Developed in conjunction with Joomla extensions.

خاورمیانه، تغییرات و برونداد

رضا میرزایی کارشناس ارشد روابط بین الملل

شرایط امنیتی خاورمیانه دچار یک ناامنی مزمن گردیده، و البته این موضوع مهم است که چنین وضعیتی توانسته محیط بازیگری فعالی ایجاد نموده که در نگاهی حداقلی باعث تداوم فراز و نشیب امنیتی در خاورمیانه می گردد. علاوه بر فرصت طلبی خارجی، مدل هایی از جنگ طلبی، سیاست های هویتی ، فقدان معماری امنیتی خود گردان، و نقش بسیار فعال منابع طبیعی منطقه یعنی نفت و گاز و البته عوامل شناخته شده دیگری توانسته بر تداوم ناامنی های دوره ای در مناطق مختلف این منطقه اثر گذار باشد. در چنین وضعیتی انتظار تشدیدتغییرات و برونداد ها بدور از ذهن نخواهد بود. هر چند فعالیت های نظامی موجود منطقه در فراز حاشیه جنگ قرار گرفته، اما حدود فعالیت ها بیشتر جنبه تاکتیکی داشته که با آنچه که بتواند موجب تغییر بزرگ در خاورمیانه شود(تغییرات استراتژیک)، هنوز فاصله دارد. اینکه این فاصله چقدر است چندان قابل تخمین نیست، اما شاید بتوان به شروع مدلی از توازن قوا در خاورمیانه اشاره نمود.

در حوزه روابط بین الملل برخی اندیشه ها قدرت را پول رایج و امنیت را کالای کمیاب لقب داده اند. قدرت دولت ها در نوسان است و بنابراین دولت ها سعی دارند بقا یا امنیت خود را از طریق جلوگیری از برتری نظامی پایدار توسط هر یک از دولت ها تضمین نمایند. این معادل تئوری موازنه قوا در بین الملل می باشد. موازنه قوا هر چند اصلی قدیمی است، با اینحال جایگاه و نقش فعال خود را در روابط بین الملل هنوز حفظ نموده است. هر چند از زاویه ای تاریخ تأئید می نماید اصولاً نظریه موازنه قدرت از چندین قرن نظم یا غیر نظم چند جانبه و چند دهه نظم دو قطبی بیرون آمده و البته استدلال ها بیان می دارند در جهان تک قطبی نیز توازن قوا ممکن است، با اینحال در نگاهی جستجو گرانه و تاریخی شاید بتوان بطور جدی گفت که حال و هوای مؤلفه های تأثیر گذار در معادله موازنه قدرت در شرایط فعلی خاورمیانه هنوز هم متأثر از نتایج و پیامد های معادلات موازنه قدرت در دوران جنگ سرد و کمی پس از آن می باشد. به عنوان نمونه اتحاد موجود غربی که به شدت در معادلات توازن منطقه ای امروز دخیل وتأثیر گذار می باشد و البته در برگیرنده وضعیت بحرانی میان ایران و اسرائیل نیز می باشد، محصولی از مقطع فوق الذکر می باشد که این اتحاد در برابر افزایش قدرت و البته تشکل ایدئولوژیک اتحاد جماهیر شوروی شکل گرفته بود. البته ذکر این نکته مهم است که پس از این اتحادها افزایش قدرت (آن هم در داخل اتحاد جماهیر شوروی) تا حدود زیادی توانست برایشان کمک کننده باشد، هر چند برونداد تقابلی شرق و غرب در غیاب توانایی های متناظر در نهایت به تجزیه این بلوک انجامید.

