Developed in conjunction with Joomla extensions.

مسائل خلیج فارس در نگاه جوبایدن(قسمت پایانی)

نشست مجازی مسائل خلیج فارس در نگاه جو بایدن

? سخنرانان:
? آقای محمد علی مهتدی
? دکتر سید حسین سیف زاده
? دکتر امیرهوشنگ میرکوشش
? دکتر مهدی نوربخش

تدوین :زهرا شریف زاده

محمدعلی مهتدی پژوهشگر مطالعات خاورمیانه و همچنین دیپلمات اسبق ایران در حوزه منطقه خلیج فارس می باشند و در خصوص  سیاست خارجی بایدن در منطقه خلیج فارس  ،حضور اسرائیل در نزدیکی مرزهای ایران و ائتلاف کشورهای عربی – اسرائیل چنین فرمودند:

برغم این که گفته می شود بایدن بدنبال همان" اول امریکا "خواهد رفت و مشکلات داخلی امریکا باعث خواهد شد که به این زودی به مناطق دیگر جهان بخصوص خاورمیانه نرسد.اما عملا می بینیم بایدن در خاورمیانه و خلیج فارس فعال شده است .طبیعتا با اینکه امریکا نیازی به نفت خلیج فارس ندارد اما رقبای بین الملل امریکا به این نفت نیاز دارند.چین،ژاپن ،کره و اروپا همچنان وابسته به نفت خلیج فارس هستند .بنابراین برای امریکا همچنان مهم است که کنترل خودش را روی منافع نفت و قیمت خلیج فارس داشته باشد.از آنجایی که عراق و عربستان مهمترین تولیدکنندگان نفت بخصوص عربستان سعودی،طبیعتا رابطه عربستان سعودی با امریکا یک رابطه استراتژیک است که البته این رابطه در حال حاضر با روی کار آمدن بایدن با زمان ترامپ متفاوت است.ترامپ کوشید با کمک دامادش جرالد کوشنر ،سبب روی کار آمدن محمد بن سلمان شد و یک اقداماتی در سطح منطقه انجام داد وپول های هنگفتی ترامپ بالغ بر 460 میلیارد دلار از عربستان سعودی گرفت که این کار تجاری بود.اما برای درک سیاست های دولت بایدن در خلیج فارس باید به دوره ی اوباما برگردیم که بایدن معاون اوباما بود.امریکا روابط خودش را با عربستان سعودی حفظ خواهد کرد اما این احتمال وجود دارد که در آینده بن سلمان را  بدلیل اظهارات بایدن در مورد قتل جمال خاشقچی کنار بگذارد که خود به خود محمد بن سلمان ولیعهد کنونی را متهم کرده و این احتمال وجود دارد که شاهزاده احمدبن سلمان برادر محمدبن سلمان که مورد حمایت امریکا و انگلیس است و یا محمد بن نایف ولیعهد قبلی را به مقام ولیعهدی برسانند.یک چنین اتفاقاتی در داخل عربستان خواهد افتاد.ضمن اینکه در داخل عربستان با بحران های بسیار زیادی بین قبایل و مسائل اقتصادی روبرو هستیم.جنگ یمن مسئله ی دیگری است که در سخنرانی بایدن مشخص شد که امریکا می خواهد جنگ یمن را تمام کند گر چه این جنگ در دوره ی اوباما شروع شد و در دو سال اول جنک دوره ی ای بود که اوباما رئیس جمهور شده بود  واز دور حمایت می کردو عربستان و ائتلافی بنام ائتلاف بین الملل این جنگ را پیش می بردند .اما تصور آنها این بود که ظرف چند ماه حرکت انصارالله حرکت مردمی حوثی ها را در یمن از بین خواهند بردویمن هم موقعیت استراتژیک  در دریای عرب،دریای سرخ و اهمیت باب المندب داردو اینکه بایدن تأکید کرده که روی امنیت این گذرگاه های آبی بسیار حساس هستند و به هیچ وجه از مسئله باب المندب نمی گذرد.بخصوص که باب المندب در واقع یک نقطه ی حیاتی برای اسرائیل هم محسوب می شود چون همه ی تجارت اسرائیل و نفت از طریق بندر ایلات بایستی از دریای سرخ عبور کند و اسرائیل روی این منطقه حساس است.(یکسری منافع مشترک بین اسرائیل و امریکا در خصوص باب المندب وجود دارد)از نظر نظامی بعد از 6 سال از جنگ یمن  هنوز عربستان نتوانسته پیروز شود .یمن به نقطه ای از قدرت نظامی رسید که حتی موشک هایش قادر بودند ریاض را بزندد ،قادر بودند دورترین نقطه ی عربستان را بزنند و حتی تهدید کرده بودند اگر اسرائیل دخالت کند بندر ایلات اسرائیل را هم هدف موشک های دوربرد انصارالله قرار خواهد گرفت .بنابراین منافع اسرائیل و عربستان و امریکا اقتضا می کند این جنگ راپایان بدهند .اما طبیعتا برداشتن محاصره یک روند طولانی هست ودر این شرایط می بینیم روسیه هم وارد می شود ودو بازیگر اصلی در جنگ یمن(عربستان وامارات)گرچه با هم رقابت دارند وامارات در جنوب یمن در منطقه عدن نفوذ زیادی دارد و ما اخیرا شاهد هستیم هیأتی از امارات به مسو سفر کرده واینها دارند پای روسیه را به جنوب یمن می کشانند و به این ترتیب یک تحول مهم محسوب می شود .آیا در آینده روسیه هم در مسئله امنیت دریای سرخ ودریای عرب وباب المندب نقشی خواهد داشت یا نه؟طبیعتا به سود جمهوری اسلامی ایران نخواهد بود این دو مسئله مهمی است که در خلیج فارس اتفاق می افتد البته نکته ای که دوستان اشاره کردند در مرود حضور اسرائیل در کشور امارات و بحرین چیز جدیدی نیست .اما اخیرا با فشاری که ترامپ آورده و برنامه ای که آنان تحت عنوان عادی سازی روابط علنی کردند.اسرائیل از نظر اطلاعاتی در آنجا بود و از نظر امنیتی در ابوظبی و دبی حضور داشتند وترورهایی هم در دبی انجام دادند .الان پیوستن این کشور به ائتلاف با اسرائیل از نظر نظامی ارزش افزوده ای ایجاد نمی کند چون اینها قدرتی نیستند جز اینکه امارات کشوری پولدار است واسرائیل می تواند همچنانکه ترامپ اینکار را کرد و از منابع پولی امارات استفاده کند.

