دکتر رامتین رضایی عضو هیئت تحریریه مجله ایرانی روابط بین الملل
این نوشتار و مجال کوتاه در پی آن نیست که حادثه ترور دکتر محسنفخریزاده را از جنبههای امنیتی و یا نفوذپذیری سیستم اطلاعاتی کشور مورد بررسی و تبیین قرار دهد، چرا که در روزهای گذشته و همچنان در مورد این موضوع بحثهای متعدد صورت گرفته و انواع تحلیلهای کارشناسی و غیرکارشناسی فرصت بروز و ظهور یافته است. بنابراین تحلیل حادثه آبسرد دماوند از بعد نظامی-امنیتی را به کارشناسان این حوزه واگذار نموده و این مقال را به تبیین و تحلیل ابعاد یا به عبارت بهتر ریشههای سیاسی این ترور اختصاص میدهم.
با وجود اینکه تحلیلهای فراوانی در خصوص حادثه ترور در ابسرد ارائه گردیده اما به نظر میرسد که توجه به یک نکته اندکی مغفول مانده است، و آن بازه زمانی وقوع این حادثه و دوران و ایامی است که این ترور در نزدیکی پایتخت ایران به وقوع پیوسته است. به نظر نمیرسد زمان تعیین شده برای این عملیات تروریستی اتفاقی و یا از روی حادثه باشد، طراحان این حادثه ظاهرا از روی تعمد زمان کنونی را برای اجرای ترور و حتی نوع، گستردگی و جنجالآفرینی و پر سر و صدا شدن آن انتخاب و تعیین نمودهاند. چرا که در سالیان گذشته هم شاهد ترور دانشمندان و دستاندرکاران برنامه هستهای یا موشکی ایران بودهایم، اما هیچکدام به اندازه ترور دکتر فخریزاده وسعت و پیچیدگی نداشته و به این اندازه در سطح جهانی مورد توجه رسانهها قرار نگرفتند. لهذا میتوان سوالاتی در خصوص این ترور مطرح نمود. از جمله، چرا این ترور در سالها یا ماههای پیشین حادث نگردید؟ چرا این حادثه پیش از انتخابات ریاستجمهوری ایالات متحدهآمریکا به وقوع نپیوست؟ آیا هدف طراحان این ترور صرفا ضربه زدن به برنامه هستهای ج.ا.ایران بود، یا اهداف دیگری در پس پرده این حادثه مکتوم است؟ و سوال مهمتر اینکه دقیقا چه پیام یا پیامهایی در عمق این حادثه نهفته است و طراحان و مجریان بر آن بودن که این پیامها را به چه کسی یا برای کسانی ارسال نمایند؟
پیش از پاسخ به سوالات فوق باید گفت با وجود اینکه هنوز هیچ دولت یا جریان و سازمان تروریستی مسئولیت ترور آبسرد را بر عهده نگرفته(و احتمالا هم بر عهده نخواهند گرفت) اما بر اساس شواهد، قراین، اظهارنظرهای غیررسمی و نیز سوابق و پیشینه چنین حوادثی، اسرائیل و سازمان امنیت خارجی آن یعنی موساد متهم ردیف اول این ترور در نظر گرفته میشوند و حتی میتوان نقش مستقیم این رژیم را در ترور دکتر فخریزاده قطعی دانست، هرچند که احتمال همکاری و هماهنگی آمریکا و شاید هم برخی کشورهای عربی منطقه چندان دور از ذهن نباشد. اما اسرائیل در پی چه و به دنبال چه بود؟
در پاسخ به سوالات مطروحه باید گفت، حادثه ترور در آبسرددماوند در امتداد و دنباله تحولات و رخدادهای بسیار قابل تامل پس از انتخابات سال 2020 ایالات متحدهآمریکا به شمار میرود که پیروزی جوبایدن دموکرات در آن قطعی شده و مهمتر از آن احتمال بازگشت آمریکای تحت رهبری وی به توافق هستهای برجام که دونالدترامپ در سال 2018 رسما از آن خارج شد وجود دارد. این دقیقا همان موضوعی است که به هیچ عنوان برای اسرائیل و نخستوزیر این کشور یعنی بنیامیننتانیاهو قابل تحمل و پذیرش نیست. با مروری کوتاه بر تحولات تاملبرانگیز و بعضا خطرناکی که از زمان قطعی شدن پیروزی جوبایدن در انتخابات ریاستجمهوری سال 2020 آمریکا میتوان بهتر و دقیقتر به انگیزههای این ترور پی برد.
