Developed in conjunction with Joomla extensions.

توافق نامه 25 ساله و نقش چین در بازگشت ایران به تعهدات برجامی

  نصیر جینور*

در هزاره جدید دولت‌ها سعی می‌کنند رفتار خود را در قبال دیگر دولت ها بر اساس الگوی مشارکت رابطه در دستور کار قرار دهند این موضوع به ویژه، در سیاست خارجی قدرت‌های نوظهور و قدرتهای منطقه ای به طور جدّی در حال پیگیری است. رقابت ، تقابل یا ائتلاف و اتحاد به تنهایی نمی‌توانند در قبال دیگر دولت‌ها معنا داشته باشند.چین با طرح 900 میلیارد دلاری به دنبال سرمایه گذاری در زیر ساخت‌های اقتصادی جهان به منظور گسترش جهانی شدن و توسعه بازارها رونمایی کرده که این بزرگترین طرح سرمایه‌گذاری یک کشور در جهان محسوب می‌گردد.

توافقی که ایران و چین به امضاء رسانده‌اند برای ارتقاء روابط به سطح مشارکت جامع راهبردی بود جامع یعنی همه عرصه‌های روابط دو کشور و راهبردی یعنی بلند مدت بودن و فارغ از مباحث مقطعی بودن می باشد.

ارتباط ایران و چین در دو منطقه از جهان یعنی خلیج فارس سرشار از منابع انرژی و آسیای شرقی با اقتصاد پویا از اهیمت ویژه ای برخوردار است . چین یک قدرت جهانی روبه رشد و ایران احتمالا قدرتمندترین کشور حوزه خلیج فارس است. درخواست فزاینده چین به نفت و نقش ایران در تأمین این درخواست، اهمیت بیشتری را به این روابط داده است. ایران و چین از اوایل دهه 1970 در حوزه‌های زیادی همکاری داشته اند محرک های عمده دیگری نیز با توجه به این که ایالات متحده آمریکا مشکلات بزرگی با هر دو کشور ایران و چین داشته و همچنین بسیاری از تنش های آمریکا و چین، ریشه در پیوندهای چین با ایران به مشارکت چین در برنامه های موشکی، اتمی ، شیمایی و تسلیحات پیشرفته غیر اتمی دارد.

اما از نگاه چین مسأله ناکافی بودن منابع انرژی داخلی آن، سبب شده تا امنیت انرژی و چشم انداز آن برای این کشور به امری پر اهمیت و در عین حال نگران کننده تبدیل شود، زیرا هر گونه اخلال در جریان انرژی می‌تواند با ایجاد مشکلات جدّی درمسیر توسعه اقتصادی چین، بر بقای حزب کمونیست در قدرت ، تأثیرات منفی عمیقی بر جای گذارد. چینی ها درک کرده اند که امنیت انرژی می‌تواند حوزه‌ای برای آسیب پذیری استراتژیک چین باشد، به ویژه، ایالات متحده در پی استفاده از این نقطه آسیب پذیر علیه چین است، زیرا امریکا مسیر عبور نفت وارداتی آنان از خلیج فارس تا دریای چین جنوبی را تحت کنترل دارد. از این رو می‌توان گفت که امنیت انرژی عنصر اصلی منافع چین در خلیج فارس بخصوص با ایران را تشکیل می‌دهد.

در میان کشورهای منطقه خلیج فارس، ایران به دلایل زیر از ظرفیت‌های مهمی برای گسترش و تعمیق روابط در این حوزه با چین برخوردار است:

ـ ایران دارندة دومین ذخایر نفتی و گازی در جهان است و چین به سرعت به مصرف کننده عمده انرژی تبدیل شده است.

ـ ایران در مدیریت منابع انرژی خود در قیاس با سایر کشورهای نفتی منطقه به ویژه عربستان متفاوت عمل می‌کند و ایالات متحده به عنوان رقیب استراتژیک چین، نفوذی در آن ندارد.

