Developed in conjunction with Joomla extensions.

واجب بودن مذاکره و روابط با شیطان بزرگ

اسلام ذوالقدرپور

واجب بودن مذاکره و روابط با شیطان بزرگ/ مدیریت تناقضات، اصل سیاست خارجی موفق است.

یکی از مهم‌ترین مؤلفه‌های سیاست خارجی و روابط بین‌المللی ایران طی چهار دهه اخیر را می‌توان تقابل و ستیز با شیطان بزرگ یا همان ایالات متحده آمریکا دانست که بخش عمده سیاستگذاری‌ عمومی ایران را به خود معطوف داشته است. این تقابل و ستیز با ایالات متحده آمریکا، زیربنای سیاستگذاری عمومی ایران شده است که بر سیاست‌های آموزشی، فرهنگی، اقتصادی و ... نیز سلطه دارد!

تقابل فراگیر و بنیادین میان ایران و ایالات متحده امریکا که سیاست بین‌الملل و نظام جهانی را نیز دچار چالش و نابسامانی دیرین ساخته است، در ادبیات سیاسی و سیاستگذاری ایران به تقابل با شیطان بزرگ توجیه و تعریف شده است. تعریفی که ریشه در فرهنگ شرق و تقسیم جهان به دو بخش خیر و شر، شیطان و فرشته، اهریمن و اهورا و ... دارد که دنیا را میان تاریکی مطلق و نور مطلق مرزبندی نموده و معمولاً خود را اهورایی و نور دانسته و دیگری (رقیب) را اهریمن و تاریکی می‌نماید.

چنین روایت ستیزه‌جویانه و جزم‌اندیش از جهان که بر سیاستگذاری و حکمرانی دوران پیشین در سراسر جهان و درازای تاریخی مسلط بوده، ابزاری است برای تضمین بقای حاکمان و سیاستگذاران که اکنون نیز در الگوی سیاستگذاری و حکمرانی برخی دولت‌ها مانند: ایران، اسرائیل، عربستان و ... قابل مشاهده است.

سیاستگذاری خارجی ایران بیش از چهل سال است که در چنگ تفکر جزم‌اندیش تقابل با شیطان بزرگ گرفتار شده و فارغ از درک شرایط و اقتضائات زمانی و مکانی، همچنان بر مقابله و ستیز مطلق با شیطان بزرگ اصرار داشته، اصل بقای ایران را با چالش و تهدیدهای بیشمار مواجه ساخته و برخی ابزارها و ظرفیت‌های برتری هژمونیک ایران در سطح منطقه‌ای و جهانی را تباه و نابود ساخته است!

سیاستگذاری خارجی ایران در آنچه مبارزه با امپریالیسم شیطان بزرگ نامیده می‌شود، تنها به سود کشورهایی مانند: اسرائیل، عربستان، امارات متحده عربی، قطر، ترکیه، جمهوری آذربایجان و ... بوده است که ضمن بهره‌برداری از منافع بیکران تحریم ایران، به تهدیدات ژئوپلیتیکی علیه ایران نیز اقدام نمایند.

سیاست سیاه‌نمایی مطلق و دشمنی ابدی با ایالات متحده امریکا از سوی ایران به گونه‌ای افراطی از سوی برخی محافل قدرت در ایران همچنان پیگیری می‌گردد، هرچند هر دو طرف ماجرا یعنی ایران و امریکا در نهان در حال مذاکره و تعامل پنهانی هستند.

اکنون که هرگونه تمایل یا پیشنهاد مذاکره، تعامل و توافق ایران با ایالات متحده امریکا از سوی تندروهای ایرانی با برچسپ ننگ آور " سازش با شیطان بزرگ " روبرو شده و ترس سیاستگذاران از مذاکره و توافق با امریکا را تشدید نموده است، سودمندی، مجاز بودن بلکه واجب بودن مذاکره، تعامل و توافق ایران با شیطان بزرگ را در محورهای زیر مورد بررسی قرار می‌دهیم:

یکم - تناقض بزرگ روابط و مذاکره با شیطان بزرگ: اصل نفی روابط با شیطان بزرگ که بر سیاستگذاری عمومی به‌ویژه سیاستگذاری خارجی ایران حاکم شده است، دارای تناقضاتی خاص است. این دوگانگی را می‌توان در نفی مذاکرات آشکار از یک‌سو و برقراری مذاکرات و روابط پنهانی میان دو کشور از سوی دیگر مشاهده نمود.

