رضا میرزایی کارشناس ارشد روابط بین الملل
لای چینگ ته یا ویلیام لای پزشک و سیاستمدار تایوانی از حزب دموکراتیک مترقی که توانست پس از ۲۰ می ۲۰۲۴ هشتمین مقام ریاست جمهوری تایوان را کسب نماید، در مراسم تحلیف از اصطلاح پذیرش واقعیت استفاده نمود که ترجمان استقلال عملی و خودگردانی این کشور را داشت. آقای لای میگوید فقط مردم تایوان میتوانند برای آینده خود تصمیم بگیرند. این نقطه شروع جدیدی برای تحرک ذهنی عملی چینی ها بود! بالطبع آقای لای حساسیت موضوع را می دانست اما چرا با اینحال بر زبان آورد!؟
چینی ها هنوز هم فُرمُز یا همان چین تایپه را استان جدا شده خود می دانند و بر همین نگرش با اظهارات آقای لای تحرکات جدیدی با دخالت مستقیم رئیس جمهور چین آقای شی جینپینگ به جریان افتاد. این در حالی است که تاریخ پس از جنگ جهانی دوم رها سازی این شبه جزیره توسط ژاپنی ها را نیز به یاد دارد.
تشدید فعالیت های نظامی چین در اطراف تایوان با هشدار فزاینده ای از سراسر جهان روبرو شد و قدرت های همسایه در آسیا-اقیانوسیه از هر دو خواستند تا صلح و ثبات را در منطقه حفظ نمایند. با اینحال این سوال مطرح است که آیا چین به تایوان حمله خواهد کرد؟
در پاسخ یابی علاوه بر قول های آقای شی جینپینگ پینگ در دوران قدرت خود مبنی بر الحاق مجدد چین تایپه به کشورش، این سوال مطرح است که اهمیت موضوع را بایستی در چه چیزی جستجو نمود؟
هر چند درخواست آقای شی از ارتش چین برای حفظ آمادگی حمله به تایوان تا سال ۲۰۲۷ فوریت های چنین حمله ای را به ابهام می برد اما بهرحال در عرصه سیاسی، تجربه اوکراین می گوید شروع یک جنگ وابستگی هایی به اراده رهبر یا رهبران در مسند قدرت نیز دارد. به نظر صورتحساب چنین جنگی برای چینی ها بالا تخمین زده می شود و حساب جنگ اوکراین نیز از چنین جنگی جدا محاسبه می شود چرا که سیاست خارجی دو کشور بر پایه های جداگانه و گاها متضاد صورتبندی شده است. روس ها در سیاست خارجی اصطلاحا انرژی و تسلیحات محور هستند و البته به امنیت نزدیک حساسند با اینحال به حد قابل توجهی نیز متاثر از تصمیمات اولیگارشیک می باشند. در مقایسه چینی ها با وضعیت موجود و البته فرایند قابل برداشت از سیاست خارجی هنوز هم نمی توانند تصمیمات جدی یا قطعی در برابر چنین حمله ای داشته باشند و اصولا محافظه کارانه و محاسباتی تر عمل می نمایند. البته موضوع گذار نظم بین المللی و اصل عدم قطعیت در سیاست هم می تواند بهانه های خوبی در ذهن محاسبه گر سیاسی در راستای امکان حمله آنهم بیشتر در میان مدت را فعال نماید.
از نظر برخی تحلیل گران محاسبه امکانات و محذورات در حوزه نظامی، چنین جنگی را نامتقارن پیش بینی می نماید اما قابل توجه است که واشنگتن از لحاظ دیپلماتیک و نظامی حمایت آشکاری از تایوان را داشته است و ناوگان هفتم ایالات متحده نیز در حوزه هند و اقیانوس آرام سیاست های جلوگیری از هر گونه تجاوز را جدی تعریف نموده است و به همین لحاظ مداخله آشکار ایالات متحده و حتی هم پیمانان منطقه ای غرب در این موضوع متغیر تأثیر گذار با وزن بالا تبیین می شود. چنین وضعیتی پیشگیری از درگیری را بروش های ممکن در الویت قرار خواهد داد.
رزمایش های نظامی چین که چینی ها آنرا اقدامات تنبیهی به جهت جدایی طلبی خصمانه و مداخله خارجی می دانند در صورت تداوم و سرایت رزمایش به نقاط دیگر محتملا بازتاب خواهد داشت که از سوی ایالات متحده و کشورهای هم پیمان منطقه ای پشتیبانی خواهد شد. در داخل چین نیز فضای قدرتمندی از پروپاگاندای مرتبط شکل گرفته است که به نفع هدایت و تثبیت یادآورانه افکار عمومی مرتبط با موضوع می باشد. تایوانی ها هم هر چند به نسبت فضای داخلی تطابق یافته با چنین تهدیداتی را داشته و دارند با اینحال ضمن نظاره گری کنترلی رزمایش ها از دفاع از حاکمیت ملی خود سخن به میان آورده اند. ذکر این نکته مهم است که علیرغم قدرت گیری حزب مخالف چین ، فضای پارلمانی تایوان هنوز هم فرصت روابط نزدیک با چین را تا حدودی حفظ نموده است! البته آقای لای نیز پیشنهاد مذاکره با چینی ها را داشته اما با اینحال از سوی چینی ها رد شده و شخصا مورد سرزنش واقع شده است. وی هر چند معتقد به حفظ وضعیت موجود بر اساس مفروض استقلال یافتگی پیشین تایوان است اما از نظر چینی ها وی خطوط قرمز را پشت سر گذاشته است. این موضوع از نظر سیاسی قابل تائید است چرا که ممکن است فصل جدیدی از دموکراسی تهدیدی برای چینی ها را رقم زند. در برخی تحلیل ها سبقه سیاسی موجود تایوان در حزب شکست خورده و ناسیونالیست گذشته چینی گره دارد و بنابراین با توجه به روابط سطح بالای سیاسی اخیر ایالات متحده با تایوان (با یادآوری سیاست چین واحد و تیتر ابهام استراتژیک) آنهم علیرغم غیر مستقل دانستن این کشور توسط بسیاری کشورهای دیگر ، حساسیت چینی ها در موضوع بصورت واضح تری تبیین می گردد.
در حال حاضر این حساسیت در حدود خشم تعبیر شده اما ممکن است سیاستگذاری چینی ها تا سال ۲۰۲۷ در قبال تایوان بسته به دائره فرصت ها و تهدید ها بصورت قاطعانه تری پیگیری شود و حتی در صورت رژیدیتی سیاسی فضای دیپلماتیک را زیر پا گذارد. چینی ها هنوز هم فرصت بیشتری برای شروع یک جنگ یا استفاده از زور را نیاز دارند، همانطور که آقای لای چینگ ته و هم حزبیانش نیز فاصله جدی ای تا عنوان پذیرش واقعیت دارند.
تحریریه مجله ایرانی روابط بین الملل