شما اینجا هستید: Homeکتاب ها و مجله های علمیکتابخانه استراتژي آمريکا در مبارزه با تروريسم

استراتژي آمريکا در مبارزه با تروريسم

نصیر جینور*

 

آمريکا سياست‌هاي خود براي مبارزه با تروريسم را بر اين مبنا قرار مي‌دهد که تروريسم ترکيبي است ازخود‌بيگانگي سياسي، اعتراض نسبت به سياست‌ها، خرده فرهنگ‌ها و ايدئولوژي‌ها. بر طبق سند استراتژي آمريکا در مبارزه با تروريسم، اين کشور در وضعيت جنگي قرار دارد. اين جنگ با حرکت‌هاي تروريستي فراملي است. در عين حال اين جنگ، يک جنگ عقيدتي است و تفاوت آن با استراتژي‌هاي گذشته آمريکا آن است که اين بار بحث مقابله ايدئولوژيک و انهدام کامل گروه تروريستي محور اصلي استراتژي است، نه شناسايي و محاکمه سران و رهبران اين گروه‌ها.
بر اساس اين سند، آمريکا براي دستيابي به اهداف استراتژيک و پيروزي در جنگ با ترور، بايد موارد زير را به انجام برساند:
ـ ايجاد دموکراسي‌هاي کارآمد به عنوان عاملي براي مقابله با ايدئولوژي تروريسم و به ويژه ايدئولوژي‌هايي که جنگ را با آموزه‌هاي ديني در هم مي‌آميزند.
ـ جلوگيري از حملات گروه‌ها و شبکه‌هاي تروريستي
ـ جلوگيري از انتقال سلاح‌هاي کشتار جمعي به دولت‌هاي ياغي و متحدان تروريست آنان
ـ مقابله با حمايت گروه‌هاي تروريستي توسط دولت‌هاي ياغي
ـ مقابله با حکومت تروريست‌ها بر ملت‌ها و استفاده از سرزمين آنان براي انجام مقاصد تروريستي خود
ـ ايجاد و پايه‌ريزي نهادها و ساختارهايي که براي مبارزه با تروريست‌ها و تضمين موفقيت نهايي ما لازم است.
ـ جلوگيري از دسترسي كشورها به تسليحات كشتار جمعي.
ـ جلوگيري از دسترسي تروريست ها به تسليحات كشتار جمعي.
ـ تقويت امنيت در مراكز اتمي آسيب پذير جهان و گسترش توانايي كشورها براي رديابي، اختلال و مقابله با فعاليت هايي تروريستي در زمينه تسليحات كشتار جمعي.
ـ جلوگيري از برخورداري گروه‌هاي تروريستي از حمايت و پشتيباني كشورهاي ياغي.
بر طبق سند مذکور، چنين اقداماتي با چالش‌هايي نيز همراه است که عبارتند از:
گروههاي تروريستي و تروريست‌ها امروزه در جهان بيش از پيش پراکنده شده‌اند. ساختار فرماندهي آنان غير متمرکز شده و تبديل به گروه‌هاي کوچک و پراکنده‌اي شده‌اند که وجه مشخصه آنان، بهره‌گيري از يک ايدئولوژي مشخص است.
عليرغم تلاش‌هاي فراوان آمريکا و متحدانش در مقابله با تروريست‌ها، آنان همچنان به فعاليت خود ادامه مي‌دهند.
با وجود آنکه تلاش‌هاي زيادي براي بالا بردن امنيت هوايي، دريايي، زميني و مرزهاي آمريکا صورت گرفته است، اما سرزمين ما همچنان در معرض خطر حمله قرار دارد.
تروريست‌ها به وضوح اعلام کرده‌اند که قصد دارند براي حمله به آمريکا و متحدانش، به سلاح‌هاي کشتار جمعي دست يابند.
مبارزه براي آزادي عراق دستاويز تبليغات تروريست‌ها شده است.
استفاده از اينترنت و رسانه‌ها عملاً باعث شده است تا تروريست‌ها به راحتي با يکديگر ارتباط داشته، آموزش ببينند،‌ عضو گيري کنند، اقدامات حمايتي انجام دهند، تبليغات کنند و بدون هيچ احساس خطري فعاليت‌هاي خود را انجام دهند.
