Developed in conjunction with Joomla extensions.

سیاست خارجی بایدن در تقابل با مسکو پکن

نویسنده: مهدی شافعی دلچه - کارشناس سیاسی وزارت امور خارجه-کارشناس ارشد علوم سیاسی دانشگاه تهران

با شروع دوره بایدن، سیاست گردش به سمت شرق که توسط اوباما در سال 2012 اعلام گردید، شکل جدی تری به خود گرفت و تاکنون این چرخش و تقابل با چین و روسیه نقش تعیین کننده ای را در قطب بندی های نظام بین الملل ایفا کرده است. در این راستا ایالات متحده تلاش کرده است تا در چهار حوزه تکنولوژی ، تجارت ، ایجاد پیمان ها علیه پکن و در نهایت کاهش حضور نظامی در سایر مناطق جهات و افزایش حضور در محیط پیرامونی چین، اقدام به آغاز یک فرآیند همه جانبه برای تقابل با چین نموده است که در ادامه این یادداشت به آن اشاره خواهد شد. به نظر نگارنده اولویت سیاست خارجی بایدن بیش از آنکه بر روی روسیه متمرکز باشد، بر روی چین تمرکز دارد. با بررسی مواضع  بایدن و دولت وی  مشخص می شود که چندان تفاوتی بین دولت فعلی و قبلی ایالات متحده در قبال چین وجود ندارد. دولت بایدن نیز کماکان چین را تهدیدی برای آمریکا دانسته و به دنبال مهار چین اما با ادبیاتی نرم تر می باشد. دولت آمریکا در سند منتشره امنیتی با عنوان «راهنمای موقت راهبرد امنیت ملی»، ضمن اشاره به افزایش قاطعیت چین در عرصه جهانی مدعی شد چین تنها رقیبی است که می تواند قدرت تجاری، دیپلماتیک، نظامی و فناوری خود را برای اعمال چالشی پایدار بر نظام بین المللی ترکیب کند. لذا به نظر می رسد که برای مقابله با پکن، اتفاق و اجماع نظر داخلی در آمریکا وجود دارد.

در تقابل میان واشنگتن و پکن در حوزه فناوری، دولت ترامپ بر روی مسئله تجارت آمریکا-چین و موضوعات مربوط به جلوگیری از پیشرفت های تکنولوژیک پکن(نظیر تحریم شرکت هوآوی و جنگ تعرفه ها) تأکید بیشتر و در خصوص مسائل حقوق بشری و مسئله هنگ کنگ تأکید کمتری داشت. این در حالیست که بایدن چین را تنها تهدید جدی در جهان علیه دمکراسی  وامنیت ملی آمریکا می شمارد؛ در واقع واشنگتن با تداوم جنگ تجاری علیه پکن، از آن به عنوان سکویی برای پرداختن به سایر موضوعات بهره برداری می کند. در زمینه تقابل تکنولوژیک دولت بایدن شرکت هوآوی را یک تهدید امنیت ملی برای خود و متحدینش قلمداد می کند. دولت آمریکا معتقد است این شرکت با فشار مقامات پکن، مبادرت به اقدامات جاسوسی می نماید. پرچمداری این شرکت در حوزه 5G و در نتیجه آن جلودار بودن در توسعه اپلیکیشن های مرتبط با این فناوری، نگرانی مقامات امنیتی ایالات متحده را در خصوص نفوذ پکن در میان کاربران آمریکایی به دنبال داشته است. همچنین اقدامات گسترده چین در سواحل اقیانوس آرام مورد توجه واقع شده و آمریکا از آن به عنوان تلاش های پکن برای جاسوسی از متحدین خود در منطقه یاد می کند.

