Developed in conjunction with Joomla extensions.

خاورمیانه در میان رقابت های چین،روسیه وامریکا(بخش پایانی)

زهرا شریف زاده عضو هیئت تحریریه مجله ایرانی روابط بین الملل
نقش چین در خاورمیانه
چین یک بازیگر قابل توجه در خاورمیانه است و در برخورد با چالش های سیاسی و امنیتی محلی بسیار محتاطانه عمل می کند ،  مجبور شده است به دلیل افزایش حضور اقتصادی ا ، تعاملات خود را با خاورمیانه افزایش دهد.
خاورمیانه به عنوان یک تقاطع مهم استراتژیک برای مسیرهای تجاری و خطوط دریایی که آسیا را به اروپا و آفریقا متصل می کند ، برای آینده BRI مهم است  که به منظور قرار دادن چین در مرکز شبکه های تجارت جهانی طراحی شده است. در حال حاضر ، روابط چین با منطقه به دلیل نقش غالب آنها در بازارهای انرژی ، در کشورهای حوزه خلیج فارس متمرکز است.اهمیت خاورمیانه برای پکن بدلیل منابع انرژی است چرا که چین  تقریباً نیمی از نفت مورد خود را  را از این منطقه و به‌ویژه از عربستان سعودی  تأمین می‎کند و درعین‌حال چین برای خاورمیانه اهمیت دارد، زیرا این کشور مشتری بزرگ این منطقه است.همچنانکه دو پژوهشگر  بنام های هیم و استیگ اسنسلی بر این عقیده هستند که  سرمایه‌گذاری‌های چین در خاورمیانه دو طرف را به یکدیگر وابسته کرده است. چین بزرگ‎ترین سرمایه‎ گذار خارجی در کشورهای مختلف این منطقه است و احتمالاً در آینده به لطف ابتکار جاده ابریشم سرمایه‏ گذاری ‎ها رشد بیشتری خواهند داشت.
 چینی ‎ها برخلاف آمریکا و روسیه که هر دو درگیر مناقشات نظامی هستند، به‌خوبی توانسته خودش را درگیر هیچ‎کدام از روندهای سیاسی منطقه نکند مثلاً در مورد مناقشه اسرائیل و فلسطین چین مداخله‎ ای نمی ‎کند. پکن سیاستی دارد که دیگران کارهای ناخوشایند را انجام دهند تا آن‌ها بتوانند بر دنبال کردن منافع خودشان تمرکز کنند.چین تاکنون در حفظ روابط خود با ایران، عربستان و اسرائیل موفق بوده است.
گر چه چین به دنبال ایفای نقش نظامی برجسته در منطقه نیست اما تدابیر اقتصادی  را ترجیح داده است. و کشورهای بیشتر و بیشتری هستند که خودشان را با پکن تطبیق می‎دهند چرا که می‎خواهند تجارت با چین را حفظ کنند و از سرمایه‎ گذاری ‎های آتی چین بهره ‎مند شوند.برخلاف رویکردهای غربی، راهبرد چین در خاورمیانه واقع‌گرایانه است. پکن سیاست بیشینه‌سازی فایده را برگزیده است که حول تعدادی از منافع می‎گردد و هیچ بنیان ایدئولوژیک خاص یا مبتنی بر ارزشی ندارد. آن‌ها برخلاف آمریکایی ‎ها به نوع رژیمی که با آن معامله می ‎کنند کاری ندارند.
مارپیچ نزولی در روابط ایالات متحده و چین در دوران دولت ترامپ باعث شد بسیاری ادعا کنند که ایالات متحده و چین در حال ورود به یک "جنگ سرد جدید" هستند. این چارچوب سازی تا حدی نتیجه موضع گیری تقابل آمیز دولت ترامپ در قبال چین و تمایل مقامات ارشد مانند مایک پنس معاون رئیس جمهور و مایک پمپئو وزیر خارجه وقت آمریکا برای ایجاد این رابطه به عنوان یک رقابت اساسی بین نیروهای دموکراسی و اقتدارگرایی بود.این نگاه خصمانه به روابط ایالات متحده و چین همیشه فراتر از دولت ترامپ بوده و اکنون در بسیاری از جوامع سیاسی ، علمی و اتاق فکر واشنگتن قاطعانه  در حال پیگیری است.با ورود دولت جو بایدن فرصتی برای بررسی این دیدگاه گسترده که ایالات متحده چاره ای جز رقابت با یک چین خصمانه ندارد فراهم می کند.ما در حال حاضر شاهد نشانه های ظریفی هستیم که نشان می دهد دولت بایدن روابط ایالات متحده و چین را کمتر از رابطه قبلی خود می بیند. وزیر امور خارجه آنتونی بلینکن روابط را "روابط پیچیده" توصیف کرده است که حاوی ترکیبی از ابعاد "خصومت" ، "رقابتی" و "همکاری" است. و جان کری ، فرستاده ویژه تغییر آب و هوا بایدن ، تصریح کرد که همکاری با چین در زمینه تغییر آب و هوا یکی از اهداف اصلی وی خواهد بود.