اگر ایالات متحده آمریکا، شیطان بزرگ است و مطابق اندیشه اسلامی باید از هرگونه تعامل و همکاری با شیطان بزرگ خودداری نمود، چرا ایران در برخی مسایل منطقه‌ای و جهانی با این شیطان بزرگ همکاری نموده است؟

  • همکاری و تعامل با شیطان بزرگ در افغانستان
  • همکاری و تعامل با شیطان بزرگ در عراق
  • همکاری با شیطان بزرگ رویدادهای علمی و فرهنگی
  • همکاری، تعامل و مسابقه با شیطان بزرگ در رویدادهای مهم ورزشی به خصوص کشتی
  • همکاری و تعامل در مسابقات فوتبال میان ایران و شیطان بزرگ در جام‌های جهانی 1998 و 2022
  • و...

این دوگانگی سیاست اعلامی و سیاست اعمالی ایران در مقابل شیطان بزرگ نشان می‌دهد که سیاست مقابله با شیطان بزرگ و حتی نامگذاری ایالات متحده به عنوان شیطان بزرگ دارای ایراد بوده و تناقضات بزرگی دارد که سبب ناسازی و ناکارآمدی سیاستگذاری خارجی ایران شده است.

البته نباید فراموش نمود بر اساس گفته‌های توماس هیوز رئیس بنیاد کارنگی برای صلح بین‌المللی در دهه 1970 که می‌گویند:<< جوهر سیاست خارجی، مدیریت تناقضات است.>>1، سیاستگذاری خارجی ایران می‌بایست در مدیریت تناقضات سیاست تقابل و تعامل با شیطان بزرگ بازنگری اساسی نموده و قدمی فراتر از مذاکرات پنهانی در روابط با ایالات متحده بردارد.

دوم - نفود انگاره شیطان از دین به سیاست: هرچند نظام جمهوری اسلامی ایران بر اصل" پیوند دین و سیاست " استوار شده است، اما این پیوند دین و سیاست بیشتر به سود دین و زیان سیاست پیگیری شده است.

نفوذ دین و انگاره‌های دینی در سیاست و سیاستگذاری عمومی ایران که با شعار " سیاست ما عین دیانت ما و دیانت ما عین سیاست ماست " مصداق یافته و انگاره‌هایی مانند شیطان بزرگ را به سیاستگذاری خارجی ایران تحمیل نمود، به جای یاری رساندن به سیاستگذاری عمومی و تقویت سیاستگذاری خارجی، سبب تضعیف سیاستگذاری خارجی شده و در نهایت ساختاها و کارگزاران سیاست خارجی ایران را از برقراری روابط با ایالات متحده که شیطان بزرگ خوانده می‌شود، ترسانده است.

ننگ مذاکره آشکار، تعامل و روابط با ایالات متحده که در تعریفی دینی شیطان بزرگ نام گرفته است، چنان بر سیاستگذاری خارجی ایران سلطه یافته است که اصل دین و بقای ایران را نیز تهدید می‌نماید.

انگاره شیطان بزرگ نامیدن ایالات متحده امریکا و ترس از ننگ برقراری روابط با آن را می‌توان مصداق این سخن ویلیام گراهام سامنر اندیشمند علوم اجتماعی آمریکا برشمرد که می‌گویند:<< میزان خرافات تغییر نکرده، اما از مذهب به سیاست منتقل شده است.>>2

چنین سیاستی از سوی نظام جمهوری اسلامی در نهایت سبب ایجاد شکاف و دشمنی عمیق میان دو کشور شده و دولتمردان ستیزه‌جوی امریکا به رهبری جرج بوش پسر را به وارد نمودن نام ایران در لیست کشورهای محور شرارت وادار نمود.

اگر چه شیطان در اندیشه دینی اغلب ادیان الهی به انگاره‌ای ثابت بدل شده است، اما وارد نمودن این انگاره به سیاست و سیاستگذاری خارجی، به معنای شکست یا پیروزی مطلق در اندیشه سیاستگذاران است. الگویی که همواره با خسارات فراوان همراه است بوده و سیاست خارجی را به میدان موعظه‌های آرمان‌گرایانه بدل می‌نماید!