نکته ی دیگر مسئله رابطه عربستان با ایران است اگر بخاطر داشته باشید در آخرین کتفرانس امنیتی منامه که خانم کلینتون شرکت کرده بود قبل از بهار عربی و حرکت مردمی در مصر و کشورهای عربی خانم کلینتون بشدت از عربستان سعودی  انتقاد کرده بود و خود اوباما گفته بود که مشکل شما درونی است و ایران تهدید نیست و شما بروید مشکلات خودتان را با ایران حل بکنید.اگر الان هم بایدن همان سیاست را بخواهد ادامه بدهد پیش بینی می شود که ترتیبی بدهند بزودی شاید زمینه ای فراهم شود که مذاکراتی بین ایران وعربستان انجام شود وبه دلیل این است که بایدن دیپلماسی را به جای دنیای جنگ انتخاب کرده است یعنی عملیات نرم را به جای عملیات سخت گذاشته است.این عملیات نرم شامل دیپلماسی و شبکه های اینترنتی و مسائل اقتصادی وتحریم ها ادواتی هستند که امریکا در رقابت خودش در خلیج فارس با کشور ها بکار خواهد برد.

نکته ی دیگر اینکه بایدن از نتانیاهو خوشش نمی آید والبته اسرائیل هم پیمان استراتژیک امریکاست وامریکا هرگز اسرائیل را رها نخواهد کرد اما در دوره اوباما هم روابط با حزب لیکود نتانیاهو خوب نبود.اکنون هم رئیس جمهور امریکا قاعدتا بعد از اینکه به خارج بخواهد بپردازد حداقل یک تماس تلفنی با نخست وزیر اسرائیل باید داشته باشد.اما  تا این لحظه بایدن هیچ تماسی با نتانیاهد نگرفته است.این در حالی است که برای چهارمین بار در اسفند ماه شاهد انجام انتخابات زودرس در اسرائیل خواهیم بود وپیش بینی می شود که نتانیاهو شکست بخورد و چهره های دیگر روی کار بیایند که اینها بتوانند با بایدن راحت تر کار کنند.