در راستای مهار چین در حوزه ایجاد اتحاد ها، آمریکایی ها مبادرت به نزدیک شدن به رقبای چین بویژه روسیه از یک سو و تلاش برای ایجاد اختلاف میان آنها از سویی دیگر نموده اند؛ بر اساس ارزیابی های جامعه اطلاعاتی آمریکا، روسیه در قیاس با دوران جنگ سرد، بسیار قبال کنترل تر شده است. برای سالیان متمادی، روسیه و چین در یک اتحاد تاکتیکی در شورای امنیت سازمان ملل، اقدام به مهار ایالات متحده کرده بودند؛ این اتحاد طی سالیان اخیر منسجم تر شده که به عنوان نمونه می توان به هماهنگی آنان در قبال تحولات سوریه و منطقه شمال آفریقا اشاره کرد. دولت آمریکا نیز در مراودات خود با این دو کشور ضمن آگاهی از خطر اتحاد آنها برای ایالات متحده، با هدف تضعیف این اتحاد، آشکارا از پکن به عنوان کارت بازی علیه مسکو و بالعکس بهره برداری کرده است. علاوه بر این، واشنگتن درصدد ائتلاف سازی با کشورهای مهم شرق آسیا و ایجاد پیمان های چندجانبه با آنهاست. در همین راستا گروه «کوآد»(مشتکل از آمریکا، ژاپن، هند و استرالیا) اساساً با هدف تقابل با چین شکل گرفت. همچنین واشنگتن در آخرین اقدام خود برای هم افزایی علیه چین، ائتلاف سه گانه دفاعی-امنیتی را با همراهی بریتانیا و استرالیا موسوم به «آکوس» تشکیل که این اتحاد آشکارا در راستای تقویت همکاری نظامی، تسلیحاتی و سایبری با هدف مقابله با گسترش قدرت نظامی چین است. البته با توجه به ماهیت نظامی این پیمان بعید به نظر می رسد که بتواند تأثیر بسزایی در رشد اقتصادی چین داشته باشد. بایدن اخیراً از تحریم شرکتی که مسئول ساخت خط لوله گاز نورد استریم 2 بود نیز خودداری کرد که این امر نشان از آن دارد که برای دولت بایدن، همکای با متحدان برای تقابل با پکن، مهمتر از تقابل با مسکو است. به نظر می رسد ایجاد این اتحاد ها در نهایت منجر به نزدیکتر شدن مسکو و پکن به یکدیگر خواهد شد.  البته در این زمینه پکن نیز منفعل نبوده و اقدام به ایجاد موافقتنامه های راهبردی با کشورها نموده که از جمله آنها می توان به طرح «یک کمربند-یک راه» و نیز قرارداد همکاری 25 ساله با ایران اشاره نمود.

در حوزه کاهش حضور مستقیم نظامی در سایر نقاط جهان و افزایش حضور در محیط پیرامونی پکن، به نظر می رسد دولت بایدن، محدودیت های پیش روی دولت آمریکا را پذیرفته و از سوی دیگر با توجه به قدرتگیری روزافزون چین، به دنبال متمرکز کردن منابع مالی و غیرمالی آمریکا برای مهار این کشور می باشد. اینطور می توان گفت که دولت بایدن با مشاهده ضعف های داخلی خود و تعدد تهدیدات، ضمن واسپاری برخی از مسائل بین المللی به رقبای خود، به دنبال ایجاد تمرکز بر رقیب اصلی یعنی پکن می باشد. در تأیید این نکته می توان به سخنرانی جو بایدن در 8 شهریور امسال به مناسبت اتمام جنگ 20 ساله آمریکا در افغانستان اشاره کرد؛ در این سخنرانی وی ضمن اشاره به دلایل خروج آمریکا از افغانستان عنوان نمود که اکنون زمان توجه به تهدیدات روسیه و بیشتر از آن چین می باشد. همچنین طی توافق میان دولت عراق با آمریکا نیروهای آمریکایی صرفاً به عنوان مستشار در عراق باقی خواهند ماند. به نظر می رسد دولت بایدن نیز همانند سلف خود منفعت چندانی را در منطقه غرب آسیا نمی بیند. در تأیید این ادعا همچنین می توان به پایان حمایت دولت آمریکا در دوره بایدن از ائتلاف سعودی در جنگ یمن اشاره کرد. علی ایحال اینگونه می توان گفت که تقابل آمریکا با چین در نهایت منجر به ایجاد دو بلوک وابسته به یکدیگر منجر خواهد شد و واشنگتن همزمان با افزایش حضور در منطقه استراتژیک «ایندو-پاسیفیک» و تمرکز بر چین، مبادرت به واسپاری موضوعات سایر مناطق به سایر قدرت ها نموده است که کاهش حضور نظامی در غرب آسیا، خروج از افغانستان و عدم مداخله در جنگ 44 روزه قفقاز در همین راستا قابل ارزیابی است.

