Developed in conjunction with Joomla extensions.

بایدن و صلح ابراهیم

نصیر جینور: عضو هیئت تحریریه مجله ایرانی روابط بین الملل

مناقشه اسرائیل و فلسطین که ریشه های آن دست کم و بیش از یک قرن پیش باز می‌‍‌گردد بغرنج ترین بحران های بین المللی است که دهه‌ها منطقه حساس خاورمیانه را درگیر تنش ساخته است. مناقشه اسرائیل فلسطین به عنوان یکی از محرک های اصلی تهدید امنیتی و همین‌طور ظهور و بروز تروریسیم درخاورمیانه و جهان قلمداد می‌گردد.
اسرائیل و شماری از کشورهای عرب به دلیل نگرانی های امنیتی مشترک و همین طور تأمین بهتر منافع منافع ملی خود به عادی سازی روابط با یکدیگر روی آورده و صف بندی جدیدی را در خاورمیانه شکل داده‌اند. باید اذعان کنیم آنچه که امروز از درگیری بین اعراب و اسرائیل باقی مانده، منازعه فلسطینی‌ها با رژیم اسرائیل است که در طی چندین دهه، منطقه و جهان را به خود مشغول کرده است. خاورمیانه امروزی با خاورمیانه سال‌های گذشته تفاوت اساسی پیدا کرده است. رویکردها و منافع کشورها تغییر کرده است، تحولات ژئوپولتیک امروز نقش بسیار مهمی را در خاورمیانه به پیش می‌برد. رویکردهای و منافع آمریکا در دهه نود، در سه محور نفت، رژیم اسرائیل و کمونیسم خلاصه می شد. با فروپاشی اتحادیه جماهیر شوروی، دیگر کمونیسم خطری حتی برای راست افراطی محسوب نمی شود اما مسائلی که خود را در صحنه سیاست تحمیل کرده تلاش برخی کشورها برای نفوذ در کشورهای عربی است.
بایدن خواستار بازگشت به رهبری جهان است و این مستلزم دخالت بیشتر در مسائل خاورمیانه می باشد. دولت بایدن به دنبال مدیریت بحران خاورمیانه می گردد مدیریتی که با آن بتواند با دیپلماسی فعال راه حل ایجاد دو کشور در کرانه باختری و توسعه عادی سازی روابط بیشتر اعراب با رژیم اسرائیل بینجامد رژیم اسرائیل به طور سنتی در رأس اولویت‌ها و منافع تصمیم گیرندگان سیاسی واشنگتن قرار دارد نقش های جدیدی که این رژیم در دوره ترامپ در خاورمیانه ایفا کرده، دولت بایدن رادر مأموریت دشواری قرار داده است . اقدام هایی که موردتأیید بسیاری در آمریکا و شرکای واشنگتن در اتحادیه اروپا و برخی از کشورهای عربی قرار گرفته است درا ین خصوص باید گفت که دولت جدید این گزینه را دارد که با دستاوردهای دولت ترامپ در مسیر منافع دولت قبلی حرکت کند در غیر این صورت روابط واشنگتن و تل آویو متحد سنتی آمریکا بحران بوجود می‌آید. نمی‌توان به صلح ابراهیم در منطقه خاورمیانه اشاره داشته باشی ولی به موضوع ایران و برجام و از اینکه نقش ایران در صلح ابراهیم چگونه خواهد بود چیزی بیان نکنی. بین صلح ابراهیم که در راستای منافع اسرائیل در منطقه صورت پذیرفته است و توافق برجام، ایران با کشورهای 1+5 نیز شاید به نوعی در راستای جلوگیری از نقش و نفوذ منطقه‌ای ایران است.
توافق سازش بین امارات و بحرین با رژیم صهیونستی با میانجیگری دونالد ترامپ رئیس جمهوری سابق آمریکا در سپتامبر 2020 میلادی در واشنگتن امضاء شد که به توافق ابراهیم موسوم شده است. شاید بتوان گفت که قرارداد ابراهیم بیشتر برای انزوای جمهوری اسلامی ایران تهیه و تدوین شده است باید دید که دولت بایدن از این توافق برای تقویت روابط با اسرائیل و کاهش بدگمانی و تردید فیمابین استفاده می‌کند یا خیر؟
امضاء این سند موجودیت اسرائیل را به رسمیت می شناسد. در این توافق اشاره به سرنوشت فلسطین نشده است ولی در متن توافق با امارات در بخشی از آن به ضرورت ایجاد یک راه حل جامع و واقع گرایانه برای مسأله فلسطین و از توافق موسوم به معامله قرن اشاره شده است. اما در توافق بحرین هیچ گونه اشاره ای به معامله قرن وجود ندارد. از نگاه نگارنده صلح ابراهیم و توافق نامه برجام جهت مهار ایران در منطقه، از دید آمریکایی ها اهمیت بسیاری دارد . چون از نگاه دموکرات‌ها قدرتمندترین توافق منع گسترش تسلیحات هسته‌ای در تاریخ بوده است این توافق علاوه بر این محدود سازی قابل توجه برنامه هسته ای ایران و ایجاد رژیم نظارتی قدرتمند سازمان بین الملل بر این برنامه، زمینه رابرای توافقات بعدی و برقراری تعادل در روابط منطقه ای ایالات متحده و ایران فراهم آورده بود.
