شما اینجا هستید: Homeکتاب ها و مجله های علمیکتابخانهحل اختلاف افغانستان و ایران بر سر آب

حل اختلاف افغانستان و ایران بر سر آب

*زهرا شریف زاده

مقدمه
در منطقه‌ای مانند خاورمیانه که ذاتا خشک است و اکنون به دلیل تغییرات آب‌وهوایی خشک‌تر هم شده، آب یعنی آبادانی و هیچ کشوری حاضر نیست به راحتی آب را در اختیار دیگری بگذارد. ایران ٢٦رود کوچک و بزرگ دارد که ٢٢‌درصد از مرزهای ایران را تشکیل می‌دهند اما ٥رود بزرگ هیرمند، هریرود، اروند رود، اترک و ارس نقش حیاتی برای ایران دارند. در این میان از منازعات مربوط به ٢رود هریرود و هیرمند بیش از بقیه توجه کارشناسان بین‌المللی را به خود جلب کرده است. این ٢ رود در شرق ایران و در همسایگی افغانستان و ترکمنستان جریان دارند. هر ٣ این کشورها نیز آب‌وهوایی خشک دارند و این ٢ رود برای آنها ارزش زیادی دارد. رودخانه هیرمند با آورد تقریبی سالانه ٥/٨‌ میلیارد مترمکعب از کوه‌های غرب کابل سرچشمه گرفته و پس از طی ١٠٥٠کیلومتر وارد ایران می‌شود. در حال حاضر سهم ایران از آب این رودخانه حدود ٢٦ مترمکعب در ثانیه یا ٨٠٠‌ میلیون مترمکعب در‌ سال است.
از سوی دیگر قراردادهای استعماری، خشکی آب‌وهوا و تنش‌های سیاسی در داخل افغانستان و همچنین میان کشور ما و ایران به بروز اختلافاتی درباره آب منجر شده است. به همین دلیل تا به امروز این اختلافات همچنان ادامه دارد. براساس قراردادهای بین‌المللی آب رودهای مشترک باید میان کشورها به‌طور مساوی تقسیم شود اما این تقسیم‌بندی همیشه امکان‌پذیر نیست. برهمین اساس جنگ آب میان افغانستان و ایران یکی از دلایلی است که رابطه ٢ کشور را تحت‌تاثیر قرار داده است.حال در این تحلیل بدنبال این هستیم ایران چه اقداماتی می تواند در قبال افغانستان در خصوص آب انجام دهد؟
اختلافات آب بین ایران و افغانستان
مشکلات آبی بین دو کشور قدمتی به‌اندازه تأسیس کشور افغانستان دارد. ایران در کنفرانس پاریس با اکراه استقلال افغانستان را به رسمیت شناخت اما با پیروی نیروهای بریتانیا در جنگ گندمک** بر نیروهای افغانی1256و انعقاد قرارداد تحت‌الحمایگی افغانستان ۱۸۷۹ ایران در مرزهای شرقی خود عملاً با بزرگ‌ترین قدرت دنیا همسایه شد؛ بنابراین قراردادهای مرزی بین ایران - هند و ایران - افغانستان تابعی از اراده و خواست نیروهای استعماری حاضر در پیرامون ایران بود. اختلافات مرزی بین ایران و این کشور با حکمیت‌هایی که افسران انگلیسی در رأس آن قرار داشتند به انجام رسید. حکمیت گلد اسمیت و مک ماهون در 1275 برای تعیین سرنوشت دریاچه هامون و رود هیرمند سرنوشت‌ساز بود. سرهنگ مک ماهون یک‌سوم حقابه هیرمند را به ایران داد و دوسوم آن را حق افغانستان دانست. در سال ۱۳۱۵، پروتکل موقتی بین طرفین منعقد شد که به‌موجب آن آب در سد کمال خان به‌صورت مساوی تقسیم شود و برای اینکه از روستای چهار برجک تا بند کمال خان اضافه بر مقدار آبی که فعلاً برده می‌شود مصرف نشود، دولت افغانستان تعهد کرد در فاصله مزبور علاوه بر نهرهایی که جاری بوده و هست نهر دیگری احداث و حتی تعمیر نکند. عدم پایبندی دولت افغانستان به این قرارداد موجب شد که مشکل کم‌آبی در سیستان همچنان ادامه یابد. این مشکل به‌خصوص با حفر نهر به قرا و جبل سراج در خاک افغانستان که برخلاف نص صریح حکمیت گلداسمیت و قرارداد ۱۳۱۷ بود، افزایش یافت. در طول این سال‌ها ایران مجدداً تلاش کرد تا مذاکراتی را با دولت افغانستان آغاز کند ولی این مذاکرات هیچ‌گاه به نتیجه مثبتی نرسید. ایران با پروژه سد کمال خان هم مشکل دارد و آن را از عوامل کاهش شدید جریان آب به استان سیستان و بلوچستان می داند. پروژه سد کمال خان در سال 1375 آغاز شد اما به علت مشکلاتی مانند جنگ تا سال 2011 ادامه نیافت. این سد در 95 کیلومتری شهر زرنج در ولایت نیمروز قرار داد. اختلاف بر سر این سد به سطحی رسید که به عنوان مثال در سال 2012 افغانستان ایران را به توطئه برای خرابکاری در این سد از طریق حمایت از یک گروه خرابکارمتهم کرد. اتهامی که ایران آن را رد می کند.