در حوزه تجاری اگرچه دولت آمریکا طی دهه های اخیر با پکن همکاری هایی داشته، اما موضوع جنگ تجاری همواره یکی از موضوعات اختلافات اساسی دو طرف بوده است. دولت جو بایدن تلاش می نماید تا چین را از مشارکت در روند شکل دهی به مقررات تجارت جهانی حذف نماید؛ بر اساس ارزیابی های اقتصادی، چین در تجارت با کشورهای مختلف جهان از آمریکا سبقت گرفته و در15 تا 20 سال آینده تبدیل به بزرگترین اقتصاد جهان خواهد شد و برای کاهش سرعت این روند، دولت بایدن نیز در این حوزه میراث ترامپ را در نبرد تعرفه ها ادامه خواهد.

با توجه به مطالب فوق، بایدن برای افزایش تمرکز بر چین، از شدت تخاصم با روس ها کاسته و در راستای دستیابی به این هدف تعلیق برخی از تحریم های روسیه و تداوم موافقتنامه استارت را در دستور کار قرار داد. در واقع نزدیکی و عدم تقابل جدی واشنگتن با مسکو نه بخاطر یک خواسته بلکه از روی احتیاج و اجبار دولتمردان آمریکایی و روسی می باشد. چراکه امروز آمریکا قادر به نبرد بطور همزمان در دو جبهه نمی باشد. اقتصاد روسیه نیز امکان حضور همه جانبه آن را در عرصه های بین المللی به سیاستمداران کرملین نمی دهد. علاوه بر این در گیری همزمان در دو جبهه نه تنها منابع مالی واشنگتن را تحلیل می برد، بلکه همزمان منجر به افزایش اتحاد میان مسکو و پکن نیز خواهد شد.باید به این نکته نیز اشاره کرد که ماهیت اختلاف و منازعه میان روسیه و چین با آمریکا متفاوت از یکدیگر است؛ بطور مثال ماهیت اختلاف وتقابل میان چین و آمریکا عمدتاً اقتصادی و تجاری بوده در حالیکه روسیه انتظار دارد تا در عرصه رخدادهای بین المللی به عنوان یک قدرت اثرگذار مورد پذیرش قرار گیرد و واگذاری برخی از بحران های بین المللی به روس ها، این میل درونی حاکمان کرملین را محقق خواهد کرد. در نهایت آنکه بهره برداری چین و روسیه از وضعیت دشواری که آمریکا در آن قرار دارد و از طرف دیگر شرایطی که پاندمی کرونا ایجاد کرده، آمریکا را در موقعیتی قرار داده است که به دنبال کاهش هزینه های خود و ایجاد اتحاد ها در مرحله اول با هدف جلوگیری از سرعت رشد پکن و در مرحله بعدی کنترل مسکو باشد.

تحریریه مجله ایرانی روابط بین الملل

تمامی حقوق برای مجله ایرانی روابط بین الملل محفوظ است ©2024 iirjournal.ir. All Rights Reserved

Please publish modules in offcanvas position.