Developed in conjunction with Joomla extensions.

قطبیت ومنافع در تغییر نظم جهانی

رضا میرزایی کارشناس ارشد روابط بین الملل

ما از پیکربندی دوقطبی بین سال‌های 1945 - 1989 و پیکربندی تک قطبی بین سال‌های 1989 - 2008 گذشته ایم و هرچند آنچه در قالب نظم نوین جهانی در دوره پسا تک قطبی اطلاق می شود هنوز هم در ابهام قرار داشته با اینحال گمانه زنی های نظم آتی افزایش یافته است. قطبیت در روابط بین الملل شامل هر یک از روش های مختلف توزیع قدرت در نظام بین الملل است که ماهیت نظام بین‌الملل را در هر دوره زمانی مشخص می‌کند. به همین خاطر هندسه قدرت دال مرکزی در شکل گیری نظم در تغییرات نظام بین الملل به حساب می آید. البته چگونگی شکل گیری نظم وابستگی های اساسی ای دارد که در این رابطه می توان به دو عامل اصلی توزیع قدرت و نفوذ دولتها در یک منطقه یا در سطح جهانی اشاره داشت. اینجا یک مسئله اساسی تر هم وجود دارد که عامل تداوم نشست نظمی خاص در بستر می باشد و آن چیزی جز پایداری و صلح آمیز بودن ساختاری نیست(the most stable and peaceful structure).

در این رابطه اندیشمندان نظرات متفاوتی دارند که قابلیت بحث مفصلی دارد، به عنوان نمونه کنت والتز و جان میرشایمر ​ استدلال دارند که ساختار دوقطبی تمایل به ایجاد ثبات نسبتاً بیشتری دارد، در مقابل، جان ایکنبری و ویلیام وولفورث از جمله کسانی هستند که در مورد تثبیت کنندگی ساختار تک قطبی بحث نموده اند و برخی از محققان، مانند کارل دویچ و جی دیوید سینگر ، وضعیت چندقطبی را پایدارترین حالت می دانند. به لحاظ پیش بینی در حال حاضر سیستم چند قطبی بیشتر مورد توجه و اشاره است. ساختار چند قطبی توزیع قدرتی است که در آن بیش از دو دولت دارای مقادیر مشابهی از قدرت هستند. کنسرت اروپا ، دوره‌ای پس از جنگ‌های ناپلئونی تا جنگ کریمه ، نمونه‌ای از چندقطبی بودن صلح‌آمیز بود که قدرت‌های بزرگ اروپا به طور منظم برای بحث در مورد مسائل بین‌المللی و داخلی گرد هم می‌آمدند.

نظریه پردازان رئالیست کلاسیک ، مثل هانس مورگنتا و ای. اچ کار ، معتقد بودند که سیستم های چند قطبی پایدارتر از سیستم های دوقطبی هستند، زیرا قدرت های بزرگ می توانند از طریق اتحادها و جنگ های کوچک که مستقیماً قدرت های دیگر را به چالش نمی کشند، قدرت را به دست آورند. شاید بتوان گفت این وضعیت در حال تجربه است! از طرفی نئورئالیست ها معتقدند که سیستم های چندقطبی به ویژه ناپایدار و مستعد درگیری هستند، زیرا مدیریت اتحادها پیچیدگی دارد و شانس بیشتری برای قضاوت نادرست از نیات سایر دولت ها وجود دارد که بر حسب اتفاق این حالت نیز فعلا قابلیت اپلای دارد! توماس کریستنسن و جک اسنایدر استدلال می‌کنند که چند قطبی به دلیل زنجیره‌بازی یعنی کشیده شدن متحدان به جنگ‌های نابخردانه‌ بواسطه تحریک برخی شرکای اتحاد و دولت‌هایی که تجربه اخیر نداشته اند، به سمت بی‌ثباتی و تشدید درگیری می‌رود و تهدید نزدیک در برابر قدرتِ تهدید کننده، تعادل برقرار نمی کند به این امید که دیگران هزینه تعادل در برابر تهدید را متحمل شوند.

دیوید سینگر و گروه همکاران در دهه ۱۹۷۲ فرمولی ریاضی برای تشخیص قطبیت در هر زمان ارائه دادند که متغیر های قابل تاملی دارد با اینحال این فرمول می گوید که تمرکز قدرت (power concentration) معیار نهایی تشخیص قطبیت می باشد.