با این حال ، با رشد منافع چین در این منطقه بحران زده ، پکن احتمالاً برای حفظ روایت بی طرف خود تلاش خواهد کرد. این امر بخصوص اگر ایالات متحده سرعت خروج آشکار خود از خاورمیانه را تسریع کند ، درست خواهد بود ، روندی که احتمالاً چین را مجبور به محافظت از این منافع خود می کند.
تا به امروز ، چین با 15 کشور خاورمیانه توافقنامه مشارکت منعقد کرده است. در مأموریت های ضد دزدی دریایی و امنیتی دریایی در دریای عرب و خلیج عدن شرکت می کند و عملیات گسترده ای را برای نجات اتباع خود از لیبی در سال 2011 و یمن در سال 2015 انجام داده است. کسانی که در سوریه و یمن هستند  در  توافق هسته ای ایران نیز  نقش مهمی داشت. علاوه بر این ، ایجاد اولین پایگاه نظامی خارج از کشور چین در جیبوتی و همچنین نظامی شدن احتمالی بندر گوادر پاکستان ، به رشد حضور نظامی این کشور در نزدیکی نقاط مهم دریایی تنگه هرمز و باب المندب کمک می کند. سرانجام ، چین اسلحه را به چندین کشور خاورمیانه ، البته در مقیاس کوچک ، عرضه کرده است.
 
اما پکن بسیار مراقب است که بیش از حد درگیر ماجراهای منطقه  نشود و معتقد است که ایالات متحده می تواند مسئولیت مدیریت امنیت در منطقه را بر عهده بگیرد. چین هیچ نقشی در کاهش تنش ژئوپلیتیکی در خاورمیانه نداشته است .با توجه به سلسله حوادث اخیر در تنگه هرمز که باعث افزایش تنش بین ایران و مخالفان ژئوپلیتیکی آن شد ، چین می توانست نقش امنیتی بیشتری را برای محافظت از آزادی ناوبری برای امنیت انرژی خود به عهده بگیرد. اما می بینیم که پکن بسیار محتاطانه عمل کرده و نشان می دهد که هنوز آماده نیست تا به طور چشمگیری وارد عمل شود. اما تعداد فزاینده ای از متخصصان چینی استدلال می كنند كه كشور آنها باید حضور نظامی خود را در منطقه افزایش دهد.پکن همچنین انگیزه این کار را دارد که بخواهد سلطه ایالات متحده در خاورمیانه و مناطق دیگر را به چالش بکشد. از این نظر ، BRI نه تنها تجارت جهانی و ارتباطات را ارتقا می دهد بلکه یک سیستم اقتصادی خارج از کنترل واشنگتن ایجاد می کند.به همین دلیل است که چین در موضوعات حساس مانند ایران با آمریکایی ها مخالفت  کرده است .
