روح اله سوری: عضو هیئت تحریریه مجله ایرانی روابط بین الملل
تاکید مقامات روسیه مبنی بر لزوم خروج نیروهای ایرانی و حزب الله از مناطق جنوب غربی سوریه در مرز اردن و بلندیهای جولان، گمانه زنیهای مختلفی راجع به چرایی اعلام چنین درخواستی از سوی روسیه و آینده روابط این کشور با ایران بوجود آورده است. بسیاری از این تحلیلها و گمانه زنیها با توجه به همراهی نزدیک میان روسیه و ایران در بحران سوریه انتقاداتی را متوجه نوع رویکرد جمهوری اسلامی ایران در قبال روسیه نموده و منتقدین رابطه ایران و روسیه این موضوع را دلیلی بر اثبات انتقادات همیشگی خود عنوان نمودهاند.
به نظر میرسد که بتوان بخشی از این انتقادات را قابل پذیرش دانست چرا که جمهوری اسلامی ایران پس از انقلاب سال 57 نه قادر به ایجاد یک تعادل ثمر بخش در روابط خود با غرب و شرق شده است و نه موفق گردیده است که رابطه با شرق را نیز به یک رابطه استراتژیک ارتقا دهد. نگارنده بر این باور است که درخواست روسیه برای خروج نیروهای ایرانی از سوریه فرصت مناسبی برای تحلیل و بازنگری جایگاه ایران در سیاست خارجی روسیه به منظور مواجهه معطوف به تامین منافع ملی در قبال همسایه شمالی خود میباشد، به همین منظور مطلب حاضر بررسی عوامل تاثیرگذار بر تصمیم گیری روسیه در این زمینه و همچنین چگونگی مواجهه جمهوری اسلامی ایران با آن را مورد توجه قرار داده است که در ادامه به این موضوع پرداخته میشود.
الف - علل و عوامل تاثیرگذار در رفتار اخیر روسیه :
سیاست خارجی عرصه برخورد تضادها و اشتراکات بازیگران با یکدیگر میباشد و تشخیص درست همگراییها و واگراییهای میان بازیگران با همدیگر و بهرهبرداری صحیح از آنها عامل مهمی در تامین منافع ملی دولتها میباشد. روسیه نیز به عنوان یکی از واحدهای نظام بینالملل قطعا دارای منافع و اولویتهایی است که منجر به تنظیم سیاست خارجی این کشور در رابطه با دیگر واحدها میگردد. بدیهی است که مواجهه منتج به تامین منافع ملی مستلزم درک درست این اولویتها و اهداف از سوی ج.ا.ا میباشد. در رابطه با اتفاق جدید رخ داده در روابط روسیه و ایران قبل از هر تصمیمگیری و یا قضاوتی، تحلیل دلایل و انگیزههایی که روسیه را به سمت ارائه چنین درخواستی سوق داده است امری ضروری میباشد چرا که شناخت این عوامل در نهایت میتواند در اتخاذ سیاست مناسب از سوی ایران موثر واقع شود.
رفتار اخیر روسیه را میتوان متاثر از سه عامل زیر دانست :
1- نوع بازی روسیه در خاورمیانه
2- شرایط پساداعش
3- متفاوت بودن اهداف روسیه و ایران در سوریه
- سیاست خاورمیانهای روسیه :
درخواست روسیه برای خروج ایران از سوریه را در درجه نخست باید در چارچوب کلیتر رویکرد این کشور در خاورمیانه تحلیل نمود. روسیه تحت ریاست جمهوری پوتین به دنبال احیای قدرت از دست رفته خود میباشد و خاورمیانه بحران زده از نظر روسیه، حوزه مناسبی برای نمایش اقتدار خود در برابر غرب و تبدیل شدن آن به فرصتی برای دستیابی به اهداف خود میباشد.
