موانع و چالشهای مذاکره ایران و امریکا از دیدگاه نظریه امنیتهستیشناختی
- توضیحات
- نمایش از شنبه, 22 تیر 1398 18:51
- بازدید: 914
دکتر رامتین رضایی عضو هیئت تحریریه مجله ایرانی روابط بین الملل
چهل و دومین هم اندیشی گروه مطالعات روابط بین الملل
جمهوری اسلامیایران و ایالات متحدهآمریکا در حال حاضر بالاترین سطح تقابل و تنش را طی چهلسال گذشته یعنی از زمان شکلگیری و پیروزی انقلاباسلامی در ایران تجربه مینمایند. افزایش روزافزون این تنش حتی برخی از کارشناسان را به هشدار نسبت به وقوع یک برخورد نظامی در منطقه میان دو کشور سوق داده است. حضور گسترده ناوگان نظامی آمریکا در منطقه خلیجفارس و دریایعمان، استقرار هواپیماها و تسلیحات فوقپیشرفته، سرنگونی پهبادآمریکایی در خلیجفارس توسط پدافند هوایی ایران، تحریمهای گسترده و روزافزون و تنشهای لفظی و دیپلماتیک جملگی گواه بر شدت و حدت تقابل میان دو کشور ایران و آمریکا و نزدیک بودن آن به نقطه انفجار دارد.
اما آنچه که شرایط و تحلیل آن را بسیار پیچیده نموده، مفسرین را سردرگم و پیشبینی را دشوار، درخواستها و پیشنهادات مکرر، متناوب و رسمی ایالات متحدهآمریکا و رئیسجمهور این کشور به جمهوری اسلامیایران برای مذاکره و توافق آن هم در اوج تنش و تقابل است. شاید به جرات بتوان گفت در طول تاریخ چهلساله تنش و تقابل میان دو کشور این حجم از درخواست و پیشنهاد مذاکره از سوی آمریکا بیسابقه بوده است. هر چند که تا به امروز تمامی پیشنهادات مذاکره آمریکا از زمان خروج این کشور از برجام توسط ایران رد شده و با مخالفت جدی روبرو گردیده است که نمونه بارز آن پاسخ منفی و قاطع رهبر جمهوری اسلامیایران به میانجیگری نخستوزیر ژاپن و پیام رئیسجمهور آمریکا بود. صرفنظر از ریشههای تقابل ایران و آمریکا دلایل متعددی در مخالفت جمهوری اسلامیایران با مذاکره مستقیم با آمریکا ارائه گردیده است. از جمله بیاعتمادی به این کشور به دلیل خروج از برجام، نبود توجه و احترام از سوی آمریکا و سیاستهای یکجانبه مواردی هستند که عمدتا در رد و ضدیت مذاکره مستقیم جمهوری اسلامیایران با آمریکا مطرح و ارائه میگردند.
اما باید توجه داشت که مذاکرات کرهشمالی با آمریکا و از جمله مذاکرات و دیدارهای مستقیم رهبر کرهشمالی با رئیسجمهور آمریکا نیز در شرایطی مشابه و توام با نابرابری صورت گرفت. بنابراین لازم و ضروری است که موانع مذاکره ج.ا.ا با امریکا از منظری دیگر مورد تحلیل و بررسی و کنکاش قرار گیرد. چرا که در نگاه اول مذاکره مستقیم جمهوری اسلامیایران با ایالات متحده آمریکا و خصوصا توافق با این دولت میتواند منافع مادی و اقتصادی قابلتوجهی در برداشته باشد اما آنچه که خود را نمایان میسازد مساله هویت، ایدئولوژی و مبانی ارزشی است که در اثر مرور زمان به عادت و رویهای بعضا تغییرناپذیر مبدل گردیده و تثبیت گشتهاند. این گفتار و نوشتار کوتاه در پی آنست که موانع و چالشهای مذاکره مستقیم ج.ا.ا با آمریکا و مخالفت و ضدیت با آن را از منظر نظریه امنیت هستیشناختی مورد بررسی قرار دهد. اما پیش از آن شناخت و بررسی کلی و اجمالی نظریه امنیت هستیشناختی ضروری به نظر میرسد.
نظریه امنیت هستیشناختی که افرادی چون آنتونیگیدنز و جنیفرمیتزن از واعظان برجسته آن به شمار میروند به طور کلی بر این نکته اساسی تاکید دارد که بر خلاف روششناسی پوزیتیویستی و خصوصا رویکرد واقعگرایی، آنچه برای دولتها و سایر کنشگران انسانی آن در عرصه روابط بینالملل حائز اهمیت است نه صرفا حفظ امنیت و موجودیت و بقای فیزیکی و مادی بلکه حفظ و تداوم و بقای هویت، ارزشها و بعضا مبانی ایدئولوژیک است. به عبارت بهتر میتوان گفت از منظر امنیت هستیشناختی حتی اگر امنیت و بقای فیزیکی و مادی دولتها و کنشگران انسانی آن تامین و تضمین باشد اما مبانی غیرمادی، هویتی و ارزشی آنان مورد تهدید قرار گرفته و یا خدشهدار گردد، به شدت عکسالعمل نشان داده و به تقابل خواهند پرداخت. حتی میتوان گفت دولتها و کنشگران و تصمیمگیرندگان آنها حاضر خواهند بود که برای حفظ و احیای مبانی هستیشناختی و ارزشی و هویتی خود موجودیت و منافع فیزیکی و مادی خود را نیز به خطر بیندازند.