رئیسجمهور و وزیر امورخارجه فعلی آمریکا صراحتا اعلام داشتند که در زمان باقیمانده از دوره خود سختترین فشارها و اقدامات را متوجه ج.ا.ایران خواهند نمود، جلسهای ویژه و فوری در کاخ سفید با حضور دونالدترامپ و مشاورین ارشد امنیتملی و نظامی وی برگزار گردید و موضوع حمله به تاسیساتهستهای ایران مورد تا پیش از 20 ژانویه 2021 مورد بررسی قرار گرفت. ملاقات و دیدار بسیار عجیب، پنهانی و ناگهانی بنیامیننتانیاهو و محمد بنسلمان در یکی از شهرهای دورافتاده و ناآشنای عربستانسعودی، اعلام صریح اسراییل مبنی بر اینکه در صورت بازگشت آمریکا به برجام و تعلیق یا لغو تحریمهای ج.ا.ایران، این کشور دست به عملیات نظامی بر علیه تاسیسات هستهای ایران خواهد زد و نیز اعلام موضع نخستوزیر اسرائیل مبنی بر ممنوع و حرام بودن برجام، جملگی نشان از وضعیت تنشآلودی دارد که بیشتر زاییده نتیجه انتخابات 2020 آمریکا و رویکرد احتمالی کاندیدای پیروز آن است.
هر چند که هنوز تمایل قطعی جوبایدن برای بازگشت به برجام چندان مشخص نیست و حتی در صورت تمایل به بازگشت مذاکرات و توافقاتی فراتر از بحث هستهای را مطرح خواهد نمود( برنامهموشکی، نفوذمنطقهای و حقوقبشر) که جملگی خطوطقرمر نظام به شمار میروند و علاوه بر آن این بازگشت مشروط به بازگشت ایران به تعهدات گردیده، اما به هر کیف رویکرد ایدئولوژیک اسرائیل برجام را یک تهدید فوری برای خود تلقی می نماید که ساکن جدید کاخسفید به عنوان اصلیترین حامی و متحد اسرائیل هرگز نباید به دنبال احیای و بازگشت به آن باشد.
بنابراین ترور دکتر محسنفخریزاده در منطقه آبسرد دماوند به نظر میرسد که صرفا ضربه زدن به برنامههستهای ایران را دنبال نمیکرد، بلکه این ترور با این ابعاد بزرگ و پیچیده و با هدف ایجاد سوژهای رسانهای در سطح جهانی، این پیام را از سوی اسرائیل به رئیسجمهور جدید آمریکا و آمریکای تحت رهبری وی ارسال نمود که در صورت بازگشت و احیای برجام و لغو یا تعلیق تحریمها، این رژیم هیچ ابایی از انجام اقدامات تروریستی و نظامی حتی در ابعاد وسیعتر بر علیه ج.ا.ایران ندارد و پرزیدنت بایدن باید ادامه دکترین فشارحداکثری را همچنان در دستور کار خود داشته و به احیای برجام و توافق با ایران حتی اگر این توافق فراتر از مقوله هستهای هم باشد فکر نکرده و توجه نداشته باشند.
در نهایت و با توجه به تبیین یاد شده، آیا این ترور جوبایدن را از بازگرداندن آمریکا به برجام منصرف خواهد نمود و آیا در ایام باقی مانده تا 20 ژانویه این اقدامات تداوم داشته و حتی در صورت آغاز دور جدید مذاکرات احتمالی میان ایران و آمریکا حملاتی گستردهتر بر علیه ایران شاهد خواهیم بود؟ آیا به راستی حادثه ترور در آبسرد، آبسردی بود بر رویای بازگشت جوبایدن به برنامه جامعاقدام؟ اگرچه بسیاری را باور بر این است که این ترور توافق هستهای را هدف قرار داده بود اما به باور این نوشتار، حادثه آبسرد نمایانگر اوج اختلاف اسرائیل با آمریکای پس از 20 ژانویه 2021 است که میتوان گفت بیسابقه میباشد.
ناگفته نماند که طرح اخیر مجلس شورایاسلامی که به احتمال قریب بهیقین به تصویب و در نهایت تایید شوراینگهبان خواهد رسید، عملا تیر خلاصی خواهد بود بر گیجگاه پیکر نیمهجان(شاید هم بیجان) برجام.
هیئت تحریریه مجله ایرانی روابط بین الملل