سیاست خاورمیانهای روسیه پس از بحرانهای منطقه را میتوان متاثر از فاکتورهای زیر درنظرگرفت:
1- اهمیت ثبات در خاورمیانه برای روسیه
2- امتیازگیری از غرب
3- ایفای نقش تاثیرگذارتر در رقابت با ایالات متحده آمریکا
4- کسب منافع اقتصادی
به دلیل مجاورت جغرافیایی خاورمیانه با روسیه، هرگونه تنش و بی ثباتی در این منطقه میتواند از طریق گسترش بی ثباتی به درون مرزهای این کشور و یا از طریق فراهم سازی زمینه حضور بیشتر غرب در منطقه، تهدیداتی را متوجه روسیه نماید.
طی هفتههای اخیر اسرائیل با استفاده از فرصت بوجود آمده ناشی از خروج آمریکا از برجام، حملات متعددی را علیه اهداف ایرانی در خاک سوریه انجام داده است و به صراحت از اقدام نظامی خود علیه پایگاههای ایرانی در هر نقطه از سوریه خبر داده است. این موضوع اگرچه به دلیل قرارگیری ج.ا.ا ایران در شرایط جدید پس از خروج آمریکا از برجام، تا کنون با پاسخ مستقیم ایران مواجه نشده است، اما دلایلی همچون وخیمتر شدن اوضاع با توجه به تلاش طرف اسرائیلی برای ترغیب ایران به واکنش نشان دادن و یا به بن بست رسیدن مذاکرات ایران با اروپا بر سر حفظ برجام، ممکن است در آینده نزدیک، ایران و اسرائیل را به یک جنگ مستقیم بکشاند و این موضوعی است که قطعا توانایی تحت تاثیر قرار دادن منافع روسیه را خواهد داشت. از نظر روسیه افزایش تنشها میان ایران و اسرائیل در فضای پساداعش میتواند به پیچیدهتر شدن اوضاع سوریه پس از کسب پیروزیهای این کشور و تحت الشعاع قرارگرفتن موقعیت خود در سوریه بیانجامد. به همین دلیل به نظر میرسد که بتوان یکی از دلایل روسیه برای خروج نیروهای ایرانی از مناطق هم مرز با سرزمینهای اشغالی را نگرانی این کشور از برهم خوردن بیشتر ثبات در منطقه و تاثیرپذیری مستقیم روسیه از این موضوع در نظر گرفت.
مساله بعدی که باید مورد توجه قرار داده شود جایگاهی است که روسیه طی سالهای اخیر در بحرانهای خاورمیانه و درغیاب وجود یک سیاست مشخص از سوی ایالات متحده به دست آورده است. روسیه اکنون خود را در قامت یک قدرت موثر فرامنطقهای میبیند که هم مورد وثوق سوریه و ایران میباشد و هم مورد رجوع رقبای منطقهای ایران همچون عربستان و اسرائیل. به همین منظور نیز روسیه تلاش دارد تا از بحرانها و رقابتهای جاری خاورمیانه در جهت ایفای نقش موثرتر خود در رقابت با ایالات متحده آمریکا بهرهبرداری نماید و برای دستیابی به اهداف خود در این زمینه، یک دیپلماسی فعال و ارتباط با همه بازیگران موثر در خاورمیانه را در اولویت سیاست خاورمیانهای خود قرار داده است. برای روسیه ارتباط داشتن با اسرائیل و عربستان سعودی در کنار ارتباط با ایران و سوریه، عاملی در جهت ایفای نقش در قالب قدرتی تاثیرگذار و فرامنطقهای میباشد. بدیهی است که نتیجه پیگیری یک چنین سیاستی از سوی روسیه، لحاظ شدن بخشی از خواستههای اسرائیل و عربستان در منطقه به خاطر حفظ جایگاه کسب شده خود میباشد. همچنین یکی دیگر از نتایج ایفای نقش روسیه در خاورمیانه و دستیابی به موفقیتهای میدانی و سیاسی در بحران سوریه، استفاده این کشور از این مساله به عنوان یک برگ بازی در برابر غرب میباشد. روابط روسیه با غرب در موضوعات متعددی همچون اوکراین، گسترش ناتو و یا اتهام دخالت در انتخابات ریاست جمهوری2016 ایالات متحده آمریکا دچار پیچیدگی و تنش میباشد و روسیه سعی دارد که از حضور خود در خاورمیانه در جهت مدیریت این تنشها و بعضا امتیازگیری از غرب استفاده نماید. به همین دلیل شاید بتوان گفت که حفظ پایگاههای نظامی روسیه در سوریه و وارد شدن این کشور به روند سیاسی حل بحران سوریه، در قبال خارج شدن نیروهای ایرانی و حزب الله از سوریه، امتیاز ارزشمندی میباشد که کرملین را حتی به افزایش فشارها بر نزدیکترین کشور به خود در خاورمیانه ترغیب خواهد کرد.