کانال های آبیاری و سدسازی افغانستان با ساخت کانال های آبیاری و سد سازی در دره هلمند در امتداد رودخانه هیرمند همیشه سعی در ایجاد سیستم آبیاری بهتر و بهره وری بیشتر در کشاورزی داشت. به هیمن منظور دولت افغانستان برای بازسازی کانال های آبیاری یک شرکت آمریکایی را که به نام موریسون-نودسن معروف بود ، درگیر کرد. در سال 1325 شرکت ساخت کانال های آبیاری و جاده ها را در قسمت جنوبی دره هلمند آغاز کرد. این پروژه به دلیل برنامه کمک های ایالات متحده آغاز شد و در نیمه راه پروژه آنها تصمیم گرفتند از مخازن ساخته شده قبلی برای صرفه جویی در هزینه استفاده کنند. این اقدام و تصمیم کاملاً نسنجیده بود
در ۱۳۳۱ دو طرف با وساطت امریکا کمیسیون جدیدی را برای این منظور تأسیس کردند که به کمیسیون دلتای رود هیرمند معروف شد. در این قرارداد حق تقدم آب مشروب سیستان نسبت به سایر مصارف موردپذیرش کمیسیون بی‌طرف قرار گرفت، مقدار آب موردنیاز سیستان ۲۲ مترمکعب در ثانیه اعلام شد که موردتوافق دولت ایران قرار نگرفت.ایران در سال ۱135دو میلیارد دلار برای طرح توسعه افغانستان در نظر گرفت که این مبلغ در حقیقت در ازای ۴ مترمکعب اضافه آب در ثانیه به افغانستان پرداخت می‌شد. پس از کودتا علیه ظاهر شاه در ۱۳۵۲ بی‌ثباتی افغانستان را فراگرفت. ولی درنهایت در خردادماه ۱۳۵۶ دولت جمهوری افغانستان نیز این معاهده را لازم‌الاجرا دانست. از مجموع ۸۲۰ میلیون مترمکعب حقابه تعیین شده ایران در معاهده ۱۳۵۱، تنها ۳۰ میلیون مترمکعب آب تحویل ایران داد و بقیه آن را توسط سدها در بالادست هیرمند، ذخیره کرد.
بااین‌وجود به دنبال کودتاهای پی‌درپی در افغانستان و مسائل بی‌شمار داخلی آن کشور، موجی از ابهام سیاست کلی افغانستان را در این خصوص در برگرفت. در دوره طالبان مسیر رود هیرمند به روی ایران بسته‌شد. این سیاست پس از سقوط طالبان حفظ شد. درنهایت باید تأکید کرد که «آخرین اراده» طرفین در خصوص آب هیرمند، مربوط به قرارداد منجر به کمیسیون دلتا است.
اما حوادثی از جمله کودتای 1973 افغانستان، انقلاب 1979 ایران، اشغال افغانستان توسط نیروهای شوروی وقت در سال 1979، و پس از آن جنگ داخلی افغانستان و حکومت طالبان همگی تاثیری فاجعه آمیز بر سرنوشت تالاب هامون که از آب هیرمند سیراب می شد گذاشتند.
