Developed in conjunction with Joomla extensions.

امریکا می تواند اعتبارش را دوباره در آسیا بدست آورد؟(قسمت پایانی)

ترجمه:دکتر یوسف بشارت،زهرا رضایی

نویسندگان: مایکل گرین و اوآن مدیروس

غرب در مقابل شرق می ­ایستد…

وقت آن فرا رسیده است که آمریکا ، متحدان و شرکای اروپایی­اش یک استراتژی چینی مشترک ارائه دهند. طی چهار سال گذشته از زمانی که اروپا ،چین را به عنوان یک رقیب سیستماتیک قلمداد کرد و بازیگران اصلی مانند فرانسه و آلمان راهبردهای هند - اقیانوسیه­ خود را اعمال کرده اند، نحوه نگرش این قاره نسبت به چین سختگیرانه ­تر شده است. آمریکا و اروپا  نگرانی­ های فراوان مشترکی  درباره نحوه نگرش چینی­ ها به مسائلی چون اقتصاد، حقوق بشر و تغییرات اقلیمی دارند. همچنین آمریکا و اروپا، هردو عزمی راسخ برای دستیابی هرچه بیشتر به بازارهای چین و موفقیت در سطوح بالاتری در زمین این کشور دارند. پیمان «توافق جامع سرمایه گذاری»، که اخیرا میان اروپا و چین حاصل شده یک شروع قوی نیست. تمایل اروپا برای امضای یک قرارداد کم اهمیت حتی با یک تأخیر هفت ساله از جانب پکن در سال 2020، بدون شک به پیروزی بزرگ دیپلماسی چین کمک می ­کند. اما این موضوع بیشتر به یک سرعت­کاه شباهت دارد تا به یک ایست بازرسی. این قرارداد با مفهوم قرارداد کامل فاصله دارد-   زیرا نیازمند اخذ تأییدیه شورا و پارلمان اروپا است - در هر صورت این قرارداد دارای حداقل معیارهای یک قرارداد جامع و همچنین فاقد اقدامات اجرایی معتبر بوده؛ به گونه

­ای که منبع اختلاف در میان اتحادیه اروپا شده است. در حقیقت اکنون فرصت مناسبی برای دولت بایدن جهت ارائه یک برنامه و یک اقدام معتبر مشترک به وجود آمده است.

در کانون مرکزی تلاش­ها آمریکا و اروپا،  مسائلی چون اقتصادی، آب و هوا ، تکنولوژی و حقوق بشر باید گنجانده شود. با توجه به تفاوت نگرش و پیچیدگی همکاری در میان اعضای اتحادیه اروپا، می­ توان مؤثرترین راه کار را تمرکز بر روی ائتلاف سازی در موضوعات خاص دانست. طرح­های مشترک در موضوعاتی مانند ارتباطات 5G یا قوانین داده های خصوصی این معنا را به چین انتقال خواهد داد که قدرت­های اروپایی و آمریکا پیرامون قواعد بازارهای آزاد، حکومت دموکراتیک و حل مسالمت­ آمیز اختلافات متحد شده اند. هرچه این تلاش­های مؤثر بیش­تر شوند آمریکا و متحدانش باید آمادگی بیشتری برای مقابله با  اقدامات متقابل اقتصادی و بلاغی از سمت پکن داشته باشند . حفظ ائتلاف­ ها در چنین شرایطی نیازمند رهبری بایدن و همکاری دو طرفه میان کشورهای شرکت کننده در برابر فشارهای اقتصادی چین می ­باشند.

 همچنین واشنگتن باید به صورت کامل همکاری­های جاسوسی و نظامی چین و اروپا را مورد بررسی قرار دهد. اکثر کشورهای اروپایی منافع مشترک خود را در منطقه هند - اقیانوسیه نه در امنیت بلکه در دفاع از آزادی دریانوردی و رعایت حقوق بین­المللی می­ بینند. در سال گذشته نیروی دریایی فرانسه و بریتانیا به نشانه عدم پذیرش ادعای خودمختاری بی­اساس چین از طریق دریای جنوبی چین مسیر ترانزیت برقرار کردند. دولت­های اروپایی باید تشخیص دهند که یک وضعیت امنیتی رو به وخامت در آسیا رفته رفته به مفهوم تقلیل منابع اختصاص یافته برای دفاع از اروپا خواهد بود. دولت بایدن باید اروپایی­ها را متقاعد کند که تحریم­های چین در مقابل استرالیا و کره شمالی تاثیر مستقیمی بر روی امنیت آلمان و یا انگلستان دارد، حتی اگر این اعمال زور بخواهد در قسمت دیگری از جهان انجام بگیرد.