سیاست خارجی چین ، با تأکید بر منافع اقتصادی و اصل عدم مداخله در امور داخلی سایر کشورها ، می باشد به غیر از ترکیه ، تقریباً هیچ نمونه ای از تظاهرات ضد چین در منطقه وجود نداشته است. در حالی که مسئله اویغورها در سین کیانگ امکان ایجاد درگیری بین کشورهای خاورمیانه و چین بر سر سرکوب و آزار و اذیت مسلمانان را دارد ، علاوه بر این ، اردوغان رئیس جمهور ترکیه ، که سیاست چین در مورد اویغورها را به شدت تقبیح کرده است ، همچنین در حال تقویت موضع خود برای جلوگیری از رویارویی گسترده با چین است و در سفر ژوئیه 2019 به چین اظهار داشت که هدف ترکیه "دو برابر کردن دوجانبه ما است" حجم تجارت با چین "و تشویق به سرمایه گذاری چین در ترکیه ، که" در قلب BRI قرار دارد ". با این حال ، ترک ها نه تنها به دلیل مذهب ، بلکه به دلیل ریشه های مشترک قومی و زبانی ترکی ، یک احساس قوی مشارکت با اویغورها را دارند. گفته می شود چندین ده هزار اویغور در ترکیه در تبعید به سر می برند و احساسات ضدچینی در این کشور بسیار زیاد است. مسئله اویغور ممکن است به عنوان یک محل اختلاف در آستانه انتخابات ریاست جمهوری ترکیه در سال 2023 ظهور کند. برای رئیس جمهور اردوغان ، مسئله اویغور به احتمال زیاد همچنان بزرگترین گلوگاه تقویت روابط اقتصادی با چین است.
فعالیت چین و زنگ خطر ایالات متحده
 سرمایه گذاری چین در خاورمیانه از سال 2013 با اعلام ابتکار عمل کمربند و جاده رشد قابل توجهی  با افزایش کل سرمایه گذاری از 99 میلیارد دلار بین 2006 و 2012 به 143 میلیارد دلار بین 2013 و 2019در سال 2019 ، خاورمیانه کمی کمتر از 16 درصد از کل سرمایه گذاری خارجی چین را داشته است در حالی که عمده سرمایه گذاری در بخشهای انرژی ، حمل و نقل و املاک و مستغلات است ، سرمایه گذاری نیز در زمینه خدمات (خدمات عمومی مربوط به برق ، گاز ، آب ، حمل و نقل و غیره) ، مواد شیمیایی ، گردشگری ، سرگرمی و تدارکات در حال رشد است.
با افزایش سریع سرمایه گذاری چین در خاورمیانه ، موضوعی که باعث نگرانی خاص ایالات متحده خواهد شد ، نفوذ روزافزون چین در میان متحدان ایالات متحده است. بیش از همه ، به نظر می رسد ایالات متحده حساسیت ویژه ای در رابطه با اسرائیل ، مهمترین شریک امنیتی خود در منطقه دارد. در سال 2013 ، در زمانی که روابط ایالات متحده و اسرائیل تحت دولت اوباما سرد شده بود ، نخست وزیر اسرائیل نتانیاهو به چین سفر کرد و در سال 2015 ، اسرائیل در مقابل مخالفت آمریکا به بانک سرمایه گذاری زیرساخت های آسیا (AIIB) پیوست. همچنین گفته می شود که اسرائیل در حال حاضر در حال مذاکره بر سر توافق نامه تجارت آزاد با چین است که در سال 2020 امضا شد. در پاسخ ، دولت ترامپ فشارهای خود را بر اسرائیل ادامه می دهد تا از اتصال به چین جلوگیری کند.
علاوه بر این ، چین در اقدامی جدید به دنبال شیوع بیماری همه گیر19 COVID- در ارائه کمک پزشکی به کشورهای حاشیه خلیج فارس و مصر و همچنین کشورهایی که روابط نسبتاً ضعیفی با آنها دارد ، مانند اردن ، لبنان و مراکش ، در نتیجه حضور خود را در حالی که ایالات متحده و اروپا مشغول رسیدگی به شرایط داخلی19  COVID- خود هستند، افزایش داد. در همین حال ، در کنگره ایالات متحده مطالبی به گوش رسید که  کشورهای در حال توسعه که از بیماری همه گیر19  COVID-19 رنج می برند و نیاز به کمک به بازسازی بدهی دارند ، موظف به افشای اطلاعات مربوط به مشارکت آنها در طرح کمربند و جاده و بدهی به چین به عنوان یک شرط برای دریافت کمک حداقل در کنگره هستند که کشورها را ملزم به انتخاب بین ایالات متحده و چین کرد.