بحث هسته ای هم بالاخره یکی از مسائل مهم منطقه است. خود دولت  امریکایی بایدن به این مسئله خیلی اهمیت می دهد.همانطور آقای خامنه ایی هم اعلام کردند هیچ مذاکره ای صورت نمی گیرد مگر اینکه امریکا پیشقدم شود و همه ی تحریم ها را بردارد.طبیعتا این امکان ناپذیر است اما در مذاکرات دیپلماتیک و در موضع گیری های دیپلماتیک معمولا هر طرفی سقف در خواست های خودش را اعلام می کند تا بعدا در مذاکراتی که صورت خواهد گرفت تا به میانه ی راه بهم برسند.امتیازاتی که از سمت دو طرف مبادله بشود.ظاهرا یک ارتباط  غیر مستقیمی است که شروع شده است و چه بسا این مذاکرات به نتیجه برسد البته دولت بایدن پیش بینی خواهد کرد .

پیش بینی این است که یک مقداری از این تحریم ها را بر خواهد داشت و طوری خواهد کرد که فشار اقتصادی کمتر وارد شود وتعاملات بین بانک مرکزی ایران وبانک های خارجی راحت تر شود .یک مقدار پول های ایران برگردد.این مقدمه را ایجاد خواهد کرد بعنوان یک یا دو شکلات در اینجا گذاشته خواهد شد تا زمینه ای فراهم شود برای نوعی مذاکرات (دو جانبه نخواهد بود)همان چارچوب 5+1 ممکن است شروع شود.اکنون مذاکراتی با ترئیکای امریکا با اروپا شروع شده و ممکن است این مذاکرات با ترئیکای اروپا مقدمه ای برای گسترش این مذاکرات باشد.بهر صورت احتمال این است که یک گشایشی در این زمینه پدید بیاید ،وجود دارد.اما در این مرحله ایران عملی هم فکر می کند و زیاد هم ایدئولوژیک نیست.گر چه گفتمان رسمی ممکن است همچنان ایدئولوژی باشد اما یک مقداری از پراگماتیست هم  وارد سیاست شده است

دکتر نور بخش

ایشان بحث خود را در 5 بخش ارائه دادند د بخش اول راجع به این موضوع پرداختند که اصولا بعد از جنگ جهانی دوم در صحنه روابط بین الملل چه اتفاقی افتاده است؟

در بخش دو به دو مشکلی که ما در شرایط فعلی داریم  یکی در فرهنگ امریکا ،یکی هم فرهنگ ایران

در بخش سوم  اینکه در خاورمیانه در طول این ده سال گذشته چه اتفاقی افتاده است  و کشور ما به این اتفاق چگونه نگاه می کند؟

در بخش چهارم سیاست خارجی امریکا از زمان اوباما چه تغییراتی کرده و ما چگونه می توانیم  از این تغییراتی که اکنون اتفاق می افتد،استفاده کنیم .

در بخش پایانی مسئله برجام می باشد که امریکا چگونه به آن نگاه می کند؟ما چگونه به آن نگاه می کنیم و این اختلاف در کجاست؟

بعد از پایان جنگ جهانی دوم همه می دانیم که اکثر نهاد های بین المللی که در سطح بین المللی ایجاد شده را امریکایی ها ایجاد کرده اند .ما صحبت از بانک جهانی می کنیم یا سازمان ملل .همه می دانند که اولین بار که طرح League Nation ریخته شد.کنگره امریکا در آن زمان جدایی طلب بود و زیربار آن نرفتند چیزی که بعد از جنگ جهانی دوم اتفاق افتاد .مجددا این طرح زنده شد و بسیاری بر این باور بوذنذ که اگر طرح مذکور وجود داشت  جنگ جهانی دوم اتفاق نمی افتاد.یعنی یک فرم بین المللی بود که ما در این فرم بین الملل بحث می کردیم.اکنون خارج از اینکه فشار اقتصادی با آلمان چه کرد همه این ها جای خودش اما جایی وجود نداشت که نهادهای بین المللی بتوانند با هم مراوده فکری بکنند و این مشکل را به شکلی حل کنند.

