Developed in conjunction with Joomla extensions.

نشانه‌های فروپاشی در اتحادیه اروپا: آزمون نظریه نو کار کردگرایی(بخش اول)

امیرهوشنگ میرکوشش
عضو هیات علمی دانشگاه آزاد

در این مقاله از نظریه ‌نوکارکردگرایی به‌عنوان ابزاری مفهومی و نظری برای درک بحران‌های اتحادیه اروپا شامل بحران مالی اروپا و خروج بریتانیا از اتحادیه اروپا و عواقب آن بهره می‌گیریم. نظریه ‌نوکارکردگرایی از مجموعه‌ای از مفروضات و فرضیه‌ها تشکیل شده که مورد آزمون قرار خواهند گرفت. واقعیت‌ها در صحنه اتحادیه اروپا با برخی از انتظارات نوکارکردگرایی تطابق دارند و با برخی دیگر در تضاد است.

 نوکارکردگرایی و عدم همگرایی(فروپاشی) به نظر می‌رسد آینده اتحادیه اروپا در عمل و تئوری زیر سوال رفته است. در مفهومی کاملا احتمالاتی، این حقیقت که اتحادیه علائم فروپاشی را نشان می‌دهد اصلا تعجب‌آور نیست، از آنجا که بسیاری از تلاش‌ها در همگرایی منطقه‌ای فراملی از زمان جنگ جهانی دوم چنین نشانه‌های مشابهی را از خود نشان داده‌اند بسیاری از ناظران این نشانه‌ها را برای اتحادیه اروپا استثنا دانسته و این اتحادیه را در مقابل حوادث ایمن می‌دانند. خروج بریتانیا از اتحادیه اروپا به دنبال بحران‌های حوزه یورو در سال‌های گذشته بازنگری تئوری‌هایی که تا کنون در موفقیت همگرایی منطقه‌ای در اروپا مطرح شده را ضروری می‌سازد. برجسته‌ترین نظریه در این حوزه نظریه نوکارکردگرایی است. برای اثبات عدم کارآیی این نظریه باید فرضیات اساسی آن را زیر سوال برد، هدف این مقاله رد نظریه نوکارکردگرایی نیست،اما توجه به عدم کارآیی آن به‌عنوان ابزاری مفهومی و تئوریک جهت درک بحران‌های اتحادیه اروپا مفید است.

مفهوم «تسری» در نظریه نوکارکردگرایی اهمیت محوری دارد. در فرآیندی چندوجهی مانند همگرایی اروپایی که در مرکز آن یک نظام سیاسی پیچیده قرار دارد، تصمیم‌گیری‌های سیاسی از یک حوزه عملیاتی به حوزه‌ای دیگر سرایت می‌کند. اقدام در یک حوزه اقدام در حوزه‌ای دیگر را می‌طلبد (تسری کارکردی) که گاه نتیجه پیامدهای ناخواسته است. علاوه بر این، تصمیم‌گیری به تدریج به سطح فوق ملی صعود پیدا می‌کند تا ظرفیت تصمیم‌گیری افزایش یابد (تسری سیاسی)، با پیوستن کشورهای جدید به اتحادیه، آنها نیز درگیر فرآیندهای تصمیم‌گیری می‌شوند (تسری جغرافیایی) و حتی می‌توان از تسری فرهنگی در این مفهوم سخن به میان آورد که انتظارات و وفاداری‌های نخبگان (ملی) به سمت یک واحد سیاسی بالاتر سوق پیدا می‌کند.

به نظر می‌رسد در بحران‌های مالی و بحران اخیر خروج بریتانیا از اتحادیه، مفروضات و فرضیه‌های نوکارکردگرایی را باید براساس «تسری به عقب» و نه تسری به جلو مورد آزمون قرار داد. و این زمانی است که کشور‌های عضو دیگر تمایلی به روند تعاملات خود در سطح فراملی ندارند، به‌عنوان مثال سقوط یورو و خروج کشور‌های عضو از حوزه یورو یا اتحایه اروپا مثل اجبار به خروج یونان یا خروج (داوطلبانه) بریتانیا. چنین تسری به عقب بیشتر مورد حمایت احزاب رادیکال چپ و راست است (هر کدام به دلایل متفاوت).