در دو دهه اخیر، تالاب بین المللی هامون که زمانی حاصلخیز و بود به غایت خشک و کم آب شده است. حکومت طالبان، که پس از کشته شدن دیپلمات های ایرانی در مزار شریف در 1998، با ایران تا آستانه جنگ پیش رفت، دریچه سد کجکی رود هیرمند را بست و جریان آب را به روی ایران قطع کرد. بسته بودن سد کجکی که تا سال 2002 ادامه یافت.افغانستان در سال‌های اخیر با ایجاد سدهای متعدد و انسداد بندهای خاکی روی رودخانه هیرمند، راه ورود آب به ‌هامون را بسته و موجب خشکسالی بخشی از مناطق ایران شده است؛ به همین دلیل، ایران می‌بایست به فکر تأمین منابع جایگزین آب برای توسعه منطقه سیستان و بلوچستان باشد. مقامات افغانستان خشک شدن هامون را تا 40 درصد نتیجه خشکسالی می داند و 60 درصد باقیمانده را پیامد عملکرد افغانستان در “جلوگیری از ورود حقابه هامون از رودخانه هیرمند.” می دانند و در طرف مقابل ایران سهم آب ایران را از هیرمند “نامتعادل” می دانند.افغانستان برای تغییر مسیر جریان هیرمند از طریق ساختن سدهای متفاوت “سعی دارد آب به سیستان نرسد و سبب خشکسالی در این منطقه شده است و مدعی است ایران بیش از حقابه که در قرارداد ذکر شده آب دریافت می کند.”
سال‌ها است که اختلاف ایران و افغانستان بر سر منابع آبی مشترک ادامه دارد وضعیت فعلی هیرمند و هریرود تأثیر به‌سزایی بر اکوسیستم منطقه سیستان و بلوچستان و شرق ایران می‌گذارد. شمال استان سیستان و بلوچستان به‌ویژه شهرهای زابل و اطراف آن‌که حیات آن‌ها وابسته به هیرمند و کشاورزیِ اطراف دریاچه هامون است دچار خشک‌سالی شدند. در اثر این خشک‌سالی، بخشی از مردم سیستان در حال مهاجرت به گلستان و خراسان و عمدتاً مشهد هستند درنتیجه آن نیز ترکیب قومی- مذهبی شمال استان با تغییر مواجه شده است. با خالی شدن هر روستای مرزی، هزینه‌های انتظامی و امنیتی تأمین امنیت مرز افزایش می‌یابد و استان‌های مجاور نیز با خشکی و همچنین افزایش جمعیت و درنتیجه حاشیه‌نشینی و مشاغل کاذب روبرو می‌شوند.
افغانستان تجربه سیستان را در استان خراسان تکرار کرده و با احداث سدهای مختلف بر هریرود ازجمله سد سلما، به‌طورکلی نیمه شرقی ایران را با چالش حیاتی روبرو ساخته است. این چالش موجبات چالش‌های متعدد اقتصادی، جمعیتی، امنیتی و اجتماعی را فراهم کرده است. احداث سد سلما پس از احداث سد دوستی در شمال خراسان بود، یعنی تلاش ایران برای کاهش وابستگی به هیرمند، با پاتکی جدید از سوی کابل روبرو شد.
علاوه بر این، افزایش جمعیت و رشد برنامه‌های توسعه محور در این منطقه مصرف آب را افزایش داده و به تبع آن مسئله حقآبه ایران از هیرمند بیش از پیش اهمیت یافته است. در واقع افغانستان به آب، به‌عنوان یک منبع هیدروکربنی است و در نگاه طبیعی ازنظر دولتمردان افغانستان، آب در حکم نفت است و دولت باید بخشی از هزینه‌های خود را از طریق فروش آب به همسایگان تأمین کند. در همین راستا افغانستان تاکنون امتیازهای زیادی از ایران بابت اجازه ورود آب‌های رودخانه گرفته است. پر واضح است افغانستان به رودهای هیرمند و هریرود به‌عنوان یک ابزار سیاسی نگاه می‌کند و ادامه این سیاست باعث تعطیلی حیات در نیمه شرقی ایران شده و بحران‌هایی چون بیکاری، مهاجرت، ریز گردها، حاشیه‌نشینی و از همه مهم‌تر جنگ داخلی بر سر آب را پدید خواهد آورد.