ـ تحریم طولانی مدت ایران از سوی غرب عملاً امکان حضور شرکت های نفتی غربی در صنعت نفت ایران را از بین برده و زمینه را برای حضور و نفوذ روز افزون چین فراهم آورده است.

ـ در واقع ترکیب ژئوپولتیک، قابلیت‌ها و نیز محدودیت‌ها، بر ایران توانایی پاسخ گویی به بخشی از این دغدغه چین را می‌دهد . از اینرو می توان گفت که حوزه انرژی، از مهم ترین حوزه های شکل دهندة روابط ایران و چین است.

اما از طرف دیگر برای ایران برخورد مسأله اتمی ایران در شورای امنیت سازمان ملل، آژانس بین المللی انرژی اتمی، یاهر جای دیگر نیازمند همکاری چین خواهد بود، بطور خلاصه، روابط چین و ایران، یک امر اساسی است که می بایست از سوی ایالات متحده درک شود.

ایران نقطه کانونی نگاه به غرب از دیدگاه چینی‌ها محسوب می‌شود. ایران طرح کلیدی و اصلی چین است و یا به اصطلاح دیگر ایران نقطه کلیدی جاده ابریشم قدیم و جدید است. چین از طریق ایران می تواند به کشورهای سوریه و لبنان و عراق و همچنین به بازار هدف یعنی ایران دسترسی پیدا می کند، ایران منطقه استراتژیکی چین درخاورمیانه محسوب می شود. چین این نوع توافق را با امارات و عربستان نیز منعقد نموده است ولی از آنجایی که امارات و عربستان به عنوان متحد آمریکا در منطقه هستند نمی توانند بعنوان استراتژیک چین به شمار آیند. چین این نوع تفاهم ها  را با 107 کشور جهان که 25 توافق آن با کشورهای آمریکایی و غربی را منعقد نموده است.  این نوع توافق های چین با دیگر کشورها جهت سرمایه گذاری مرسوم است ولو این که ایران نه به اندازه چین ولی در سال 2003 با هند توافقی را به امضاء رسانده است که این چنین توافقاتی را ایران با روسیه نیز منقعد نموده است. همانطور که می‌دانیم توافق ایران و چین برای روابط استراتژی 25 ساله در 2016 مطرح شد و متن آن به زبان انگلیسی با کلیات اعلام شده بود ایالات متحده آمریکا بعد از خروج از برجام و برگرداندن تحریم ها به ایران، این توافق نامه به اجرا نرسید چون تحریم‌های ایالات متحده مانع روابط بانکی و مالی چینی ها با ایران شده بود. بهر حال باید پذیرفت که  قدرت صنعتی اقتصاد چین و توان سرمایه گذاری آن باعث انعقاد این توافق شده است . این طرح به همراه قدرت نظامی چین، می‌تواند به هژمون این کشور در آسیای شرق منجر شود و در نهایت با تفوق بر مسیرهای تجارت خشکی و آبی اوراسیا، بعنوان قدرت برتر در اقتصاد جهانی رهنمون کند.

قابل ذکراست که چین نقش سازنده ای در زمینه برجام داشته است.چین تلاش زیادی برای حفظ برجام در نشست‌های وین دارد و دلیل آن « منافع اقتصادی» چین در ایران است که می‌تواند به توافق اقتصادی جدیدی که بین چین و ایران صورت گرفته تأثیر مستقیمی داشته باشد و بی‌شک چینی ها برای بهره برداری اقتصادی نیاز به ایرانی دارند که در آن تحریم ها جایی نخواهند داشت.چین پس از شروع مبارزه خود با دولت بایدن در مذاکرات اخیر خود در آلاسکا، پروژه بزرگ خود تحت عنوان یک کمربند یک جاده (جاده ابریشم باستان) را راه اندازی کرده است. پکن به دنبال ایجاد یک بلوک بزرگ اقتصادی و تجاری در اوراسیا است.این طرح تجارت دریایی را تحت تأثیر خود قرار می دهد بدون شک ایران با گسترش نفوذ خود به عراق ، سوریه و ترکیه به سمت مدیترانه و جنوب اروپا به یک بخشی مهم در این ابتکار چین تبدیل می‌شود یعنی چین از طریق ایران به آسانی به اروپا  دسترسی پیدا می‌کند.