مفهوم کمک کننده دیگر متمرکز بر هژمونی است. سوال اینکه آیا روابط در بین الملل و بین دولت ها هنوز در سایه هژمون قرار دارد یا خیر؟ در اصل هژمون یک اصل سازمان دهنده نظم محسوب می شود. البته هژمونی می تواند جهانی یا منطقه ای باشد. از تحلیل های گرامشی، در معنای علم سیاسی، هژمونی به عنوان رهبری ترجمه می شود و ارنستو لاکلائو و شانتال موفه هژمونی را به عنوان یک رابطه سیاسی قدرت تعریف نموده اند. بطور کلی هژمونی یک رابطه نظامی، سیاسی و اقتصادی است که به عنوان یک (مفصل) در گفتمان سیاسی رخ می دهد(نظریه مفصل بندی پیچیده است با اینحال شاید بتوان گفت دارای محوریت الگوهای عمیق و عینی در شکل‌گیری اجتماعی-اقتصادی است). 

در حوزه روابط بین الملل ، هژمونی به طور کلی به توانایی یک بازیگر برای شکل دادن به نظام بین الملل اشاره دارد. (مانند بریتانیا در قرن ۱۹ یا ایالات متحده در قرن بیستم) یک هژمون ممکن است نظام بین الملل را از راه های قهری و غیر اجباری شکل دهد. به گفته نونو مونتیرو، هژمونی از وضعیت تک قطبی متمایز است. هندسه تک قطبی به برتری قدرت در یک سیستم آنارشیک اشاره دارد، در حالی که هژمونی به یک سیستم سلسله مراتبی اشاره دارد که در آن قدرتمندترین دولت توانایی کنترل رفتار خارجی همه دولت های دیگر را دارد. هژمونی ممکن است اشکال مختلفی داشته باشد. مثلا هژمون های خیرخواه، کالاهای عمومی را در اختیار کشورهایی که در حوزه نفوذ خود قرار دارند، می گذارند.

هژمون های قهری از قدرت اقتصادی یا نظامی خود برای نظم بخشیدن به کشورهای دیگر در حوزه نفوذ خود استفاده می کنند و هژمون استثمارگر است که منابع را از کشورهای دیگر استخراج می کند. در حال حاضر وضعیت در این رابطه اکولایزری است و ایالات متحده در برخی موارد هنوز هم در صدر است. 

 نظریه ای که در روابط بین الملل که بر نقش هژمونی ها تمرکز دارد، نظریه ثبات هژمونیک است . فرض آن این است که یک قدرت هژمونیک برای توسعه و حفظ نظم سیاسی و اقتصادی بین المللی باثبات ضرورت دارد. بنابراین وضعیت هژمونیک هم زاده قدرت بوده و هم قدرت آور ، تامین کننده منافع می باشد، و البته نکته ای وجود دارد مبنی بر اینکه آیا دوران پساهژمونیک (افول هژمونی) را می توان دوران خلا قدرت هم دانست؟ در خلاء قدرت، نیروهای دیگر تمایل دارند به محض ایجاد این خلاء عجله کنند تا خلاء را پر کنند! شاید بتوان گفت در این حالت با فرض نظم جدید جهانی، بسیاری از قدرت‌ها تشویق می‌شوند تا منافع خود را به گونه‌ای که قبلاً فقط برای قدرت‌های بزرگ باز می‌شد، ابراز کنند. بهر حال این منافع ابرازی در کلیت تفاوت چندانی با تجربه شده ها نخواهد داشت. اینجا تامین منافع تابع قدرت یا خلا قدرت محسوب می شود. این فرصت های طلایی! هرچند سخت اما در احتمال رخ دادن است...

 ‏منافع مطرح برای هر کشوری شامل منافع سیاسی، اقتصادی، امنیت ملی، فرهنگی، زیست محیطی، ...، بشر دوستانه و استراتژیک است که در تغییرات نظم در بین الملل منافع استراتژیک شامل تامین امنیت دسترسی به مسیرهای حمل و نقل کلیدی، مانند خطوط دریایی، خطوط ریلی کوتاه تر،  یا حفظ حضور در مناطق کلیدی جهان ، به نظر جایگاه ویژه ای خواهد داشت. بنابراین تکاپوی ژئوپلتیکی یک از جبرهای شکل گیری هر گونه نظم نوین خواهد بود. به عنوان نمونه تسلط یا نفوذ در دالان های ترانزیتی و گذرگاه های انرژی و حتی پایگاه های استراتژیک نظامی پوشش دهنده بخش قابل توجهی از تکاپوی ژئوپلتیکی را به خود اختصاص خواهد داد. این یک مسئله اساسی به نظر می رسد چرا که با منافع آتی و پیش بینانه نیز مرتبط است.