دست آخر اینکه در سیاست خاورمیانهای روسیه، بحرانهای منطقه به مثابه فرصتی برای تامین منافع اقتصادی این کشور میباشد، حتی اگر این منافع به بهای کمرنگ شدن و یا نادیده انگاشتن ملاحظات ایران از سوی روسیه تمام شود، از همین رو شاهد هستیم که روسیه همزمان با فروش سامانه دفاع موشکی به ایران، رایزنیهای نیز در این رابطه با ترکیه و عربستان سعودی به عمل میآورد.
- شرایط پساداعش
بخشی از رفتارهای کنونی روسیه در قبال منطقه و سوریه را باید متاثر از شرایط پساداعش در نظر گرفت. تضعیف داعش و جبهه مخالفان سوری در پی اقدامات نظامی، سرآغاز ورود بحران سوریه به مرحلهای جدید میباشد که همانطور که نگارنده پیش از این نیز تاکید داشته است میتواند رقابتها و تنشهای میان بازیگران را آشکارتر و ائتلافهای موجود را نیز دستخوش تغییراتی نماید.
حمله نظامی ترکیه به عفرین و برخی ابراز تمایلات در طرف ترکی مبنی بر الحاق بخشهایی از خاک سوریه به ترکیه واظهارات مقامات روسیه در رابطه با خروج ایران از سوریه را باید در چارچوب تحولات پساداعش و تلاش این کشورها برای حفظ منافع خود در آینده سوریه تحلیل نمود. پیگیری منافع سیاسی در آینده سوریه مسالهای است که به راحتی میتواند ائتلاف میان ایران، ترکیه و روسیه را با خطر از هم پاشیده شدن مواجه نماید. در شرایط پساداعش، آنچه برای روسیه و دیگر بازیگران حاضر در سوریه واجد اولویت است تامین منافع و حفظ دستاوردهای خود می باشد و تا زمانی که رابطه ایران و روسیه به یک رابطه راهبردی ارتقا پیدا نکرده باشد این اشتباهی بزرگ است که انتظار داشته باشیم روسیه منافع خود را به خاطر ایران به خطر بیاندازد.
- اهداف متفاوات روسیه و ایران در سوریه :
مهمترین نکتهای که در همکاری روسیه و ایران در سوریه باید مدنظر قرار داده شود این است که این همکاری نه یک همکاری استراتژیک که یک همکاری مبتنی بر وجود برخی منافع همپوشان و همسو میباشد.
آنچه برای ایران در سوریه اولویت دارد تقویت جبهه مقاومت از طریق گسترش حضور نظامی و سیاسی خود در این کشور بویژه در مرز سرزمینهای اشغالی، ایجاد پل ارتباطی با حزب الله و ابقای بشاراسد در قدرت میباشد. در حالیکه اولویتهای روسیه حفظ پایگاههای نظامی خود، استفاده از سوریه به عنوان اهرم بازی در برابر غرب، تضعیف افراطیگری اسلامی به دلیل نگرانیهای امنیتی و نهایتا تامین منافع اقتصادی میباشد. مسلم است که چنین اولویتهای متفاوتی، روسیه را به سمت اتخاذ سیاستهایی خواهد برد که بعضا با اهداف و اولویتهای جمهوری اسلامی ایران همخوانی نخواهد داشت.