از طرف دیگر اکنون اولویت سیاست خارجی بایدن تقابل با چین است از همین رو بایدن سعی می کند با حل و فصل برجام و دیگر مسائل مربوط به خاورمیانه تمام هم و غم خود را روی تقابل با چین قرار دهد. از این رو نفوذ جدی چین در خاورمیانه و امضای سند همکارهای راهبردی 25 ساله تهران و پکن شوک بزرگ به دولت بایدن بود. چون امضاء این سند، استراتژی تقابل ایالات متحده آمریکا با چین را تحت الشعاع خود قرار می‌دهد. بهرحال ایران به عنوان بازیگر مهم در منطقه استراتژیکی مانند خاورمیانه می تواند در تعیین وزن سیاسی و دیپلماتیک چپن با آمریکا مؤثر باشد. البته به اعتقاد نگارنده قابل ذکر است که دولت بایدن به دنبال حل و فصل این مسائل گفت و گو نخواهد کرد بنابراین بایدن در تلاش است در مذاکرات منافع خود را تأمین کند و به چای پرداختن به مسائل لبنان، سوریه و فلسطین به دنبال منافع خود در کشوری مانند عراق و یا پایان دادن به جنگ در یمن است.

لذا هر کدام از دو طرف واشنگتن یا پکن بتوانند تهران را در جبهه خود نگه دارند تا اندازه بسیار زیادی می‌توانند به مهارت طرف مقابل نائل آیند. پس نگرانی عمده دولت بایدن به دلیل مناسبات اقتصادی و تجاری این سند نیست، بلکه به دلیل تأثیرات مخرب آن بر استراتژی و راهبرد سیاست خارجی ایالات متحده آمریکا برای مهار چین است به ویژه آنکه همانطور که در بخش قبلی مقاله بیان شد آمریکا تا حد بسیار زیادی امیدوار است با ممانعت از انتقال انرژی کشورهای عربی حاشیه خلیج فارس به چین بتواند باعث کنترل چینی ها شود که حضور ایران در این بین می تواند این راهبرد آمریکا را عملاً به حاشیه ببرد و از ا ین حیث امضای این سند برای آمریکا نگران کننده است. از این رو آمریکا سعی دارد با حل و فصل برجام و لغو تحریم های هسته ای بستر را برای گفتگوهای آتی هموار کند. شاید این روزها در ژنو یکی از بحث های جدی در مذاکرات تهران‌ـ واشنگتن به روابط چین و ایران بازگردد. به اعتقاد بنده علاوه بر این مسائل اقدامات کاهش تعهدات برجامی، استفاده از سانتریفیوژهای پیشرفته، غنی سازی 60 درصد، خروج از پروتکل الحاقی ، پایان فرصت ها به آژانس بین المللی اتمی ، انتخابات ایران ظرفیت خوبی را در اختیار تیم مذاکره کننده هسته ای قرار داده است. به هر حال این اقدامات باعث نگرانی هایی در آمریکا و اروپا شده، حتی نگرانی هایی را هم در طرف روسی بوجود آورده است و باعث شده ا ست که تلاش ها برای احیای برجام سرعت و جدیت بیشتری پیدا کنند.

*عضو هیأت علمی تحریریه مجله ایرانی روابط بین الملل

 

تحریریه مجله ایرانی روابط بین الملل

 

 

 

 

تمامی حقوق برای مجله ایرانی روابط بین الملل محفوظ است ©2024 iirjournal.ir. All Rights Reserved

Please publish modules in offcanvas position.