شما اینجا هستید: Homeکتاب ها و مجله های علمیکتابخانهچشم‌انداز سیاست‌خارجی ایران در 2021 (1400 هجری‌خورشیدی)

چشم‌انداز سیاست‌خارجی ایران در 2021 (1400 هجری‌خورشیدی)

*دکتر رامتین رضایی

تبیینی‌ آسیب‌شناسانه بر معرفت‌شناسی سیاست‌خارجی جمهوری‌اسلامی‌ایران
برای تبیین سیاست‌خارجی جمهوری اسلامی‌ایران لازم است که اصول و مبانی ایدئولوژیک و برداشت فقهی و ضد‌سکولاری( به عنوان تنها مدل حال حاضر در میان تمامی کنشگران‌ روابط بین‌الملل مدرن) این نظام‌سیاسی از روابط و نظام بین‌الملل کاملا سکولاری‌، دقیقا مورد مداقه‌ و مطالعه قرار گیرد. لهذا‌ این نوشتار در پی تبین و توصیف اصول و مبانی یاد شده نیست، چرا که در تحلیل‌های پیشین و نیز دیگر منابع به تفصیل به این مهم پرداخته شده است. آنچه در پی توضیح و آسیب‌شناسی آن خصوصا در آغاز سال 1400 خورشیدی هستیم بیشتر ناظر بر معرفت‌شناسی روابط بین‌الملل از نگاه و منظر ایرانیان و خصوصا متصدیان‌ و تصمیم‌سازان سیاست‌خارجی ج.ا.ایران است.
معرفت یا شناخت‌شناسی روابط بین‌الملل به این موضوع می‌پردازد که ما مناسبات، قواعد و نظم حاکم بر محیط بین‌الملل از یک‌سو و جایگاه خود در سلسله‌مراتب این مناسبات را چگونه شناخته و ادراک می‌کنیم؟ روابط بین‌الملل و سیاست‌خارجی چه جایگاهی در نگرش و شناخت ما داشته و چه نقشی ایفا می‌نماید؟ در همین راستا در این نوشتار ابتدا برخی از ملزومات سیاست‌خارجی و روابط بین‌الملل را طرح و در چارچوب آن به ‌آسیب‌شناسی شناختی ایرانی از این ملزومات و قواعد پرداخته خواهد شد.


-سیاست‌خارجی حوزه‌ای تخصصی و مستقل اما مرتبط با سیاست‌داخلی است نه در امتداد آن
نگریستن به سیاست‌خارجی و روابط بین‌الملل به عنوان حوزه و محدوده‌ای تخصصی و حتی‌الامکان مجزا از رویکرد‌های صرف جناحی و حزبی یک ضرورت اجتناب‌ناپذیر است. به این معنا که هر شخص یا هر نهادی لزوما مجاز به اظهار‌نظر در مورد مسائل مربوط به این حوزه به استثنای مواردی‌ خاص و هماهنگ شده نمی‌باشد. مفهومی به نام سیاست‌خیابانی و این واقعیت که عرصه سیاست‌خارجی و روابط بین‌الملل در ایران به مثابه موضوعی داخلی نگریسته‌ می‌شود که هر کس صلاحیت اظهار‌نظر در خصوص آن را دارا می‌باشد، به‌طور قطع یکی از آسیب‌های جدی این مقوله در کشور به شمار می‌رود.