دو رویکرد بعد از جنگ جهانی دوم این بود رئالیسم و لیبرالیسم و اکنون می توانیم بگوئیم ک لیبرالیسم در این صحنه موفق تر از رئالیسم عمل کرده چون نهادهای بین المللی ایجاد کرده است.مثلا همین سازمان ملل چیزی معادل 200 تا سازمان و266 Govermental  داریم.در سطح دنیا چیزی معادل 30000 سازمان NGO داریم.بسیاری از این  سازمان ها تخصصی هستند که نتیجه کارهای خودشان را در اختیار سازمان ملل در زمینه های جنگ،محیط تغییرات اقلیمی و...یعنی یک جامعه جهانی به یک شکل صورت گرفته است.

بعد از جنگ جهانی دوم به خاطر اختلافی که در بین دو فلسفه سیاسی امریکا بوده (رئالیست ها و لیبرالیست ها) به این همکاری های بین المللی به این نهادسازی هم به شکل های مختلف نگاه می کردند.چیزی که در ایران متاسفانه زیاد دیده می شود این است که وقتی که به امریکا می آیند این امریکا برایشان یک امریکا است و فرقی نمی کند چه دولتی باشد ،چه فلسفه ی سیاسی حاکم باشد و این باعث تأسف است که بسیاری از تحلیل گران وقتی نهایتا به پایان خط می رسند ،میگویند امریکا همان امریکاست و هیچ فرقی نکردیم.

در طول این چند سال  بعد از جنگ جهانی دوم این ها سیاست خارجی امریکا بوده و درون خاورمیانه :

  • حمایت از دوستان خودش به خاطر نفت

  • مقابله با سلاح های کشتار جمعی یا کنترل آن

  • مبارزه با تروریسم و چیزی که از ابتدا بوده

  • آزادی درون آب های آزاد و تنگه ی هرمز برای کشتی رانی هیچ فرقی نکرده و آنچه این اواخر اضافه شده رقابت با چین و روسیه  می باشد.در آن سیاست خارجی بایدن هم روسیه و چین در اولویت بالاتری تا ایران قرار دارد.آن ها دشمن اصلی خودشان را ایران نمی دانند زیرا توانستند با این دشمن به یک شکلی مقابله کنند برای مثال کاری که اکنون اسرائیل درون سوریه با ایران می کند یعنی ایران اولویت  اصلی نیست.

  • در بحث دوم ایشان چنین بیان داشتند که در زمان ما بعد از انقلاب اسلامی با یک شکل فرهنگی روبرو شدیم و آن شکل امریکایی بودکه می دانیم در امریکا یک استثناگرایی داریم.درون فرهنگ استثناگرایی  دو تا برخورد با این فرهنگ هست یک برخورد لیبرالیستی است که در این فرهنگ بحث امریکا یک تجربه است این تجربه به سمت دموکراسی است   و امریکا یک Melting Pot است و برخورد دیگر برخورد راست افراطی با امریکا می باشد همین که در زمان ترامپ "اول امریکا"گفته می شد و این از یک نگرش استثناگرایی نه تنها در خود امریکا بلکه نسبت به کل دنیا برمی گردد.یعنی اصولا برای انسان ها وقتی منافع امریکا در کار باشد فرقی قائل نمی شود.در واقع ما هم یک فرهنگ استثناگرا در ایران ایجاد کردیم ما فکر می کنیم مقر کل دنیا هستیم اما دنیا را نمی شناسیم ،کوشش نکردیم با دنیای بیرون  خودمان بخاطر استثنا گرایی شیعی با این دنیا در تعامل قرار بگیریم.این مسئله تنها مربوط به خارج از مرزهای ما نیست ،برادران اهل سنت نمی توانند داخل تهران مسجد بسازند.سپس این هم یک فرهنگ استثناگرایی است.

 