 قابلیت حیاتی

 با وجود این که منطقه هند - اقیانوسیه به جای  امنیت نیازمند محقق ساختن یک راهبرد قوام یافته آمریکایی است، واشنگتن نباید نقش منحصر به فرد خود را به عنوان تأمین کننده امنیت منطقه­ ای فراموش کند. دولت بایدن باید در برجسته سازی عزم و توانایی آمریکا تأکیدی مضاعف داشته باشد. کنگره یک سند ویژه در قالب طرح بازدارندگی ارائه داده است که در دسامبر 2020 مورد تایید قرار گرفت.

در بین تنوع اولویت ها من جمله  PDI، دولت بایدن باید بر آن چند اولویتی تاکید داشته باشد که میتوانند فورا نشانه­ های قوی را به چین و منطقه صادر کنند. یکی از بزرگترین منفعت های PDI این است که وزارت دفاع را مجبور می­ کند تا در گسترش و پیش برد قابلیت های خودش مانند غیر قابل نفوذ سازی امکانات دفاعی این کشور و هم چنین تقویت سامانه موشکی خود برای حفاظت از حضور پیش رونده امریکا در جزیره گوام ، ژاپن و کره جنوبی سرمایه گذاری کند . ( این دقیقا همان سرمایه گذاری مورد نیاز است زیرا در غیر این صورت آمریکا هیچ حوزه انتخابی طبیعی دیگری در بحث مخارج دفاعی نظامی ندارد ).دولت بایدن علاوه بر افزایش قابلیت­های دفاعی آمریکا،بایستی درباره راه اندازی شبکه همکاریهای امنیتی در منطقه  هند – اقیانوسیه نیز انگیزه مند باشد. این دولت بایستی روابط فعلی بر پایه سیستم  hub and spoke ( مرکز و مدار ) بین امریکا و متحدین رسمی­اش و هم چنین روابط بر پایه سیستم   spoke to spoke با شرکای آمریکا مانند استرالیا و ویتنام، را ارتقا دهد. متحدین آمریکا به دنبال ایجاد ناتوی آسیایی نیستند، اما قوام ارتباط میان آن­ها این پیام را به چین مخابره خواهد کرد که اعمال زور بر این کشورها هزینه بردار خواهد بود و شرکای آمریکا را برای پاسخگویی به چین آماده خواهد ساخت.

وقت آن رسیده که متحدان اروپایی و شرکای ایالات متحده یک راهبرد مشترک در مقابل چین ارائه دهند.

درمورد ژاپن، این به مفهوم ارتقاء روابط فرماندهی و کنترل است (به عنوان مثال، ایجاد یک کارگروه امنیتی مشترک، متشکل از نیروهای آمریکایی و ژاپنی، مستقر در ژاپن) یعنی آرایش، آموزش و تجهیز نیروهای آمریکایی ژاپنی به گونه ­ای است که گویی در عملیات واقعی به سر می ­برند. اگرچه دولت بایدن نم یتواند به تنش سیاسی میان سئول و توکیو خاتمه دهد اما قادراست میزان همکاری­های بین امریکا و کره جنوبی –ژاپن را در زمینه هایی چون  افزایش زیرساخت­ها و ارتقا توانایی­ هایی مانند: تأکید بر ارزش­های مشترک و کاهش شکنندگی در برابر فشارهای چین را ارتقا دهد. اتحاد چهارگانه میان استرالیا، هند، ژاپن و آمریکا به یک رابطه سه جانبه فشرده امنیتی میان کامبرا، توکیو و واشنگتن بستگی دارد، اما در پی حمله ارتش چین به هند در هیمالیا، گرایش هند به مشارکت امنیتی بیشتر شده است. دولت بایدن باید حمایت فوری خود را برای تدارک جلسه وزرای دفاع، در جهت برگزاری جلسه وزرای امور خارجه در ماه نوامبر اعلام نماید، همچنین تبادل اخبار اطلاعاتی نیز گامی منطقی خواهد بود.