آینده خاورمیانه پس از جنگ آمریكا-چین و روسیه-آمریكا
با توجه به این وضعیت ، چگونه خاورمیانه می تواند فضای بین رقابت آمریکا و چین و روسیه و ایالات متحده را کنترل کند؟ در ابتدا می توان گفت بسیاری از کشورهای منطقه  از جمله اسرائیل ، عربستان سعودی ، امارات و قطر ، برای حفظ ترتیبات امنیتی خود نیاز به استقرار نیروهای آمریکایی در منطقه دارند. با وجود حضور نظامی فزاینده روسیه در خاورمیانه ، هزینه های دفاعی روسیه در سال 2018 تنها حدود یک دهم هزینه های ایالات متحده بود و روشن است که روسیه نمی تواند به طور کامل جایگزین ایالات متحده شود.
علاوه بر این ، در حالیکه عنصری از خطر پوشش امنیت بیش از پیش در تقویت پیوسته روابط با روسیه وجود دارد که از ابتدای دولت ترامپ توسط اسرائیل ، عربستان سعودی و سایر کشورها از طریق بازدیدهای سطح بالا و سایر روش ها دنبال شد  ، احتمالاً به این دلیل بود که آنها می خواستند  از روسیه به عنوان اهرم فشار برای حفظ آمادگی ایالات متحده در منطقه استفاده کنند.
توجه ایران که بیش از هر چیز دیگری خواهان لغو تحریم ها است ، دائماً متوجه ایالات متحده است. می توان گفت که ایران در حالی که نگران کننده اصلی چگونگی هدایت روابط با ایالات متحده به نفع خود است فاصله مشخصی از روسیه  را حفظ می کند. در حالی که در مورد چین ، برای کشورهای تولید کننده نفت که چین مشتری اصلی انرژی آنهاست و همچنین برای کشورهایی که مایل به جذب سرمایه گذاری چینی هستند وضعیت فرق می کند.
چین فاکتور اصلی تعیین کننده روابط آمریکا با مناطق مختلف در آسیا از جمله جنوب آسیا است. دولت ترامپ رویکردی تهاجمی در برابر چین داشت.هرچند دولت بایدن بطور حتم تلاش خواهد کرد که چین را مهار کند، چرا که چین سلطه آمریکا در جهان را به چالش کشیده است. اما روش بایدن متفاوت خواهد بود و  تاکید آمریکا صرفا روی همکاری راهبردی/نظامی نمی باشد بلکه همکاری اقتصادی برای سود متقابل هم مورد توجه خواهد بود.بایدن  معتقد است وضع تعرفه هم برای آمریکا و هم برای چین اقدام شایسته ای نبوده است . در عوض وی مایل به ایجاد یک ائتلاف جهانی برای واداشتن چین به آزاد کردن اقتصادش است.احتمالا  بایدن  جنگ فن آوری ترامپ علیه چین را ادامه دهد چرا که  ترامپ تلاش کرده بود شرکای دیپلماتیک آمریکا را وادار کند فن آوری ۵ جی ساخت چین را رد کنند و اپلیکیشن‌های محبوبی را که تحت مدیریت شرکت‌های چینی هستند، هدف قرار دهند.هر چند  بایدن هم از وجود اپلیکیشن تیک تاک ساخت چین که بسیار مورد استفاده قرار می‌گیرد و از اهدف اصلی دولت ترامپ است، ابراز نگرانی کرده است .
ممکن است چالش های امنیتی در دریای چین جنوبی نیز افزایش یابد.در این خصوص دولت اوباما و دولت ترامپ سیاست‌هایی را در مخالفت با ادعا‌های گسترده و ثابت نشده دولت چین در دریای چین جنوبی دنبال کرده اند.اما بایدن هنوز در این زمینه اظهار نظر مشخصی نداشته است، و هیچ نشانه‌ای وجود ندارد که وی سیاست‌های سختگیرانه ترامپ را در این منطقه تغییر بدهد، بلکه حتی شاید آن‌ها را تشدید کند.
درباره تایوان آمریکا در دوران ترامپ روابط رسمی خود را با تایوان به ویژه در سال2020 تقویت کرده بود . دولت ترامپ حتی مجوز فروش میلیارد‌ها دلار سلاح را به این جزیره خودگردان صادر کرد.ابایدن  نیز با حمایت آمریکا از تایوان و دولت منتخب آن موافق می باشد.