اگرچه القاعده و داعش همچنان يک گروه تروريستي مهم محسوب مي‌گردد، اما چهره تهديدات تروريستي نسبت به 11 سپتامبر تغيير کرده است. امروزه حرکت‌هاي فراملي توسط سازمان‌هاي افراطي، شبکه‌ها، افراد و دولت‌هاي حامي آنان، مهمترين تهديدات به حساب مي‌آيند.
استفاده از اسلام و دارا بودن اهداف ايدئولوژيک و تلاش براي ايجاد تفرقه ميان جوامع مسلمان و غير مسلمان با اين ادعاي ايدئولوژيک و غلط که آمريکا مسبب بسياري از مشکلات جهان امروز و مسلمانان است، باعث شده است تا اسلام به عنوان عامل توجيهي اقدامات اين گروه‌ها و کشورها درآيد. آنان از نظريه جهاد براي انجام اقدامات خشونت‌آميز عليه ما استفاده مي‌کنند.
در اين حالت آمريکا که براي خود مسئوليت رهبري جهان را قايل است، «... به هيچ وجه صبر نمي‌کند تا مجدداً مورد حمله قرار گيرد. ما با تهديدات قبل از آن‌که جنبه بالفعل به خود بگيرند، مقابله خواهيم کرد. رفتار ما کاملاً تهاجمي خواهد بود و با آنان در خارج از مرزهاي خود مبارزه مي‌کنيم تا به آنان اجازه ندهيم وارد مرزهايمان شوند.
در همين راستا آمريکائيان معتقدند مبارزه با تروريسم ، يك جنگ عقيدتي است اما جنگ مذهبي نيست. در کوتاه مدت، مبارزه با تروريسم شامل استفاده از نيروي نظامي و ابزارهاي قدرت ملي براي از بين بردن يا دستگيري تروريست‌ها، از بين بردن فضاي امن آنان، و ممانعت از دستيابي آنان به سلاح‌هاي کشتار جمعي خواهد بود. در بلند مدت، پيروزي در جنگ با تروريسم به معناي پيروزي عقيده و روش است.
مطابق با سند استراتژي امنيت ملي آمريکا، اين کشور از طريق ايجاد نهادهاي جديد يا تعريف کارويژه‌هاي جديد، سعي دارد اهداف مندرج در استراتژي خود را محقق نمايد. برخي از اين تغييرات عبارتند از:
• تاسيس سازمان امنيت داخلي که در شرح وظايف آن، به سه هدف عمده اشاره شده است: جلوگيري از حملات تروريستي در داخل خاك آمريكا ، كاهش آسيب پذيري آمريكا در برابر تروريسم و به حداقل رساندن خسارات و تسهيل بازسازي خود پس از حملات تروريستي.
• طبق استراتژي مبارزه با تروريسم آمريکا در سال 2006، يکي از اصلي‌ترين و خطرناک‌ترين چالش‌هاي موجود در نظر اين کشور، دستيابي و تجهيز تروريست‌ها به سلاح‌هاي کشتار جمعي است. آمريکا براي مقابله با اين چالش، ضمن پيشبرد طرح ابتکار امنيتي توليد و تکثير (PSI)** ، دست به تغييرات فراواني در ناتو زده است. تشکيل نيروي واکنش سريع ناتو به اين نيرو اجازه مي‌دهد تا در کمترين زمان ممکن بتواند در بحران‌هاي رخ داده در هر نقطه از جهان درگير شود.امروزه ناتو از نيرويي دفاعي که وظيفه دفاع از اروپا در برابر شوروي را برعهده داشت، به اتحادي فعال و تهاجمي تبديل شده است که بسرعت در حال گسترش حضور خود در خاورميانه است.
• وزارت دفاع آمريکا در «گزارش چهارسالانه دفاعي» که ارائه می‌دهد بحث‌ جزئيات چگونگي اتخاذ و ايجاد روش هاي مقابله با چالش‌هاي جديد توسط اين وزارتخانه را مطرح كرده است. در گذشته ساختار تفکيک نيروها از مدل ناپلئون پيروي مي‌کرد، اما امروز اين ساختار مطابق ارتش قرن بيست و يک است و از تيم‌هاي تشکيلاتي رزمي پيمانه‌اي تشکيل شده است که قابليت تغيير داشته و هر فرمانده لشگري مي‌تواند از آنان استفاده کند.