                                                                                    

سوم - روابط با شیطان کارسازتر از تقابل است: در عصر کنونی که وابستگی متقابل بر تمام جنبه‌های زندگی بشر سلطه یافته، زندگی انسان و جهان در الگوی جهانی شدن مطابق با استاندارهای ایالات متحده امریکا و غرب حرکت می‌نماید، جنگ با سایر بازیگران جهانی به‌خصوص آنچه سیاستگذاران ایرانی، شیطان بزرگ می‌نامند، سیاستی کارساز و عقلانی نشان نداده است.

قطع رابطه ایران و ایالات متحده آمریکا با استناد به برچسپ شیطان بزرگ برای برای این کشور طی بیش از چهار دهه اخیر علاوه بر برقراری تحریم‌های شدید علیه ایران، تضعیف و فروپاشی اقتصادی ایران، از سوی دیگر موجب تقویت محور ضد ایرانی در منطقه مانند رقیبانی ازجمله ترکیه، عربستان، امارات متحده عربی، قطر و ... نیز شده است.

شهروندان ایرانی که سال‌هاست در سختی و بحران اقتصادی ناشی از تحریم‌های امریکایی قرار دارند، با نگاهی به وضعیت اقتصادی همسایگان و رقیبان منطقه‌ای ایران، علاوه بر نفی سیاست تقابل با شیطان بزرگ، تلاش دارند تا به همین سرزمین‌های رقیب مهاجرت نموده و حتی پناهنده شوند!

ناکارآمدی و زیان آنچه سیاست مبارزه و مقابله با شیطان بزرگ نامیده می‌شود به حدی رسیده است که اکنون اصل بقای ایران و نظام جمهوری اسلامی را نیز تهدید می‌نماید. اگر سیاستگذاران ایرانی که از سیاست خارجی شیطان‌سازی بهره می‌گیرند، نگاهی به پیشینه سیاستگذاری اولین امام مذهب شیعه داشته باشند، با این توصیه راهبردی مواجه می‌شوند که امام علی (ع) فرموده‌اند:<< وَجَدتُ المُسالَمَةَ مالَم يَكُنْ وَهنٌ لِلإسلامِ أنجَعَ مِنَ القِتالِ >> یعنی: من صلح را تا آنگاه که مایه وهن اسلام نباشد، کارسازتر از جنگ یافته‌ام.

با توجه به شرایط اقتصادی، سیاسی و ... ایران طی یک دهه اخیر و با استناد به این توصیه راهبردی امام علی (ع)، می‌توان ادعا نمود که حتی اگر ایالات متحده، شیطان بزرگ نیز باشد، برقراری تعامل و روابط با این شیطان بزرگ بسیار کارسازتر و مفیدتر از قطع رابطه با آن می‌باشد. زیرا در شرایط کنونی و در کنار نابسامانی ساختاری حکمرانی، اصل بقای ایران توسط رقیبانی که همواره مورد حمایت شیطان بزرگ هستند، تهدید می‌گردد.

*

اگر جوهر (ذات و اصل) سیاست خارجی را مدیریت تناقضات بدانیم، سیاستگذاران خارجی ایران از چنین مدیریتی برخوردار نبیستند. سیاستگذاری خارجی نظام جمهوری اسلامی ایران به جای مدیریت تناقضات یک سیاست نابسامان و آسیب‌زای خود که بر انگاره‌های دینی و آرمانی استوار است، چنان در توهم شکست شیطان بزرگ فرو رفته است که خود نیز در حال زوال و نابودی است!

عدم مدیریت تناقضات در سیاستگذاری خارجی ایران در مناسبات جهانی به‌خصوص در مقابل ایالات متحده امریکا که ریشه در انگاره‌های مطلق‌گرایانه سفید و سیاه، شیطان و فرشته پنداری بازیگران در روابط بین‌المللی دارد، به جایی رسیده است که این تناقضات حتی برای افکار عمومی ایرانیان نیز تمسخرآمیز شده است.

سودمندی و امکان‌پذیری بازی فوتبال با شیطان بزرگ، سودمندی و امکان مسابقات کشتی با شیطان بزرگ، همکاری خاص با شیطان بزرگ در منطقه و ... و از سوی دیگر عدم امکان برقراری مذاکرات مستقیم و روابط با شیطان بزرگ را می‌توان ازجمله تناقضات تمسخرآمیز سیاستگذاری خارجی ایران به‌ویژه در روابط با ایالات متحده امریکا است.