بعد از خسارت فراوانی که ترامپ با خروج از برجام در راستای منافع ملی ایالات متحده وارد آورد یقیناً بایدن راه طاقت‌فرسایی را در منطقه خاورمیانه و ایران دارد چون از طرفی بایدن مجبور است به یکی از شعارهای انتخاباتی خود که احیای برجام و قطعنامه ‌های مربوط به شورای امنیت برگردد، با متحدان همکاری کند و شاید بتواند از طریق دیپلماسی درصدد حل دیگر اختلافات با ایران برآید البته شرایطی که ایران با اتخاذ رویکرد جدید توسط بایدن همکاری کند. اما بحث اینجاست کشورهایی که با طرح صلح ابراهیم با اسرائیل برقرار کرده اند و هم دیگر کشورهای منطقه سنگ اندازی می‌کنند. مخالفان داخلی بایدن در همسویی با قدرت‌های خارجی او را تحت فشار قرار می‌دهند و فرصت ها را یکی پس از دیگری از بایدن می گیرند.
بایدن در تلاش است که هم از طریق صلح ابراهیم که موروث دولت قبلی آمریکا است از طریق فشار و نفوذ اسرائیل در منطقه، از گسترش نفوذ ایران در منطقه بخصوص در کشورهای عربی جلوگیری کند و هم از طریق بازگشت به توافق برجام و احیای مجدد آن بتواند با ایجاد دیپلماسی به مهار ایران بپردازد.
دولت بایدن با در نظر گرفتن اتخاذ رویکرد «انطباق در برابر انطباق» با لغو تحریم های اعمال شده و همچنین با برگشت ایران به توافق هسته‌ای؛ از تعهدات دوباره به دیپلماسی برای همکاری با متحدان در جهت تقویت و گسترش آن استفاده کند. اسرائیل، عربستان سعودی و امارات متحده عربی سعی دارند تا در این مسیر مانع بایدن شوند و همانطور که شاهد هستیم این کشورها بایدن را در تعامل با ایران مورد انتقاد خود قرار می دهند و از طرف دیگر شاهد هستیم که امارات متحده عربی در راستای توافق صلح ابراهیم سفارت اسرائیل را در ابوظبی بازگشایی نمود تا به بایدن بفهماند در راستای توافق صلح ابراهیم پایبند است و امارات متحده عربی حتی تا جایی پیش رفته است که به پنچ هزار اسرائیلی نیز گذرنامه اماراتی صادر کرده است و از طرف دیگر متحدان جمهوری خواه با نادیده گرفتن شکست خود، بایدن را تحت فشار قرار داده اند تا از توافق برجام با ایران صرفنظر کنند چون جمهوری خواهان تنها راه ترغیب ایران به امتیاز دهی را تحریم‌های بیشتر می دانند البته ناگفته نماند که این خواسته جمهوری خواهان در مقابل ایران محقق نخواهد شد و برخی هم خواستار پا برجا ماندن رژیم تحریمی هستند چون اساساً به دنبال جنگ با ایران هستند و نه گفت و گو.
معضل آمریکا در توافق هسته ای با ایران، از برنامه جامع هسته ای فراتر رفته و به ابعاد استراتژیک در مورد جایگاه دولت های جنوب در قرن 21 می رسد و از طرف دیگر دولت جدید آقای رئیسی در جمهوری اسلامی ایران قصد دارد با تکیه بر تولید ملی و روابط متوازن با دولت های مخالف سیطره آمریکا بخصوص در دولت های جنوب در دو سطح سیاسی و اقتصادی از این کشور تبعیت کنند.
اسرائیل و امارات متحده عربی برای راه اندازی یک دستور کار استراتژیک در منطقه خاورمیانه جهت گسترش همکاری‌های دیپلماتیک، تجاری و امنیتی با ایالات متحده همراه شده اند. اسرائیل با حمایت دولت بایدن، با نزدیک شدن به دیگر کشورهای عربی مبنی بر تشکیل ائتلاف منطقه ای برای مقابله با ایران در منطقه و اینکه خود را به اقلیت های عربی نزدیک تر نشان دهد تلاش می کند. امارات نیز یک شریک قابل توجه ایالات متحده است و جوبایدن این را به خوبی می داند که امارات میزبان حدود 3500 پرسنل آمریکایی در تأسیسات نظامی آن کشور است و تجهیزات پیشرفته ارتش آمریکا از جمله پدافند موشکی و هواپیماهای جنگی جدید اف 35 رادارگریز را که این روزها از آمریکا تحویل گرفت؛ می‌تواند به برتری هوایی امارات در منطقه نیز بینجامد و همچنین امارات از سیاست آمریکا در قبال ایران حمایت می کند. توافق صلح ابراهیم برای کشورهای منطقه بخصوص کشورهای عربی می‌تواند به عنوان چراغ راهی در خاورمیانه دیده شود بر همین اساس است که بحرین از این توافق نامه استقبال کرد. امارات با قرارداد صلح ابراهیم با اسرائیل خود را در مرحله رقابت منطقه ای بین کشورهای همسایه عرب خلیج فارس قرار می دهد . امارات متحده عربی با داشتن منابع مالی فراوان و یک ارتش مجهز به تجهیزات ایالات متحده، خود را در منطقه بخصوص در بعد نظامی مهم جلوه داد.