-سیاست‌خارجی کشورها و به‌طورکلی کنشگری‌ در محیط بین‌الملل شخصی، حزبی و جناحی نیست
از آسیب‌های جدی و چشمگیر در سیاست‌خارجی ایران تبعیت نسبی آن از مواضع جناحی و تغییر تاکتیک‌های اساسی مترتب بر آن است. شاید کمترین کشوری در جهان را یافت که با تغییر دولت(منظور قوه‌مجریه) و جابه‌جایی جناح‌ها یا احزاب‌سیاسی، رویکرد‌های سیاست‌خارجی از تنش‌زدایی به تنش و یا انقلابیگری‌ و بر‌عکس تغییر و تحول یابد. به عنوان مثال دوران هشت‌ساله تنش‌زدایی در دوران ریاست‌جمهوری سید‌محمد‌خاتمی ناگهان در دوران محمود‌احمدی‌نژاد به تقابل و کاهش و بعضا قطع روابط با بسیاری از دول جهان و منطقه منجر گردید. سپس در دوران ریاست‌جمهوری حسن‌روحانی بار‌دیگر به توافق و همکاری با غرب و خصوصا گروه موسوم به پنج بعلاوه‌یک تغییر مسیر داد. چنین نوسانات بسیار حیرت‌آور که حتی سردرگمی‌( بخوانید بی‌اعتمادی) کنشگران‌ و بازیگران منطقه‌ای و جهانی را نیز سبب گردیده است، نشان از تسلط رویکرد و نگاه حزبی و جناحی و به عبارت بهتر تداوم سیاست و مشاجرات داخلی در حوزه‌ای متفاوت به نام سیاست‌خارجی دارد.
این نوع از معرفت‌شناختی روابط بین‌الملل خود زمینه‌ساز برداشت‌ها و تحلیل‌های نادرست از سیاست‌خارجی دیگر دولت‌ها را نیز به‌دست داده و بنیاد سردرگمی تحلیلگران و تصمیم‌سازان داخلی و غافلگیری آنان را نیز همواره سبب گردیده است. به عنوان مثال تصور، نگاه و برداشت صرفا حزبی و بعضا شخصی از سیاست‌خارجی آمریکا و این خیال‌پردازی اشتباه که نامزد حزب دموکرات متفاوت از نامزد جمهوری‌خواهان در انتخابات 2020 در سیاست‌خارجی و نسبت به ایران عمل خواهد کرد نتیجه همین معرفت‌شناسی غلط از سیاست‌خارجی آمریکا و به‌طور‌کلی روابط بین‌الملل است. به همین دلیل دستگاه دیپلماسی کشور از زمان ورود جو‌بایدن به کاخ‌سفید همه تصورات و رویاهای خود را نقش بر آب دیده و به جز تداوم مسیر و شعارهای گذشته قادر به اخذ تصمیم جدید و در پیش‌گرفتن تاکتیک نوینی نیست. در صورت پیروزی جناح اصولگرا در انتخابات سال پیش‌رو یعنی 1400 هجری‌خورشیدی، باز‌هم این احتمال قریب به یقین وجود دارد که کلیه تمایلات جناح اصلاح‌طلب به برجام‌ و مذاکرات محدود به آن کنار گذاشته شده و فضای تنش میان ج.ا.ا و آمریکا بار‌دیگر به سطح سال‌های پیش از 2015 میلادی بازگردد.


-کنشگران‌ جهانی و منطقه‌ای سیاست‌خارجی خود را بر مبنا و برای ایران تنظیم نمی‌کنند
این تصور که ایران مرکز جهان است از یک‌سو ریشه در اندیشه‌های ایرانشهری‌ دارد و از سوی دیگر محصول توطئه‌باوری به شدت قدرتمند است که همواره عنصر اساسی و خدشه‌ناپذیر معرفت به روابط بین‌الملل از سوی کارگزاران سیاست‌خارجی کشورمان به شمار می‌رود. این نوشتار در پی تشریح یا علت‌یابی و ریشه‌یابی این رویکرد فرهنگی و ذهنی نیست، اما از مصادیق عمده آن این است که دیگران( غرب به رهبری آمریکا و متحدان منطقه‌ای آن) همواره یا به دنبال باج دادن به ایران هستند و یا در‌ پی ضربه زدن به نظام‌سیاسی و کشور. اما دست‌کم اسناد شورای امنیت‌ملی ایالات متحده‌آمریکا هیچگاه ج.ا.ا را به عنوان اولویت یا اولیت‌ موضوعات و یا حتی تهدیدات مطرح ننموده‌اند. در سطح منطقه‌ای نیز اگر‌چه ضرورت مقابله با تهدیدات ج.ا.ا از سوی متحدان آمریکا همواره و صراحتا مطرح می‌شود، اما توسعه‌اقتصادی، رشد‌تجاری و صنعتی و جذب گردشگر از اولویت‌های اساسی رقبای منطقه‌ای است و نه صرفا مقابله با ج.ا.ایران. بنابراین بسیاری از تصورات باید مورد ارزیابی و بازبینی داخلی در عرصه سیاست‌خارجی قرار گیرد.
بنابراین و بر‌اساس آسیب‌های شناختی یاد شده می‌توان چشم‌انداز سیاست‌خارجی جمهوری‌اسلامی‌ایران در 1400 هجری‌خورشیدی یا 2021 میلادی همچنان بر بنیان رویا‌گرایی و بلند‌پروازی‌های احتمالا پر‌هزینه مورد ارزیابی و رصد قرار داد. آنچه اهمیت دارد ضرورت همراهی با قواعد سیستماتیک و ساختاری محیط بین‌المللی ضمن اولویت و اولیت‌ قائل شدن بر منافع‌ملی است و نه تقابل صرف با ساختار حاکم بر روابط و سیاست بین‌الملل.

 

*عضو هیئت تحریریه مجله ایرانی روابط بین الملل

 

تحریریه مجله ایرانی روابط بین الملل