احتمالاً می ­توان گفت برخی نشانه­های تحرکات مبتنی بر موازنه قدرت و سعی بر بازدارندگی در خاورمیانه ذیل منطق آنارشیک (متاثر از رقابت های بزرگ)، حکایت از مدلی قطبیت (چند یا دو طرف خاص) دارد که احتمالاً بیشتر مرتبط با ظهور یا عملکرد جنبه های جدید قدرت بوده ( در زاویه ای با احتمال راستی آزمایی) و قاعدتاً تأثیر گذار برامنیت کشورهای این منطقه می باشد. در ارتباط با اینکه توازن قدرت چگونه به وقوع می پیوندد در برخی مقالات مسئله قطبیت به عنوان دلیل وقوع موازنه قدرت رد گردیده و به عوض به عوامل دیگری اشاره شده است که این اشارات نیز تا حدود زیادی قابلیت اپلای نیز دارد. در این نوشتارها به نیت یا قصد درک شده یک قدرت بزرگ، ترجیح یک دولت برای منافع نسبی در مقابل مطلق، و "احتمال" که مرتبط با در دسترس قرار گرفتن اطلاعات جدید بوده و تأثیر گذار بر دو متغیر قبلی می باشد، اشاره شده است.

در حال حاضر هر چند به دلیل نبود اطلاعات کافی مقیاس یا امتداد وقوع توازن قوا چندان قابل حدس نیست (گلوبال یا منطقه ای؟)، با اینحال به نظر می رسد تداوم بحران موجود و تخاصم منطقه ای ممکن است چرخه بالانس قدرت را برای مدتی به تحرک واداشته و موجب روی آوری کشورهای این منطقه و اطراف به شیوه های توازن قوا گردد. این شیوه ها بطور عمده شامل جنگ، مداخله، رفتار دیپلماتیک، تغییر حوزه های نفوذ، ایجاد دولت های حائل، اتحادها، و رقابت یا مسابقه تسلیحاتی می­گردد. در این حالت مطابق دیدگاه های کنت والتس دولت های اصلی شرایط روابط را تعیین خواهند نمود ودر برخی وضعیت ها حتی ممکن است استفاده مشروع از زور موجه شود. لازم به توضیح اینکه مطابق نظر کنت والتس موازنه قدرت یک نتیجه است(متغیرنتیجه منعکس کننده تاثیر علی متغیرهای توضیحی(آنارشی و توزیع قدرت)).

با این توضیحات مختصر به نظر می رسد در چنین حالتی احتمالاً بهترین پیشنهاد تدقیق درک سیاست گذار از معضل امنیتی و ارزیابی استراتژیک واقع بینانه از موقعیت خود در یک اکوسیستم امنیتی باشد. اصولا شکل گیری یک چرخه " کنش- واکنش" بدون تعامل (در حوزه های مستقیم یا غیر مستقیم) می تواند به مارپیچی تبدیل شود که گرداب وار کشور ها را چرخه گسترده تری از بحران بکشاند. شاید بتوان گفت علاوه بر راهکارهای مختلف آنچه بایستی بیش از همه مورد توجه قرار گیرد، استراتژی پوشش ریسک (مفهومی هر چند کمتر سیاسی! که در کشورهای منطقه هند و اقیانوسیه مورد توجه است) می باشد که علاوه بر مبادلات و طرح های اضطراری، در بر گیرنده شناسایی فرصت های اقدام در یک اکوسیستم امنیتی به نفع خود نیز باشد. قابل ذکر است که در برخی حالات مشارکت در منافع دیگران، تولید کننده فرصت های جدید برای خود خواهد بود. برای بسیاری از محققان مفهوم پوشش ریسک یا مصون سازی این سؤال مهم مطرح است که تصمیم گیرندگان سیاست خارجی چگونه به دنبال مقابله با چالش های امنیتی در یک محیط بین المللی بسیار نامطمئن هستند؟ البته اینها به معنی واگذاری امنیت به دیگران نیست و مسلم است که هدفگذاری استراتژی های کلان منطقه ای در حوزه امنیت می­تواند فرصت های تغییر سودمند را فراهم آورد، چیزی که منطقه خاورمیانه برای رهایی از فشار موجود بر مردم خود به آن نیاز دارد. از طرفی تئوری چشم انداز (نظریه ای که روانشناسان برای درک تصمیم گیری در شرایط خطر تبیین نموده اند) پیشنهاد می دهد تصمیم­گیرندگانی که با زیان مواجه هستند نسبت به تصمیم گیرندگانی که از وضعیت موجود راضی هستند، احتمال انتخاب ریسک بیشتری دارند و بنابر این در تصمیمات ضریب آن بایستی در نظر گرفته شود.