میزان متحدین و شرکای آمریکا بیانگر مهم­ترین برگ برنده این کشور در آسیا است. به همین دلیل است که پکن، متحدین این کشور من جمله استرالیا و کره جنوبی را با تحریم های اقتصادی مورد هدف قرار داده است؛ که این خود نوعی  ابزار حمایت سیاسی نرم در جهت متعادل سازی قدرت چین برای کار با ایالات متحده آمریکا است. ساز و کار همکاری با کشورهایی مانند استرالیا که درگیر تحریم ­های چین است، می­ تواند حرکتی متهورانه از جانب اعضای اتحاد چهارگانه به حساب آید ، مانند ماده 5 اساسنامه ناتو مبنی بر پاسخ دسته جمعی به کشور تجاوزگر اقتصادی. این سازو کار می­تواند در برگیرنده صندوق ذخیره یا مکانیسم سریع محکومیت اقدامات چین توسط متحدین آمریکا، ارائه تسهیلات مالی و آماده سازی شرایط برای سازمات تجارت جهانی باشد.

دولت بایدن باید حمایت­های بین­ المللی را در راستای ایجاد یک تایوان دموکراتیک به دور از هرگونه تهدید و اجبار تقویت کند. حذف محدودیت­ های تعامل دیپلماتیک آمریکا با تایوان در لحظات آخر توسط دولت ترامپ بیشتر از آن که یک اصلاح اصولی سیاسی باشد، یک ژست سیاسی برای به دام انداختن بایدن بود. حمایت واقعی به معنای همکاری با دیگران در منطقه هند - اقیانوسیه و در اروپا برای ایجاد یک اکوسیستم مشارکتی که به تایپه در حداقل سازی آسیب­ پذیری در برابر چین کمک کند و بتواند مشکلات منطقه­ای را نیز حل کند، این درحالی است که باید زمینه حفظ نزاکت و احترام که شایسته تایوان است نیز فراهم شود. دولت جدید آمریکا باید به دنبال گزینه­های اقتصادی و غیرنظامی برای متحدین و شرکای خود باشد، به نحوی که بتواند به تایپه کمک کند و دیگران را در آسیا و اروپا در به رسمیت شناختن مشارکت تایوان در امور جهانی تشویق کند.

  • رجعت به باغبانی

هند - اقیانوسیه در نقطه عطف خود قرار دارد. بسیاری از کشورها در این منطقه در حال تلاش هستند تا خواسته خود یعنی مقاومت در برابر سیطره چین را با انزجار از انتخاب میان واشنگتن و یا پکن منطبق سازند. خواسته ی متحدین و شرکای آمریکا در منطقه هند – اقیانوسیه از کابینه جدید در واشنگتن که زمام امور را در دست دارد به صورت واضح این است که آنها خواستار رقابت آمریکا با چین هستند، اما  به گونه ­ای که نه موجب تحمیل هزینه بر این کشورها شود و نه قابلیت ها و تمایل خود امریکا برای رقابت زیر سوال برود. 

ایالات متحده امریکا برای نشان دادن جدیتش، باید یک اقدام اساسی در آسیا انجام دهد، اقدامی که  محیط منطقه­ ای پیرامون چین را سرو سامان دهد، و هم چنین قصد آمریکا برای استفاده از قابلیت­ها ، ظرفیت­ ها  و توانایی­ های خود در این منطقه را با صدایی رسا اعلام نماید. دولت­های گذشته سعی داشتند سیاست آسیایی خود را بر پایه ایجاد روابط مثبت، همکاری و سازش با چین بنا نهند. زمان چنین رویکردهایی گذشته است. در عوض آمریکا باید برای ایجاد یک جایگاه رفیع و منفعت محور بر کل منطقه تمرکز کند -  اکنون وقت اقدامات شجاعانه و چرخش به سمت سیاست باغبانی شالتز برای یک دوره طولانی می ­باشد.  

تحریریه مجله ایرانی روابط بین الملل

تمامی حقوق برای مجله ایرانی روابط بین الملل محفوظ است ©2024 iirjournal.ir. All Rights Reserved

Please publish modules in offcanvas position.