللی دسته بندی می شود.

برای شعله ور شدن رفتار خصومت آمیز میان چین و ایالات متحده محتملا می توان گفت که فعلا باید تا مدت زمان قابل توجهی منتظر ماند! در اصل ایالت متحده بر اساس الگوی توسعه و قدرت یابی منتخب مقابل با سایر قدرتهای بزرگ در حیطه سیاست بین الملل اعمال سیاست می نماید. چین فاصله زیادی تا تقابل هژمونیک در بین الملل دارد.

تحریریه مجله ایرانی روابط بین الملل

سخن سردیبر

Has no content to show!

گفتگو

دکتر امیر هوشنگ میرکوشش در گفت‌وگو با ایلنا
دکتر امیر هوشنگ میرکوشش مدیر مسئول مجله ایرانی روابط بین الملل در گفت‌وگو با ...

یادداشت

دکتر امیر هوشنگ میرکوشش(دکتری تخصصی روابط بین الملل)
دکتر زهرا شریف زاده (دکتری تخصصی روابط بین الملل)
میکائیل سانیار( دانشجوی دکتری علوم سیاسی (مسائل ایران)، دانشگاه آزاد اسلامی ...
دکترمریم خالقی نژاد(دبیر سرویس دیپلماسی فرهنگی مجله ایرانی روابط بین الملل)
رامین مجنون پیله رود (دانشجوی دکتری علوم سیاسی)
رضا میرزایی کارشناس ارشد روابط بین الملل
مجید نوری کارشناس و تحلیلگر امور بین‌الملل

مفاهیم و نظریه ها

دکتر امیر هوشنگ میرکوشش
رضا میرزایی کارشناس ارشد روابط بین الملل

مطالب پربازدید

دکتر امیر هوشنگ میرکوشش
دکتر امیر هوشنگ میرکوشش
دکتر امیر هوشنگ میرکوشش
متن سخنرانی دکتر امیر هوشنگ میرکوشش به مناسبت 18 می روز جهانی موزه و میراث ...
دکترامیرهوشنگ میرکوشش

تبلیغات

فراخوان مقاله

تمامی حقوق برای مجله ایرانی روابط بین الملل محفوظ است ©2024 iirjournal.ir. All Rights Reserved

Please publish modules in offcanvas position.