این در حالی است که حسن روحانی، ضمن ابراز نگرانی نسبت به احداث سدها و بندهای متعدد در افغانستان، مطرح کرد: «این اقدامات در استان خراسان و سیستان و بلوچستان تأثیرگذاراست و نمی‌توانیم در برابر آنچه محیط زیست ما را تخریب می‌کند، بی‌تفاوت باشیم.» به همین دلیل، مقامات ایرانی که از عزم دولت افغانستان مطلع هستند بایستی ضمن پافشاری بر احقاق حق قانونی ایران در مذاکرات میان دو کشور، فارغ از هر نتیجه‌ای، به فکر تأمین منابع آبی جایگزین برای توسعه منطقه سیستان و بلوچستان و شرق کشور باشند.چرا که چندی پیش محمد اشرف غنی، رئیس جمهور افغانستان با اشاره به عزم دولتش بر سرمایه‌گذاری در مهار آب‌های این کشور عنوان کرد: «هرقطره آب افغانستان نسبت به تیل (نفت)همسایه‌ها قیمتی‌تر خواهد بود».
افغانستان بر این باور است که از طریق کنترل آب‌های خروجی‌اش به سمت ایران قادر است رفتار و تصمیمات سیاسی ایران در زمینه فروش نفت ارزان و پذیرش مهاجران را کنترل کند. «سیاست احداث سد» از سوی افغانستان تا اندازه زیادی به سود کشورهای رقیب تمام‌شده است. کشورهایی چون ترکیه با بستن قراردادهای پرسود با افغانستان وظیفه احداث سد را برعهده‌گرفته‌اند و بخش عمده کمک‌های خارجی به افغانستان صرف احداث سد بر مسیر هیرمند و هریرود می‌شود.
از طرفی افغانستان سعی دارد با استفاده از این موضوع معاوضه آب به جای نفت از سوی افغانستان انجام دهد و تأکید بسیاری بر «آب در مقابل برق» دارد در حال حاضر چیزی در حدود ۷۰ درصد برق افغانستان، وارداتی است و تنها ۳۰ درصد برق در داخل این کشور تولید می‌شود. به گفته برخی از منابع آگاه، مقامات افغانستان می‌خواهند به ازای آب مازاد بر حقابه، از ایران درخواست کنند که یک نیروگاه برق در افغانستان راه‌اندازی کند. این در حالی است که ایران به صراحت گفته‌ است که بیش از آن میزان آبی که در معاهده 1354 بین دو کشور توافق شده، به آب مازاد احتیاج ندارد.
ایران اقداماتی که باید در این خصوص انجام دهد عبارتند از :
- اولین اقدام ایران طرح انتقال آب دریای عمان به استان‌های شرقی ایران است که باتوجه به تأثیرگذاری اجرای پروژه‌های یادشده در رونق منطقه، استان‌های خراسان رضوی، خراسان جنوبی و سیستان و بلوچستان، شرکت مجری پروژه را تشکیل داده و سهامداران را جهت اجرا مشخص نموده‌اند تا در چارچوب مجوزهای تخصیص آب دریای صادره،نسبت به عملیاتی نمودن طرح اقدام نمایند.لازم بذکر است که انجام طرح انتقال آب از دریای عمان به سیستان وبلوچستان، آب شرب مردم زاهدان را تأمین خواهد کرد و نباید منتظر تصمیم افغانستان برای تأمین آب بود و حتی اگر میلیاردها متر مکعب آب از رودخانه هیرمند منتقل شود، نباید از این طرح صرف‌نظر کرد.
- دوم اینکه ایران باید با این مسئله روبرو شود . مهم‌ترین نکته در خصوص مسئله آب‌های شرق کشور و حوزه‌های آبی کشور افغانستان با توجه به ریشه مسئله (مرز) این است که ایران باید به‌صورت جدی و در عالی‌ترین سطوح تصمیم‌گیری با این موضوع روبرو شود و از فرار یا به تعویق انداختن سیاست‌پردازی در این زمینه پرهیز کند. رویارویی قاطع با مسئله در عالی‌ترین سطوح یکی از راه‌کارهای مهم است.
- سوم اینکه دیپلماسی برد-برد به‌ویژه با محوریت امتیاز ترانزیت در چابهار و اقیانوس هند از گزینه‌های عملی مهم در خصوص منابع مشترک آبی است که از آن به‌عنوان معامله بزرگ با افغانستان یاد می‌شود.