در اين طرح آمده است: «...بايد نيرويي را ايجاد کرد كه در مقابله با تهديدات دولتي و غيردولتي (از جمله استقرار تسليحات كشتار جمعي ، حملات تروريستي در حوزه هاي اطلاعاتي يا فيزيكي و خشونت فرصت طلبانه) ابزارهاي بازدارنده‌‌اي خاص را در اختيار ما قرار مي دهد. ما در عين حال به هم پيمانان و رقيبان احتمالي خود درباره اين نيرو اطمينان خاطر خواهيم داد». در عين حال وزارت دفاع سعي در ايجاد قابليت هاي متعارف و غير متعارف پيشرفته در نيروهاي عملياتي ويژه براي مبارزه با تروريست‌ها و مقابله با رقباي نظامي آمريكا ، هم پيمانان و شركايشان است. نکته مهم اين‌که در استراتژي امنيت ملي آمريکا، تندروهاي اسلامي به عنوان اصلي ترين دشمنان آمريکا مطرح شده‌اند.
بر طبق سند استراتژي امنيت ملي و گزارش چهارسالانه دفاعي، وزارت دفاع آمريکا سرگرم تغيير دادن خويش است تا بتواند در چهار حوزه چالشي بين قابليت‌‌هاي خود، توازن بهتر برقرار كند:
ـ چالش هاي سنتي از سوي كشورهايي كه داراي نيروي زميني ، دريايي و هوايي زبده و كارآمد در رقابت نظامي هستند.
ـ چالش‌هاي نامنظم از سوي بازيگران دولتي و غيردولتي كه به روش‌هايي مثل تروريسم و شورش متوسل مي‌شوند تا با برتري‌هاي نظامي سنتي آمريکا مقابله كنند يا درگير فعاليت جنايي مثل قاچاق كالا و مواد مخدر مي شوند كه اين امر امنيت منطقه‌اي را تهديد مي‌كند.
ـ چالش هاي فاجعه بار شامل كسب، تصاحب و استفاده از تسليحات كشتار جمعي توسط بازيگران دولتي و غيردولتي و همچنين بيماري هاي فراگير و انواع بلاياي طبيعي كه تاثيراتي مثل تاثيرات تسليحات كشتار جمعي دارند.
ـ چالش هاي اخلال‌گرايانه و آشوب‌ساز از سوي بازيگران دولتي و غيردولتي كه از فناوري ها و قابليت هاي جديد (مثل بيوتكنولوژي ، مجازي و عمليات فضايي يا تسليحات انرژيك) در قالب روش هايي جديد براي مقابله با برتري نظامي كنوني آمريكا استفاده مي كنند.
به نظر مي‌رسد آمريکا رسماً جنگ سرد جديدي را آغاز کرده است. سیاست‌های آمریکا نشان از کليد خوردن روندهاي جديدي دارد که تمامي تلاش و هدف آنان، ايجاد جهاني تک قطبي با محوريت و هژموني آمريکاست. به عبارت ديگر، آمريکا کليد پروژه‌اي را زده است که نهايت آن دستيابي به جايگاه هژمونيکي است که در طول سال‌هاي پس از جنگ سرد، هرگز به آن دست نيافته بود. تلاش براي جايگزيني ليبرال دموکراسي غربي با نظام‌هاي موجود، و ادامه رهيافت يكجانبه‌گرايي در روابط امنيتي و خارجي با ادعاي تأمين منافع و امنيت ملي همگي سياست‌هاي جنگ محورانه‌اي هستند که در جهت يک هدف حرکت مي‌کنند: رهبري آمريکا بر جهان.
نکته مهم آن، اينکه سياست تنها شامل بخش خاصي از جهان نمي‌گردد. بلکه سياستي است چند مرحله‌اي، و هدف نهايي محقق کردن رهبري آمريکا برجهان است. در اين سياست آمريکائي‌ها قصد دارند نه تنها نظام‌هاي مخالف خود را، بلکه حتي در مراحل پيشرفته متحدين خود را نيز مورد چالش قرار داده و آنان را وادار به پذيرش هژموني اين کشور کنند.

* عضو هیئت تحریریه مجله ایرانی روابط بین الملل

** Proliferation Security Initiative

 

تحریریه مجله ایرانی روابط بین الملل