دولت چین به اذیت و آزار در ناحیه خودگردان سین‌کیانگ که اقلیت اویغور مسلمان در آنجا زندگی می‌کنند پرداخته است و از سال ۲۰۰۸ بازداشت گروهی مسلمانان و تجسس در اندیشه‌های مذهبی و سیاسی را برای تغییر و یکسان‌سازی فرهنگی را به صورت اجباری با اعمال زور علیه اقلیت‌های اویغور، قزاق و دیگر گروه‌های قومی مسلمان در این کشور به شدت دنبال می‌کند.دولت چین از ادای هرگونه فرایض دینی مانند نماز و روزه و همچنین رعایت حجاب و پوشش اسلامی و بلند بودن ریش و پرهیز از نوشیدن مشروبات الکلی یا مطالعه کتاب‌ها و مقالات دربارهٔ اسلام مخالفت می‌کند و آن را مصداق نمایش جلوه‌های دینی و فرهنگی و در ردیف رفتارهای «افراط گرایانه» قرار می‌دهد و به شدت با آنان مخالف می‌کند.
رئیس جمهوری آمریکا بایدن در یک رویداد تلویزیونی درباره عملکرد چین در رابطه با اقلیت مسلمان در منطقه سین‌کیانگ گفت، این کشور آسیایی بابت آنچه او "سوءرفتارهای حقوق بشری" خواند، بهایی پرداخت خواهد کرد.و در خصوص  سین کیانگ و هنگ کنگ  دولت ترامپ یکسری اقدامات تنبیهی علیه چین به خاطر سیاست هایش در منطقه سین کیانگ از جمله تحریم مقامات حزب کمونیست و ممنوعیت کالا‌هایی انجام داده بود که احتمالا با کار اجباری ایغور‌ها تولید شده اند.اما بایدن در مقابل رفتار پکن با ایغور‌ها  توجه زیادی نشده است.گرچه بسیاری از حامیان دموکراسی در هنگ کنگ که با سرکوب آزادی‌های مدنی در دولت چین مبارزه می‌کنند، با ابراز نگرانی از این که بایدن به اندازه کافی بر پکن سخت نخواهد گرفت و تمایل داشتند که  ترامپ دوباره انتخاب شود.
نتیجه:
سرانجام ، در حالی که روسیه و چین به طور غیر قابل انکاری نفوذ خود را در دو حوزه سیاسی و اقتصادی افزایش می دهند ، نباید فراموش کرد که هیچ یک از دو کشور هنوز نقشی رهبری در شکل گیری نظم در منطقه ندارند. روسیه قدرت مالی لازم برای جایگزینی ایالات متحده را ندارد ، در حالی که چین اصل عدم مداخله را دارد. پژوهشگران چینی معتقدند  که امکان دارد چین در آینده مرتکب دو اشتباه شود. یکی آغاز یک انقلاب فرهنگی جدید و دیگری تعامل نظامی در اماکنی است که هیچ ارزش راهبردی ندارد. در اینجا مناقشات افغانستان به ذهن می‎آید که آمریکا اشتباهات متعددی را در آن مرتکب شده که هزینه ‎های بسیار بالایی برایش به دنبال داشته است؛ اما چینی ‎ها این اشتباهات را تحسین می ‎کنند زیرا در دو دهه اخیر این مسئله تضمین می‌کرد که توجه واشنگتن به شرق آسیا جلب نمی‌شود. این امر سیاست خارجی و امنیتی آمریکا را به‌سوی تمرکز بر مقابله نه رقابت با چین هدایت کرده است
در این صورت ، برای برقراری نظم در منطقه ، کشورهای مهم در خاورمیانه باید اقدامات فعال را انجام دهند ، در حالی که ایالات متحده ، اروپا ، روسیه و چین را در صورت لزوم درگیر کنند. چنین کشورهای بزرگی می توانند ایران ، ترکیه ، عربستان سعودی و اسرائیل باشند. البته احتمال حل اختلافات بین ایران و اسرائیل بسیار کم است و به راحتی می توان تصور کرد که برای ایجاد رابطه اعتماد بین عربستان سعودی و ایران به زمان قابل توجهی و تلاش مستمر نیاز است. با این وجود ، حتی اگر آنها در حل و فصل منازعات (دستیابی به صلح) نباشند ، سازوكارهایی در منطقه البته ناقص وجود دارد تا برای رفع تنش ها تلاش كنند .
تحریریه مجله ایرانی روابط بین الملل
تمامی حقوق برای مجله ایرانی روابط بین الملل محفوظ است ©2024 iirjournal.ir. All Rights Reserved

Please publish modules in offcanvas position.