احتمال می رود حملات گسترده و ادامه دار اسرائیل بر سازمان یافتگی و ساختار متمرکز باشد که در نبود اجزا عملکرد  ومعنایی ساختار از بین رفته یا دچار سد سنگین بازسازی خواهد شد. هر چند نتایج و پیامدهای چنین کنشی جز کشتار مردم بی دفاع و مصرف سلاح و منابعی که می­تواند به زیست انسان ها کمک کند، در نهایت چندان مشخص نیست و ممکن است در حوزه صلح و جنگ به تکرار مکرراتی کم و بیش بیانجامد، اما از نظر دید سیاسی به نظر می رسد این حملات با هدف خلا یا تضعیف قدرت در فضای مورد نظر ادامه داشته باشد. این هدف خود می تواند سناریوهای جدیدی را رقم زند. در این حالت بر حسب اعمال قدرت یا سیاست هم از طرف قدرت های بزرگ و هم منطقه ای بر پایه منافع راهبردی ، همچنین وضعیت سیاسی داخلی کشورهای درگیر فعلی و یا حتی غیر درگیر مستقیم ، ممکن است وضعیت های اجباری، مشارکتی یا رقابتی شکل گیرد(به عنوان نمونه بهره برداری فصلی انتخاباتی از محیط های ژئوپلتیکی متشنج در خارج از ایالات متحده امکان اشاره دارد).در نگاهی جامع تر تعادل ژئوپلتیکی قدرت که متاثر از منابع مادی و جغرافیا می باشد (برای اسرائیلی ها) و البته به چالش کشیده شدن نقش سلسله مراتب و اقتدار در سیاست بین الملل (در تقابل سوپرپاورها) نیز مطرح است که به نظر در حال توجه و بهره برداری است. لازم به ذکر مجدد است که توازن قوا یک نتیجه است...

تحریریه مجله ایرانی روابط بین الملل 

سخن سردیبر

دکتر زهرا شریف زاده سردبیر مجله
دکتر زهرا شریف زاده سر دبیر مجله
دکتر زهرا شریف زاده سر دبیر مجله ایرانی روابط بین الملل 

گفتگو

دکتر میرکوشش در گفت‌وگو با ایلنا
فریدون مجلسی در مصاحبه با مجله ایرانی روابط بین الملل :

یادداشت

دکتر محمد منصورنژادعضو هیئت مدیره انجمن علمی مطالعات صلح ایران 
دکتر میکائیل سانیار در گفتگو با بوکان پرس
دکتر تاج الدین صالحیان دکتری تخصصی روابط بین الملل ،دکتر حمید احمدی نژاد  ...
🖋مهدی مستفید کارشناس حقوق ودانشجوی ارشد حقوق دادرسی اداری
میکائیل سانیار دکتری مسائل ایران
دکتر امیر هوشنگ میرکوشش(دکتری تخصصی روابط بین الملل)
دکتر زهرا شریف زاده (دکتری تخصصی روابط بین الملل)
میکائیل سانیار( دانشجوی دکتری علوم سیاسی (مسائل ایران)، دانشگاه آزاد اسلامی ...

مفاهیم و نظریه ها

دکتر امیر هوشنگ میرکوشش مدیر مسئول مجله ایرانی روابط بین الملل و عضو هیئت ...
دکتر امیر هوشنگ میرکوشش

مطالب پربازدید

دکتر امیر هوشنگ میرکوشش
دکتر امیر هوشنگ میرکوشش
دکتر امیر هوشنگ میرکوشش
متن سخنرانی دکتر امیر هوشنگ میرکوشش به مناسبت 18 می روز جهانی موزه و میراث ...
دکترامیرهوشنگ میرکوشش

تبلیغات

فراخوان مقاله

تمامی حقوق برای مجله ایرانی روابط بین الملل محفوظ است ©2024 iirjournal.ir. All Rights Reserved

Please publish modules in offcanvas position.