در این موقعیت، نظریه نوکارکردگرایی در یک منطق علت و معلولی برای عدم همگرایی یا متلاشی شدن و به احتمال زیاد نقطه عزیمت به کار می‌رود.

چه زمانی و چرا باید انتظار داشت که مجموعه‌ای از نهاد‌های موجود همگرایی منطقه‌ای برای اثبات شایستگی خود در سیاست ورزی در حوزه حکومت داری فراملی موافقت کنند یا مجبور شوند به عقب بازگردند یا تحت شرایط موجود با یکدیگر سقوط کنند؟ اتحادیه اروپایی تا زمانی که به‌طور کامل وظایف کلیدی خود را در مورد اقتصاد و جامعه اتحادیه به‌طور کامل انجام ندهد احتمالا در رسیدن به اهداف خود دچار شکست و فروپاشی خواهد شد.

 

مفروضات و فرضیه‌های نوکارکردگرایی

نوکارکردگرایی دارای مفروضات صریح و ضمنی در اشتراک با نظریه‌های دیگر است. این مفروضات در جای خود فرضیه‌هایی را تولید می‌کنند که می‌تواند در مقابل داده‌های تجربی کمی یا کیفی مورد آزمون قرار گیرند. تمامی مفروضات صریح در نهایت از مفروضه محوری نوکارکردگرایی مشتق می‌شود: فرآیند همگرایی منطقه‌ای براساس تحقق سود متقابل از همکاری در عرصه اقتصاد و سیاست است که با سطوح بالایی از وابستگی متقابل کارکردی شناخته می‌شود.

 

مفروضات و فرضیه‌های صریح نظریه نوکارکردگرایی

1- همگرایی اقتصادی و وابستگی متقابل: رفع موانع تجاری، سرمایه‌گذاری و ایجاد مقررات تنظیمی بازار مشترک باعث به‌وجود آمدن و افزایش وابستگی متقابل مداوم میان کشور‌های عضو خواهد شد. به‌طور کلی این افزایش نه تنها برای سازمان‌های منطقه‌ای فراملی، عمومی و مطلق خواهد بود بلکه در تمام کشور‌های عضو نیز به وقوع خواهد پیوست. توزیع این افزایش به‌طور مشخص منطقه‌ای و در داخل تمامی کشور‌های عضو انجام خواهد گرفت.

2- مزایا و برداشت‌های عمومی: منافع یا مزایای این افزایش در وابستگی متقابل منطقه‌ای هم برای اقتصاد و هم برای مردم منطقه مثبت خواهد بود. این مزایا از طرف مردم به رسمیت شناخته شده و مورد قدردانی کسانی که از آن بهره می‌گیرند، قرار خواهد گرفت. بنابراین توده مردم تمایل خواهند داشت از سازمان‌های منطقه‌ای فراملی و گسترش صلاحیت‌های آنها در آینده حمایت کنند. این حمایت‌ها ممکن است به شکل رضایت منفعلانه یا تایید فعالانه باشد.

3- امنیت: از مزایای مورد انتظار اولیه همگرایی منطقه‌ای باید امنیت بیشتر هم در برابر جهان خارج و هم به سود منافع مادی در داخل باشد. در طول فرآیند همگرایی، ممکن است درک و برداشت بازیگران از منافع مورد انتظار تغییر کند، به‌ویژه بعد از آنکه برخی از آنها به رضایت نسبی برسند، با این وجود این موضوع شامل تغییر عمده‌ای نسبت به رضایت یا تامین منافع غیرمادی مثل حمایت از هویت ملی نخواهد شد. فرآیند همگرایی برای تحقق ارزش‌های سنتی یا تمایل برای احساس تعلق عاطفی، حداقل تا رسیدن به میزان مناسبی از ثبات سیاسی متعادل پیش خواهد رفت.

روزنامه دنیای اقتصاد - شماره 3822 تاریخ چاپ:1395/05/05

تحریریه مجله ایرانی روابط بین الملل

 

تمامی حقوق برای مجله ایرانی روابط بین الملل محفوظ است ©2024 iirjournal.ir. All Rights Reserved

Please publish modules in offcanvas position.