بازی بزرگ تیم ملی فوتبال ایران با ایالات متحده امریکا در جام جهانی 1998 و امسال در جام جهانی 2022 که با شکست ایران همراه شد را در کدام قالب انگاره‌های سیاستگذاران ایرانی می‌توان تفسیر نمود؟

پرسش اصلی و بزرگ این است که اگر در جام جهانی قطر، ایران علاوه شیطان بزرگ با اسرئیل نیز همگره بود، سیاستگذاران ایرانی چه می‌کردند؟

آیا سیاستگذاران ایران قادر بودند از حضور در جام جهانی انصراف دهند؟

توجیه سیاستگذاران ایرانی برای بازی احتمالی با اسرائیل در جام جهانی چه بود؟

سیاستگذاران ایرانی نشان داده‌اند که مدیریت تناقضات را تنها برای خوشی‌های زودگذر لازم دارند و نه برای حل مسایل بزرگ و خسارات‌باری مانند تقابل بیهوده با ایالات متحده آمریکا.

**

بر اساس آموزه‌های دینی اسلام، انسان همواره و در همه لحظات زندگی خود در حال مذاکره با شیطان است و این وسوسه‌های شیطان حتی برای لحظه‌ای هم از انسان دور نمی‌شوند. سیاستگذاری خارجی ایران که با چنین زمینه ذهنی و بر بنیان تقابل با شیطان بزرگ شکل گرفته است، حتی از مذاکره مستقیم با شیطان بزرگ نیز خودداری می‌نماید.

 در دورانی که رقیبان منطقه‌ای کوچک و بزرگ به‌خصوص دولت‌های کوچک مانند امارات متحده عربی، بحرین و جمهوری آذربایجان با تحریک پدرخوانده‌های خود به‌ویژه امریکا به تهدید و گستاخی علیه ایران می‌پردازند، سیاستگذاران ایرانی می‌توانند با یک چرخش اساسی در سیاست خارجی و کنار نهادن تقابل با ایالات متحده آمریکا، بازی منطقه‌ای و جهانی را در دست گرفته و بیش از این درگیر زوال و فروپاشی نشوند.

بر اساس سیاست قدرت، نظام جهانی و سیاست بین‌المللی بر استانداردها و الگوهای غربی استوار می‌باشد. بنابراین قدرت‌نمایی و تسلط ایالات متحده به عنوان نماد غرب و ابرقدرت جهانی را نمی‌توان با انگاره‌های دینی و مذهبی مانند برچسپ شیطان بزرگ مورد تهاجم قرار داد. 

سیاستگذاران ایرانی می‌بایست از مقابله و ستیز ابدی با ایالات متحده امریکا پرهیز نموده و بر اساس شرایط و الزامات عصر کنونی، سیاست‌های آرمان‌گرایانه و مطلق‌گرای اهورایی و اهریمنی در سیاست خارجی مانند آنچه شیطان بزرگ می‌نامند را رها نموده و در سیاستگذاری خود بازنگری بنیادین نمایند.

سیاست شیطان بزرگ نامیدن ایالات متحده از سوی ایران و بنیان سیاستگذاری خارجی بر چنین انگاره‌ای، به شکست کامل نزدیک شده است و سیاستگذاران ارشد ایران باید نه‌تنها به سودمندی و مجاز بودن مذاکره مستقیم و برقراری روابط با امریکا، بلکه واجب بودن مذاکره و روابط با این کشور نیز توجه داشته باشند.

برای حفظ ایران قدرتمند بر اساس سیاست قدرت نظام جهانی آشوبناک کنونی، واجب بودن مذاکره و روابط با شیطان بزرگ بر سیاستگذاران خارجی ایران نمایان شده و زمان اثربخشی چنین امر واجبی نیز به شدت در حال گذر و پایان است.

 

منابع:

1- اسکلار، هالی. سه جانبه گرایی. ترجمه احمد دوست‌محمدی. تهران.وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی. 1372. چاپ اول. ص 116 .

2- مورگنتا، هانس جی. سیاست میان ملت‌ها. ترجمه حمیرا مشیرزاده. تهران، وزارت امورخارجه. چاپ چهارم 1389، ص 13 .

 

 تحریریه مجله ایرانی روابط بین الملل

 

 

 

تمامی حقوق برای مجله ایرانی روابط بین الملل محفوظ است ©2024 iirjournal.ir. All Rights Reserved

Please publish modules in offcanvas position.