بایدن همچنین دراظهارات خود به اسرائیل اعلام کرده است که او مخالف هرگونه حرکت اسرائیل برای بازنویسی یک جانبه نقشه خاورمیانه و ضمیمه کردن سرزمین های فلسطینیان است. شاید بیان این نکته در این متن ضروری نباشد اما ایران بایستی تا قبل از آنکه در کشورهای عربی خلیج فارس مسیر امارات را برای نزدیکی آشکار با اسرائیل طی کنند، یک ائتلاف منطقه ای بر اساس منافع ملی و منطقه ای خود به طور ویژه با عربستان سعودی تشکیل دهد و نظر مثبت کشورهای عربی خلیج فارس و همچنین کشورهای در سطح جهان را جلب کند تا به نحوی بتواند از پیامدهای منفی این توافقنامه بین اسرائیل و امارات بکاهد.
هر چند دموکراتها و بایدن از ابتدا با برنامه های اسرائیل ، برای الحاق بخشی از کرانه باختری مخالف بوده و هستند و اسرائیل هم به این حقیقت تلخ آگاهی کامل دارد که در صورت الحاق، روابط خوبی با بایدن نخواهد داشت. بهرحال عادی سازی روابط با یک کشور عربی، برای اسرائیل برد است. تلاش‌ها برای عادت‌سازی روابط اسرائیل با کشورهای عربی عمدتاً روی عربستان متمرکز بود، اما روابط با امارات نیز به دلیل ثروت و نفوذ آن از اهمیت قابل توجهی برای اسرائیل برخوردار است و می تواند بعنوان یک در پشتی به روابط باعربستان منجر شود و از آنجایی که منافع اسرائیل در منطقه با ایران مغایرت و با امارات همخوانی دارد، دسترسی بیشتر به یکی از همسایگان ایران می تواند بعنوان یک اهرم جدید برای اسرائیل محسوب شود.
باید گفت که دستاورد امارات در این توافق اساساً به ایالات متحده مربوط می شود و ارتباطی با مسأله فلسطین ندارد. امارات با این توافق یک موفقیت سیاست خارجی به دموکرات‌‎ها هدیه کرد و با کنار زدن مسأله الحاق از روی میز، حمایت آنها را جلب کرد چون با توجه به انتقادهایی که در کنگره آمریکا بخصوص دموکرات ها ، از امارات به عنوان یک متحد در جنگ عربستان در یمن ، این موفقیت که امارات متحده عربی با شرط عدم الحاق کرانه باختری در توافق ابراهیم اسرائیل توانست مسیر جلب دوباره حمایت در ایالات متحده و در دولت بایدن را برای امارات باز کند.
بهرحال بایدن می بایست اولویت ها را به دقت در خاورمیانه توازن ببخشد و تلاش خواهد کرد در راستای منافع ملی آمریکا، همکاری اعراب و اسرائیل را به عنوان عامل اصلی صلح، امنیت و رفاه در خاورمیانه و فراتر از آن ارتقاء دهد و کشورهای منطقه را برای برقراری روابط آشکار با اسرائیل تشویق می نماید و بدنبال گام های صلح منطقه ای در حال پیشروی است. بایدن در تلاش است تا راهی برای تعامل دیپلماتیک بین اسرائیل و تشکیلات خود گردان ایجاد کند و اطمینان دهد که امنیت اسرائیل توسط فلسطینی ها آسیب نخواهددید.
دولت بایدن به دنبال این است که کمک‌های اقتصادی و بشر دوستانه فلسطین را بازیابی و بحران غزه را برطرف کند و کشورهای عربی را مجاب کند تا از نظر سیاسی و مادی در حمایت از مشارکت با فلسطین کمک کنند. و اسرائیل را ترغیب می کند تا گام های سازنده ای برای بهبود شرایط صلح بردارد و اقداماتی را که باعث تضعیف پیشرفت بین طرفین می شود را محدود کند. همچنین بایدن تلاش می کند تا در ائتلافی بین ایالات متحده، اسرائیل و کشورهای عربی ساز و کاری را برای همکاری‌های نظامی، اطلاعاتی و امنیت مدنی برای پیشبرد اولویت های مشترک در زمینه ضد تروریسم، دفاع موشکی، اشتراک اطلاعات و برنامه‌ریزی عملیاتی ایجاد کند.

 

تحریریه مجله ایرانی روابط بین الملل

تمامی حقوق برای مجله ایرانی روابط بین الملل محفوظ است ©2024 iirjournal.ir. All Rights Reserved

Please publish modules in offcanvas position.