- چهارم استفاده از اهرم مهاجران است چرا که این کشور توان و گنجایش نگهداری از انبوه مهاجران غیرقانونی را که در ایران زندگی می‌کنند ندارد و در صورت اخراج آن‌ها از ناحیه ایران با بحران مشروعیت و رضایت‌مندی مواجه خواهد شد؛ بنابراین ایران حق دارد بر اساس استفاده از حق حاکمیت ملی، مهاجران غیرقانونی افغان را از کشور اخراج و یا خواستار گام مثبت کابل در زمینه منابع آبی شود. به‌ویژه اینکه همین مهاجران نیز اکثراً علاقه‌مند به حضور در نواحی پر آب ایران هستند.
- پنجم اتخاذ سیاست هیدروپلیتیکی در زمینه سیاست‌های زیست‌محیطی و آبی است.
- در نهایت استفاده از قدرت نرم ایران برای تأمین امنیت ملی و بقای کشور است. با وجود اینکه ایران در پایین دست‌ رودخانه‌‎ها قرار دارد و تحت تأثیر اثرات جانبی خشکسالی تالاب هامون، افزایش شدید ریزگردها، بیکاری صیادان، کم‌رونق شدن کشاورزی،مهاجرت مردم بومی به حاشیه شهرهای چون مشهد، گسترش فقر و ناامنی غذایی قرار گرفته است این شرایط به دلیل اجرای طرح‌های جایگزین آب پایدار نخواهد ماند و ایران نبایستی تنها به انجام مذاکرات به منظور یافتن راه حل مشترک با افغانستان بسنده کند. در یک رویکرد واقع گرایانه ایران می‌تواند با استفاده از اهرم‌های فشار خود، دولت افغانستان را مجبور به اجرای تعهدات خویش کند.
لازم به ذکر است که اشرف غنی پیشنهاد کرده است که آب هیرمند معاهده کل افغانستان با ایران است وموضوع آب سد کمال خان نیز با این معاهده تطبیق داده خواهد شد و افغانستان به تعهدات خود عمل خواهد کرد. البته ایران برای تقاضای آب بیشتر از این معاهده، باید با افغانستان مذاکره و مبلغی پرداخت کند.البته آینده سد کمال خان به تبدیل شدن نیمروز به بندر تجاری بستگی دارد که کلید آن چابهار خواهد بود.
حال اگر دو کشور حاضر به حل مسئله نباشند می‌توانند با رویکرد حقوقی و سیاسی سال‌ها به گفت‌وگوهای خود ادامه داده و بدون حاصل شدن نتایج ملموس و کاربردی، فرصت‌ توسعه اقتصادی برای دو کشور را از دست بدهند. دولتمردان افغانستان باید بدانند که توسعه روزافزون شرق ایران به ویژه سیستان و بلوچستان می‌‎تواند روزنه‌ای برای پیشرفت این کشور باشد و در صورت حل مسئله حقابه ایران از هیرمند، دو کشور همسایه می‌توانند در مورد دیگر مسائل مهم اقتصادی مانند اجازه دسترسی افغانستان به آب‌های بین‌المللی از طریق بندر چابهار گفت‌وگو کنند.

 

*عضو هیئت تحریریه مجله ایرانی روابط بین الملل

**
معاهده گندمک، در گندمک در تاریخ ۲۶ می ۱۸۷۹ م. میان امیر محمد یعقوب خان نواسه امیر دوست محمد خان و «سر لوئیس کیوناری» نماینده سیاسی انگلیس در ده ماده به امضا رسید.بدین وسیله امیر محمد یعقوب خان علاقه کرم تا ابتدای جاجی، درهٔ هیبتناک خیبر تا کناره شرقی هفت چاه، لندی کوتل و سیبی و پشین را تا کوه کوژک و استقلال افغانستان را یکجا به هند بریتانیا تسلیم دادند. به استقبال موفقیت این معاهده «لیتن» گورنرجنرال هند در هند برتانوی و کابینهٔ «بنجامین دیزرائیلی» در لندن از شادی این فتح عظیم و سهل‌الحصول که شاهرگ‌های حیاتی سوق‌الجیشی افغانستان را (بولان، پیوار و خیبر) در دسترس انگلیس گذاشته بود، جشن گرفتند

 

تحریریه مجله ایرانی روابط بین الملل