 ‏ ‏البته ما می توانیم به استناد برخی تحلیل ها  به منافع غیر پیش پا افتاده نیز اشاره کنیم،  یعنی منافعی که فراتر از نیازهای امنیتی آشکار یک دولت و بقای اقتصادی آن در مواجهه با تهدیدات خارجی مطرح است. شاید بتوان در تغییرات نظم بین الملل سود مطلق (Absolute gain) را در این گروه منافع دسته بندی نمود. منفعت مطلق چیزی است که بازیگران بین‌المللی در تعیین منافع خود به آن توجه دارند، که مثلا در تئوری لیبرالیسم مطرح است. در این حالت منافع بازیگر بین المللی نه تنها شامل قدرت می شود، بلکه اثرات اقتصادی و فرهنگی یک اقدام را نیز در بر می گیرد. این تئوری همچنین با یک بازی مجموع غیرصفر مرتبط است. چنین منافعی می تواند میدان درک رفتاری یا پروگنوز تغییرات نظم در بین الملل را در نگاه تحلیل گر توسعه دهد...

شاید به عنوان نمونه ‏برای پکن و مسکو به عنوان قدرت های مطرح منافع در قالب سیستم چندقطبی بیشتر هنجاری و به معنای محدود کردن تسلط ایالات متحده در امور جهانی است که فضا را برای آرمان های هژمونیک این کشورها ایجاد خواهد نمود. یا تحرکات اخیر دیپلماتیک میان آمریکا و چین نشان از احتمال اشتراک منافع یا مزایای متقابل مشارکت در سطح بین الملل دارد. این تا حدودی می تواتد در برگیرنده اصلاحات نهادی در آینده نیز باشد. چرا که چند جانبه گرایی در چشم انداز دنیای چند قطبی الزامات و جایگاه برابر آور خود بر مبنای قوانین را داشته و حتی به بازتعریف خود و گسترش دامنه آن در حوزه های جدید نیز می اندیشد. اتحادیه اروپا نیز هر چند از نظر سیاسی در حال برساخت محسوب می شود برخی منافع خود را در این زاویه خواهد دید که تائید کننده می باشد. با این تفاسیر چند جانبه گرایی به معنای دنیای چند قطبی نخواهد بود و به نظر می رسد ما با دنیای دو قطبی دو ماهیتی مواجه خواهیم شد( A bipolar world with two different natures)، که البته تعبیر دنیایی چند قطبی را نیز پوشش خواهد داد.

تحریریه مجله ایرانی روابط بین الملل

سخن سردیبر

Has no content to show!

گفتگو

دکتر امیر هوشنگ میرکوشش در گفت‌وگو با ایلنا
دکتر امیر هوشنگ میرکوشش مدیر مسئول مجله ایرانی روابط بین الملل در گفت‌وگو با ...

یادداشت

دکتر امیر هوشنگ میرکوشش(دکتری تخصصی روابط بین الملل)
دکتر زهرا شریف زاده (دکتری تخصصی روابط بین الملل)
میکائیل سانیار( دانشجوی دکتری علوم سیاسی (مسائل ایران)، دانشگاه آزاد اسلامی ...
دکترمریم خالقی نژاد(دبیر سرویس دیپلماسی فرهنگی مجله ایرانی روابط بین الملل)
رامین مجنون پیله رود (دانشجوی دکتری علوم سیاسی)
رضا میرزایی کارشناس ارشد روابط بین الملل
مجید نوری کارشناس و تحلیلگر امور بین‌الملل

مفاهیم و نظریه ها

دکتر امیر هوشنگ میرکوشش
رضا میرزایی کارشناس ارشد روابط بین الملل

مطالب پربازدید

دکتر امیر هوشنگ میرکوشش
دکتر امیر هوشنگ میرکوشش
دکتر امیر هوشنگ میرکوشش
متن سخنرانی دکتر امیر هوشنگ میرکوشش به مناسبت 18 می روز جهانی موزه و میراث ...
دکترامیرهوشنگ میرکوشش

تبلیغات

فراخوان مقاله

تمامی حقوق برای مجله ایرانی روابط بین الملل محفوظ است ©2024 iirjournal.ir. All Rights Reserved

Please publish modules in offcanvas position.