بحث بعدی اینکه در خاورمیانه در طول این چند سال تغییرات بنیادینی صورت گرفته که ما نسبت به این تغییرات بی تفاوت هستید .یعنی اگر شما با زمان آقای رفسنجانی  و آقای خاتمی مقایسه کنید نقطه عطف برگشت آن در زمان آقای احمدی نژاد است .احمدی نژاد حتی استثنائات اول انقلاب که آقای رفسنجانی از طریق تعامل با کشورهای دیگر می خواست آن را  حل کند که تا حدی هم موفق بود و کاری که خاتمی در سطح دنیا کرد.از زمان احمدی نژاد  کلا ورق برگشت و ایران دیگری شد  نه تنها با احمدی نژاد بلکه با آرایش خطوط سیاسی در ایران یعنی محافظه کاران افراطی مجددا قدرت گرفتند  و نه تنها از دولت احمدی نژاد و برنامه های هسته ای سازمان ملل  و...حمایت کنند حتی بعد نیز به یک فلسفه ی سیاسی تبدیل شد که حتی وقتی روحانی شروع به فعالیت کرد آنها نتوانستند بزرگترین محدودیت های  را در مقابل این کشور ایجاد بکنند.سپس این استثناگرایی هم یک شکل و شمایل خاصی به خودش گرفت.

مورد چهارم در چارچوب تغییرات منطقه ای ما دشمنان زیادی پیدا کرده ایم راهی باز شد که اسرائیل که برای مدت ها نمی توانست مداخله ای درون منطقه داشته باشد ،راهش باز شد.اسرائیل راهش از طریق سوریه باز شد .یک نظر سنجی هر سال درون خاورمیانه می شود  که گذشته را بررسی می کند .اکنون سازمان های دیگر درون منطقه بعد از مداخله نظامی ایران در منطقه،ایران حمایت خیابانی خودش را از دست داده است نه تنها رهبران کشور های عربی  که با ایران دشمنی می ورزندبلکه این آخرین نظرسنجی نشان می دهد که حداکثر مردم عرب  و خاورمیانه ایران را دشمن خودشان می دانند.یعنی تغییراتی که درون منطقه ایجاد شده نه در سطح رهبران سیالی منطقه است بلکه در سطح مردم هم می باشد.یعنی ما در منطقه ای هستیم که رژیم های سیاسی و مردم آن ما را دوست نمی پندارند.

در این جنگ هفت ساله سوریه ،اسرائیل نهایتا به حملات نظامی روی آوردند و به کشورهای عربی شان نشان دادند که در مقابل ایران می توانند رویارویی نظامی بکنند .به طوری که در ابتدای این کار که اسرائیل می خواست شروع کند و به امریکا اطلاع دادند حتی به امریکا گفتند ما حمایت نظامی شما را نیاز نداریم.

اکنون در بین روابط کنونی بحث سر این است که کشورهای دیگر هم ملحق شوند .کشورهایی مثل عمان ،قطر  در زمان اوباما حمایت از جنبش های دموکراتیک بود.اوباما رئیس جمهوری بود که به حمایت از طرح بهار عربی بلند شد ،بعدا در مصر سکولارهای این اوضاع رامذمت کردند و السیسی (حتی اینها تحمل مرسی را برای چهار سال نداشتند و با کمک عربستان کودتا کردند) و دست دولت اوباما را بستند .دولت اوباما به دیپلماسی و به عدم مداخله نظامی و چندجانبه گرایی اعتقاد داشت.

اگرچه ترامپ به دخالت نظامی اعتقاد نداردبه دیپلماسی اعتقاد ندارد و مشکلات منطقه روئیده دست اسرائیل و عربستان و یکی از کارهایی که می شود کرد جلوگیری از حضور ایران در سوریه است که اسرائیل به امریکایی ها نشان داد که از عهده اینکار بر می آید.در مورد ایران ،محدود کردن ایران است که به اعتقاد دکتر نوربخش  ،ترامپ اهل مذاکره با ایران نبود وبدنبال فروپاشی نظام  در ایران و تغییر رژیم در ایران بود.

آن حرف هایی که در ظاهر زده می شد یک بحث جداست.سیاست خارجی ترامپ سیاستی بود که  از طریق  راست افراطی در منطقه  و اسرائیل شکل می گرفت.پمپئو و نتانیاهو طراح سیاست خارجی امریکا در منطقه بودند.

 بایدن به دیپلماسی اعتقاد دارد ،چندجانبه گرا هم هست وبسیاری از اروپایی ها به این قضیه اعتماد دارند.خطری که بایدن در مورد ایران دارد او می تواند یک اجماع جهانی علیه ایران راه بیاندازد .بایدن بر خلاف ترامپ می خواهد حضور جدی در خاورمیانه داشته باشد .در سیاست خارجی بایدن حقوق بشر هم مطرح است به این دلیل که بایدن می داند راست افراطی در دنیا و رادیکالیسم یک خطر جهانی هست.حتی در مورد دموکراسی و حقوق بشر جدی تر از دولت های دیگر هم هستند .