در مرکز نظریه امنیت هستیشناختی یک مفهوم مهم و اساسی به نام نظام اعتمادپایه قرار دارد. بر این اساس رفتار، گفتار و عملکرد دولتها و کنشگران انسانی آنها در اثر تکرار، تداوم و مرور زمان به یک عادت نهادینه شده و غیر قابل اجتناب تبدیل گردیده و فراتر از آن جنبه ارزشی، معنایی و هویتی مییابد که دولت و کنشگران انسانی آن خود را در چارچوب آن تعریف نموده و در معرض ارزیابی قرار میدهند. حال اگر این نظام اعتمادپایه و عادتشده مورد تعرض، چالش و یا حتی در معرض تغییر و تحول قرار گیرد با خشم و عکسالعمل تقابلآمیز کنشگران مواجه خواهد گردید. به دیگر سخن هر آنچه که این نظام اعتمادپایه و مبانی هویتی و ارزشی منبعث از آن را با اندک تهدید و چالشی مواجه سازد به شدت مورد مقاومت و تقابل قرار خواهد گرفت.
اکنون باید ضدیت جمهوری اسلامیایران با مذاکره مستقیم با آمریکا را از منظر امنیت هستیشناختی و نظام اعتمادپایه مورد کنکاش و بررسی قرار داد:
دستکم از زمان اشغال سفارت آمریکا در تهران در سال 1358/1979آمریکاستیزی و غربستیزی محور و پایه اساسی سیاستخارجی جمهوری اسلامیایران قرار داشته و به صورت مداوم گفتمان آمریکاستیزی از تمامی تریبونهای رسمی، تجمعات و راهپیماییها، سخنرانیها و نوشتههای مطبوعات و پیامهای رسانهای تکرار و نهادینه گردیده و عملا به بخش مهم و اساسی نظام اعتماد پایه ج.ا.ا. تبدیل گردیده است. اگر به مورد فوق دیگر مولفههای ارزشی هویتی مانند: تشکیل امت واحدهاسلامی به عنوان غایت نهایی سیاست خارجی جمهوری اسلامیایران، تحقق حاکمیت الله بر روی زمین، حمایت از مسلمینجهان، حمایت از مظلومین و مستضعفین جهان، حمایت از جنبشهای آزادیبخش، مبارزه بیوقفه با استکبار جهانی و نابودی و محو اسراییل را بیفزاییم مساله امنیت هستیشناختی و نظام اعتمادپایه به عنوان یک چالش و مانع در مذاکره مستقیم با آمریکا بسیار آشکارتر میگردد.
در مجموع و براساس نظریه امنیت هستیشناختی میتوان گفت که مذاکره مستقیم با آمریکا از دو جنبه میتواند نظام اعتمادپایه و هویت ایدئولوژیک جمهوری اسلامیایران را با چالش مواجه سازد. اول اینکه مذاکره مستقیم و توافق احتمالی میتواند به معنی پایان گفتمان هویتی و عادت شده آمریکاستیزی در جمهوری اسلامیایران تلقی شود که در چارچوب این نظریه قابل تحمل نخواهد بود. دوم اینکه مذاکره مستقیم و توافق احتمالی خواه ناخواه میتواند به دیگر حوزههای هویتی، عادتشده و نظام اعتمادپایه که در فوق به آنها اشاره شد نیز تسری یافته، آنها را خدشهدار و بعضا پایان یافته به حساب آورد که این واقعیت نیز در چارچوب مبانی ارزشی، هویتی و ایدئولوژیک جمهوری اسلامی ایران قابلتحمل نخواهد بود. اگر به دو مورد ذکر شده مورد سومی را نیز که بیشتر جنبه داخلی داشته بیفزاییم مساله بسیار پیچیدهتر خواهد شد. مذاکره و توافق با آمریکا می تواند به برتری گفتمان لیبرال بر گفتمان آرمانگرا-انقلابی نیز منجر شود که همین موضوع به تنهایی یکی از چالشهای مهم در مذاکره مستقیم به شمار میرود.
در پایان باید گفت به باور این گفتار کوتاه دلیل اصلی ضدیت ج.ا.ا. نسبت به مذاکره مستقیم با آمریکا نه صرفا مسائل و دغدغههای امنیتی و نظامی و سیاسی بلکه احساس تهدید نسبت به مبانی هستیشناختی، هویتی، ارزشی و نظام اعتمادپایه است.
تحریریه مجله ایرانی روابط بین الملل
کلیه حقوق این وب سایت متعلق به مجله ایرانی روابط بین الملل است.
باز نشر مطالب با ذکر منبع بلامانع است.