در پایان باید اذعان داشت که چگونگی مواجهه ایران با درخواست روسیه برای خروج ایران از سوریه و فرصت سازی از آن از اهمیت فوق العادهای برخوردار است که در این رابطه ذکر چند نکته ضروری است.
نکته اول اینکه آنچه از خبرها و اظهارات مقامات روسیه و اسرائیل میتوان استنباط کرد این است که در کنار درخواست روسیه برای خروج نیروهای ایرانی از سوریه موضوعات دیگری همچون استقرار نیروهای دولتی سوریه در مناطق جنوبی این کشور، خروج نیروهای نظامی آمریکا از پایگاه نظامی تنف، موافقت احتمالی اسرائیل با ماندن بشار اسد در قدرت و تخلیه استان درعا از شبه نظامیان مخالف دولت سوریه نیز مطرح شده است که به نظر میرسد در صورتیکه توافق میان آمریکا و روسیه به تخلیه نیروهای مخالف از بخشهای جنوبی سوریه، تسلط ارتش این کشور بر مناطق گفته شده و خروج نظامیان آمریکا از سوریه در قبال خروج نیروهای ایرانی بیانجامد با توجه به همسویی این مساله با برخی اهداف مورد انتظار ایران در سوریه، میتواند به اهرم چانه زنی ایران در ارتباط با آینده سوریه تبدیل شود. ایران همواره بر حفظ تمامیت ارضی سوریه، خروج نیروهای نظامی آمریکا از سوریه و تسلط دولت سوریه بر این کشور تاکید داشته است. بنابراین اکنون در صورت فراهم شدن چنین شرایطی ج.ا.ا میبایست از طریق طرح مساله در قالب مذاکره، قادر به تحقق موارد گفته شده و تامین منافع منطقهای خود باشد.
نکته دوم ضرورت لحاظ نمودن شرایط کلی ایران در منطقه و نظام بینالملل پس از خروج آمریکا از برجام میباشد، لازم به تاکید است که تحت شرایط آغاز گفتگوهای ایران با اروپا برای حفظ برجام، سیاست منطقهای ایران و نحوه مواجهه ج.ا.ا با بحرانهای خاورمیانه، نقش موثری در چگونگی همراهی اروپا با ایران به منظور حفظ برجام خواهد داشت و به همین منظور انتخاب نوع مواجهه جمهوری اسلامی ایران با موضوع خروج از سوریه، بایست در کانتکست کلیتر وضعیت پیش روی ایران پس از خروج آمریکا از برجام ،صورت پذیرد.
نهایتا اینکه تصمیم اخیر روسیه میتواند نقطه آغازی برای ایجاد تعادل در رابطه ایران با شرق و غرب و آنچه نگارنده قبلا رویکرد ایجابی در سیاست عدم تعهد نامیده است باشد. رویکرد عدم تعهد ایجابی واجد چند ویژگی مهم میباشد که از جمله آنها میتوان به مواردی همچون تاکید بر دیپلماسی، استفاده از ظرفیتهای نظام بینالملل همچون رژیمها و سازمانهای بینالمللی، تنوع پذیری در سیاست خارجی، افزایش شرکای اقتصادی و سیاسی و متعادل سازی رویکرد خارجی نسبت به شرق و غرب اشاره کرد. در واقع رویکرد ایجابی میتواند انحصاری بودن روابط با شرق را که ایجاد کننده تهدیداتی برای منافع ملی میباشد را به بازی چند جانبه و رقابتی متشکل از همه بازیگران بدل نماید، سیاستی که در آن نه به خاطر شرق، غرب نادیده گرفته شود و نه به خاطر غرب، شرق از معادلات ایران خارج شود.
تحریریه مجله ایرانی روابط بین الملل