به برجام بر می گردیم  تا ببینیم مشکل کجاست؟مشکل این است که درون منطقه دو مسئله مخالف اتفاق افتاده یکی در طول این چندین سال کاری کرد که عربستان با قتل خاشقچی که بایدن منتقد این کار از اول بود .بایدن چند تا کار می خواهد انجام بدهد.اینکه چرا در منطقه خاورمیانه  فعال می شوند ،اگر چه که روسیه هم در سطح  بالای اهمیت قرار دارد.دقیقا به خاطر دخالت اقتصادی چین در روسیه هست .درون منطقه نمی توان منطقه را رها کرد که چین و روسیه درون منطقه نقش سیاسی بازی کنند.

امریکایی ها بیشتر از گذشته به اشکال مختلف دخیل می شوند.صحبتی که بایدن کرد که از عربستان حمایت می کند خیلی روشن خواهد بود می خواهد درون منطقه خاورمیانه ثبات ایجاد کند .اینها دنبال ثبات منطقه ای هستند.خطری که برای ایران  در عدم مذاکره با دولت بایدن وجود دارد و آن این است که هرگونه  طرح ثبات منطقه ای  اگر ایران با امریکا مذاکره نکنئ نمی تواند روابط خودش را با عربستان و سایر کشورها تسهیل  کند.کلید رابطه با عربستان و کشورهای عربی مذاکره با امریکاست.اینها را ما باید بفهمیم.اگر مذاکره نکنیم امریکایی ها بیشتر درون منطقه می مانند و به حجم نظامی خودشان اضافه می کنند .کشورهای  منطقه سعی می کنند تکیه کنند به اسرائیل و امریکا و آن چیزی که ما می خواهیم که امریکا نباشد تحقق پیدا نمی کند.یعنی داخل این طرحی که ایجاد شده اگر ایران همراه نباشد به چشم یک دشمن به آن نگاه می کنند.یعنی بعد از طرح ثبات منطقه ای یک کار دیگر ی زودتر از جهانی شدن اقتصادی کشور ،طرح های اقتصادی منطقه ای است.بعد از آن گام بعدی این است که کشورها با اسرائیل جمع شوند .یک چنین طرحی درست کنند از تعریف و تعرفه و مالیات و....بگذارند کشورها بتوانند اقتصادی شوند.و در یک سطح هم ادغام گردند.ایران مجدد اگر درون این طرح قرار نگیردبازنده دوم در این رابطه وبا توجه به صحبت های رهبری و اینکه امریکا چرا نمی تواند وارد برجام شود آقای ظریف جواب دادند و گفتند در سطح بالا  در کشور ما اکنون اجماع برای مذاکره وجود ندارد.

اینکه چرا امریکا  اول وارد برجام نمی شود؟باید گفت امریکایی ها به برجام به شکل یک پروسه نگاه می کنند ایران به شکل یک انتها به آن نگاه می کند.این تفاوت بین امریکا و ایران است و دولت بایدن امکان ندارد برگشت به برجام داشته باشد مادامی که ایران قبول نکند.

از زمان اوباما برجام یک پروسه بوده  و صحبت های رهبری نشان داد که برجام برایشان یک  انتهاست و ما باید شاهد  حیف و میل شدن اموال و دشمن تراشی در منطقه باشیم.دولت هایی که مخالف مذاکره ما با امریکا،اسرائیل و عربستان سعودی هستند وچرا مخالفند بدلیل اینکه ایران می تواند تبدیل به یک قطب بزرگ اقتصادی درون منطقه تبدیل شود .بین اسرائیل و ایران فقط بعد سیاسی را بایستی نبینیم و ایران منابع انسانی بسیار دارد ،ایران می تواند یک ابر قدرت سیاسی و اقتصادی  در درون منطقه باشد بخاطر همین نمی خواهند ما وارد مذاکره شویم.مذاکره کمک می کند  تا به ما دست یابی پیداکنند و به منافع بین المللی و اقتصادمان شکوفا نشود.

تحریریه مجله ایرانی روابط بین الملل

تمامی حقوق برای مجله ایرانی روابط بین الملل محفوظ است ©2024 iirjournal.ir. All Rights Reserved

Please publish modules in offcanvas position.